نماد شناسی آتش در تمدن های باستانی
انسان با کشف آتش قدم در مرحله دیگری گذاشت توانست بر تاریکی وترس و جهل خود غلبه کند شاید برای همین است که اتش برایش مقدس شد.
در آئین های باستانی، آتش نماد چیست؟
در روز آتش و روز سپردن بدیها به آتش به نماد شناسی و فلسفه آتش در ملل مختلف می پردازیم ازدوران پیش از تاریخ آتش مورد احترام و پرستش بود. کشف آتش توسط انسان نخستین ، بزرگترین و اثرگذارترین کشف انسان بود . انسان نخستین، شاید با الهام از رعد وبرق که بر درختان می خورد وآتش می گرفت، اولین جرقه اکتشاف در ذهن اش بوجود آمد .او با کشف آتش قدم در مرحله دیگری گذاشت توانست بر تاریکی وترس و جهل خود غلبه کند شاید برای همین است که اتش برایش مقدس شد،علاوه بر آن کشف آتش نقطه عطفی در صنعت بود و انسان ابزار ساز بوجود آمد.ودر تمدنهای مختلف آتش با نمادهای متفاوتی و وکم وبیش یکسان وجود دارد.در این مقاله بطور اجمالی رد پای آتش را در ملل مختلف دنبال میکنیم.
آتش (FEU/Fire)
اغلب وجوه نمادگرایی آتش در فلسفه ی هندو خلاصه شده، جایی که آتش از اهمیتی خاص برخوردار است. آگنی، ایندرَه و سوریَه، آتشهای عالم خاکی، برزخی و آسمانی هستند؛ یعنی آتش معمولی، صاعقه و خورشید. بعلاوه، دو آتش دیگر وجود دارد: آتش رسوخ یا جذب(وَیش وانَرَه) و آتش انهدام(وجه دیگری از آگنی)، و پنج وجه از آتش آیینی که همچنان آگنی است.
در یی چینگ، آتش با جنوب، رنگ سرخ، تابستان و قلب مرتبط شده است. در ارتباط آتش با قلب، چه آتش نماد اشتیاقها و نفسانیات(به خصوص عشق و خشم) باشد، چه نماد روح(آتش روح، که در ضمن نفخه است و سه خطی لی)، و چه معرفت شهودی که در گیتی از آن سخن رفته(4:10 یا 4:27)ثابت و بدون تغییر است. مفهوم مافوق طبیعه ی آتش از ارواح آواره(آتشهای طبیعی، فانوس خاور دور) تا ذات الهی، برهمجا گسترده شده است، چرا که برهما(بر طبق گیتا4:25) همذات با آتش است.
آتش در آیین مزدیسنا
آتش نماد الهی اصل آیین مزدیسنا است. نگهبان آتش مقدس مقامی بوده که از روم باستان تا آنگکور وجود داشته است. نماد آتش تطهیرکننده و مولد، از غرب تا ژاپن گسترده بوده است. آیین کاتولیکی"آتش جدید" در شب عید عید پاک جشن گرفته می شود. این شب در آیین شینتو با سال نو تلاقی می کند. طبق برخی روایات، حضرت مسیح (و حواریون) اجساد را با عبور از آتش کوره ی آهنگری زنده کرده اند. "زبانهای آتش پنطیکاست" وجود دارد.
آتش در آئین بودا
بودا آتش درون را جانشین آتش قربانی در آیین هندو کرده است که این آتش درون هم ،دانش رسوخ کننده است و هم اشراق و نابودی پوشش تن.
آتش در آئین سلتی
در آیین های سلتی به آتش به عنوان عنصری آیینی و نمادین فقط در اطلاعات غیر مستقیم، مانند تذکره ی اولیاء، برمی خوریم. فقط متون ایرلندی نامی از جشن بلتاین، یا آتش بل، در اول ماهِ مه یعنی آغاز تابستان برده اند. در روئیدها آتش بزرگی روشن می کردند و از میان آتش چهارپایی را عبور می دادند تا آن چهارپا از بیماریهای فراگیر حفظ شود.
بسیاری از آیین های تطهیر با آتش، و به طور کلی "مناسک گذر"، از خصوصیات فرهنگهای زراعی است. در واقع، این آیین ها نماد آتش سوزی مزارع هستند که پس از پوشش سبزی از طبیعت زنده دیده می شود.
