رضاشاه و حکومت شوروی
رضاشاه به واسطه سفیر ایران به وزارت خارجه شوروی پاسخ داد: «در هر مقام باشم، صمیمیت و یگانگی دولتین شوروی و ایران را بر اساس محکمتری سوق داده و موجبات تکمیل و توسعه روابط و داد و دوستی را فراهم خواهم کرد.»
روزنامه اعتماد نوشت: «نهم آبان ۱۳۰۴ با تصمیم پرشائبه - و حتی شاید شبهقانونی - مجلس شورای ملی، عمر سلطنت قاجارها به پایان رسید و تا ۲۱ آذرماه و معرفی دودمان سلطنتی پهلوی، اداره کشور به حکومتی موقت به ریاست سردارسپه سپرده شد. انگلیسیها هم این حکومت موقت را پذیرفتند و هم نخستین کشوری بودند که پادشاهی پهلوی را به رسمیت شناختند. حکومت شوروی نیز با خلع قاجارها و تاسیس سلسلهای جدید در ایران همراهی کرد.
علیقلی انصاری که آن زمان سفیر ایران در شوروی بود با کفیل وزارت خارجه آنان صحبت کرد و نظرشان را درباره تغییر و تحولاتی که در ایران روی میداد، پرسید. او نوزدهم آبان نتیجه صحبتهایش را به تهران گزارش کرد.
گفت: نگاه مقامات شوروی به تصمیم مجلس شورای ملی ما مثبت است و آنها امیدوارند بعد از جابهجایی اخیر در ایران، روابط بین دو کشور بهتر و صمیمانهتر شود. رضاشاه هم بهواسطه همین سفیر به وزارت خارجه شوروی پاسخ داد: «در هر مقام باشم، صمیمیت و یگانگی دولتین شوروی و ایران را بر اساس محکمتری سوق داده و موجبات تکمیل و توسعه روابط و داد و دوستی را فراهم خواهم کرد.»
البته مقامات شوروی امیدوار بودند تحولات ایران از تغییر خاندان سلطنتی فراتر برود، نظام سیاسی از اساس تغییر کند و به جای پادشاهی، حکومت جمهوری در ایران اعلام شود ولو این که این جمهوری غیردموکراتیک و حتی نوعی از دیکتاتوری باشد و زیر نظر رییسی عزلنشدنی و مادامالعمر اداره شود. در میان تصمیمگیران آن روز شوروی، این نگاه درباره رضاشاه وجود داشت که او رهبری مترقی و متفاوت با سیاستمداران کهنهپرست وابسته به دربار قاجار است و میتواند در نوسازی جامعه ایران، نقش موثری ایفا کند.
آنان باور داشتند رضاشاه، جامعه ایران را از مناسبات شوم ارباب و رعیتی نجات میدهد و خانهای ایلیاتی را سر جای خودشان مینشاند؛ بهویژه آن که او شیخ خزعل، ارباب خوزستان، را نیز - «که مصداقی از قدرت فئودالیسم در ایران بود» - مغلوب و تسلیم کرده و بساط حکومت خودمختار او را برچیده بود.
آنان همچنین لشکرکشی به خوزستان و سرکوب شیخ خزعل را گواه ضدیت رضاشاه با انگلیسیها میدیدند، چون هم خوزستان از قدیم یکی از نواحی جولان انگلیسیها محسوب میشد و هم شیخ خزعل به همدستی و وابستگی به آنان مشهور بود. همچنین سوسیالیستهای ایران، با وجود برخی انتقادهای کماهمیت و نگرانیهای - در آغاز - نهچندان جدیشان، رضاشاه را به دیگر سیاستمداران ترجیح میدادند و در خلع قاجارها و رساندن او به قدرت همراهش بودند. البته سوسیالیستهای ایرانی هم مثل «همفکران» مقیم شوروی خودشان، تغییر نظام سلطنتی به جمهوری را انتخاب بهتری برای ایران میدیدند و درباره جابهجایی یک خاندان به جای خاندان دیگر و تداوم حکومت پادشاهی در کشور کمی مردد بودند اما خواهناخواه و متاثر از سروصدای جریان حامی رضاشاه با آنان همراه شدند و حتی با تقویت این جبهه به تغییر هر چه سریعتر خاندان سلطنتی کمک کردند. اینچنین بود که او بدون مخالفت خارجی از ریاست دولت به سلطنت رسید و حکومت شوروی هم، اندکی پس از دولت انگلیس، حکومت تازه ایران را به رسمیت شناخت و به شاه جدید تبریک گفت.»
خدا رحمتت کنه کاش نیدیدی آبادی هایت را چگونه ویران کردند از جنازه شما حتی اسم شما لرزه بر اندام انها میاندتزد
رضا شاه روحت شاد
حکومت فعلی نوکرروسیه وچین است
خوب که چی ..چی روداریدماله میکشید بریدببینیدوزیررابرچه اساسی انتخاب کردن و حالاچی
کاش میتوانستیم بعنوان بخشی از تاریخ ایران، از تمامی خدماتی که این پادشاه بزرگ ایرانی برای آبادانی کشور انجام داده، یاد و تشکر میکردیم. روحت شاد.