آیینِ آتشِ جدید، که هنوز در روزگار ما توسط چورتی ها در لحظه ی اعتدال استوایی، یعنی سوختن زمین قبل از درو، برگزار می شود، اسطوره ی آتش را تداوم می بخشد. چورتی های تل عظیمی از هیزم را آتش می زنند و در آن قلب پرندگان و حیوانات دیگر را می سوزانند(ibid.). قلب پرندگان نماد ذات الهی است، و سرخپوستان به طور نمادین خاکستر شدن خدایان همزاد ذرت را تکرار می کنند.
علت جسدسوزی های آئینی
برخی از جسدسوزیهای آیینی مبتنی بر این باور است که آتش را به عنوان ناقل یا قاصد دنیای زندگان به دنیای مردگان پذیرفته اند. از این رو، در مراسم تشییع یک میت، تله توئها دسته دسته به قبرستان می آیند و دو تل آتش روشن می کنند، یکی در بالای تابوت و دیگری در پایین آن. در آتش بالای سر میت سهمِ خوراکی را که برای او در نظر گرفته شده می گذارند، و آتش بر عهده می گیرد این نذورات را منتقل کند.
همانگونه که شعاعهای خورشید نماد باروری، تطهیر و اشراق است به همان ترتیب، شعله های آتش این نمادها را القا می کند. اما در ضمن آتش وجهی منفی را عرضه می دارد: آتش با دود خود تیره و خفه می شود؛ آتش می سوزاند، پاره می کند، نابود می کند: این آتش هوس، آتش مجازات، آتش جنگ. بنابر تفسیر تحلیلی پل دیل، آتش زمینی نشانه ی خرد است، یعنی آگاهی، با تمام چند وجهی گری اش. آتش بالارونده به سوی آسمان، نشانه ی جهش به سوی معنویت است، عقل تحت شکلی تغییر یابنده و رشد کننده خادم روح است. اما در ضمن، شعله ی لرزان نشان آن است که آتش از یک سوی نشانه ی عقل باشد و از سوی دیگر فراموش کننده ی روح.
آتش در ادیان و اسطوره های ایرانی
آذر،آتش(آتُر) ایزدی است که او را پسر اورمزد به شمار آورده اند و آتش روشن نشانه مرئی حضور اورمزد است. تقدس و گرامی بودن آتش ریشه کهن دارد. قرینه هندی خدای آتش، آگنی است که در اسطوره های هندی رابط میان خدا و آدمیان است.
در آیینهای زردشتی آتش مرکزیت دارد. بجز سه گروه آتش مقدس آیینی(نک مبحث بهرام) ئ پنج نوع آتش مینوی(نک مبحث تیشتر)، سه آتش یا آتشکده بزرگ اساطیری نیز وجود داشته که عبارت بودند از آذرفَرَنبَغ(آتش موبدان)، آذر گُشنسب(آتش ارتشتاران) و آذربُرزین مهر(آتش کشاورزان). این سه آتکده به ترتیب در فارس، آذربایجتن و خراسان به دست یه قهرمان زمینی یعنی جمشید، کیخسرو و کی گشتاسب تاسیس شده است. برای شخصیت مینوی آتُر یا آتش در اوستا اسطوره هایی نقل شده است. ستیزی که میان این ایزد با ضحاک(اژی دهاک) سه پوزه بدآیین برسرفره ایزدی در می گیرد یکی از این اسطوره هاست.اژی دهاک ویرانگر برای دستیابی به فرّه ایزدی می تازد و آتش سعی در نجات آن دارد. اژی دهاک تهدید می کندکه هرگز نخواهد گذاشت آتش روی زمین بدرخشد و آتش تهدید می کند که اگر اژی دهاک بر فرّه دست یابد چنان بر پشت و دهان او آتش خواهد افروخت که تاب راه رفتن نداشته باشد، و اژی دهاک از بیم، دست پس می کشد.
اسطوره دیگری از آتش، با آتش وازیشته، آتشی که در ابرهاست، در نبرد تیشتر با دیو خشکسالی شکل می گیرد. آتش بهرام خود شخصیتی اساطیری است که همچون شاهی بر تخت می نشیند و با دیوان مینوی نبرد می کند. برای قبولاندن دین زردشت به گشتاسب، ایزد آذر همراه با بهمن امشاسپند و اردیبهشت امشاسپند به دربار او وارد می شوند و حقانیت این آیین را بر او روشن می سازند.
در سفر آسمانی ارداویراف، ایزد آذر یکی از راهنمایان اوست.
ماخذ:
تاریخ اساطیر ایران، ژاله آموزگار، انتشارات سمت
فرهنگ نمادها: ژان شوالیه، آلن گر بران، ترجمه سودابه فضایلی، انتشارات جیحون
47