سانحهای که بازیگر پیشکسوت را پیر کرد!/ ۴۰ کیلو کاهش وزن داشتم
غلامحسین لطفی بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون بیان کرد برخی از کارگردانان فکر میکنند ما گرسنه ماندهایم و دستمزدهای پایین به ما پیشنهاد میدهند.
غلامحسین لطفی بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون درباره شرایط این روزهای خود گفت: چند سال پیش حین ایفای نقش در یک سریال از بلندی افتادم. پا و کمرم در آن حادثه آسیب دید که همچنان با عوارض آن درگیر هستم.
وی درباره فعالیتهای سینمایی و تلویزیونی خود توضیح داد: در سالهای اخیر چند پیشنهاد سریالی داشتم که نه از نقشها خوشم آمد، نه از دستمزدش و نه اساساً از سوژه سریالها! به همین دلیل به بهانههای مختلف این پیشنهادات را رد کردم. در عرصه سینما هم یکی دو پیشنهاد داشتم که سناریو را برایم تعریف کردند و نپسندیدم. من هر نقشی را بازی نمیکنم و از ابتدای ورودم به حرفه بازیگری هم همینگونه بودهام و به همین دلیل کارهایی که میکنم در خاطرهها میماند. تا زمانی که با یک نقش ارتباط برقرار نکنم، آن را بازی نمیکنم. تنها پول که مهم نیست، آبرو و حیثیت هم مهم است.
این بازیگر درباره اینکه به واسطه کمکاری در عرصه بازیگری نگران فراموششدن از سوی مخاطبان نیست هم اظهار کرد: نه نگران نیستم، من همین امروز هم در صفحه شخصیام در فضای مجازی کامنتهای بسیاری دارم و شاهد محبت و لطف مردم هستم. گاهی سریالهای قدیمی را که میبینند، از ما یاد میکنند. یک کار اینستاگرامی هم خودم در ۱۰ قسمت تولید کردهام به نام «به همین سادگی» که مردم میبینند و درباره آن نظر میدهند، ما هم با همینها زندگی میکنیم. البته اگر سریال یا فیلم خوبی پیشنهاد شود حتماً استقبال میکنم.
لطفی با اشاره به دلتنگی فراوان خود برای بازیگری، ادامه داد: به دلیل همین دلتنگی بود که سال گذشته در فیلم سینمایی «نارگیل» در حوزه کودک و نوجوان نقشآفرینی کردم. قرار بود این فیلم عید نوروز اکران شود که به شرایط کرونایی خورد و هنوز هم اکران نشده است.
از ترافیک تهران خسته شدم
این بازیگر سینما با اشاره به سکونت خود در شهر قزوین عنوان کرد: ۵ سال است که در شهر قزوین زندگی میکنم که زادگاهم است. از تهران و ترافیکش خسته شده بودم. اینجا هم راحتترم و هم آب و هوای بهتری دارد. مردم هم در کوچه و خیابان به من لطف دارند و من هم به آنها ارادت فراوان دارم. امروز در موبایل هر قزوینی بگردید، احتمالاً یک عکس با من دارد. غالباً هم میگویند چرا دیگر کاری نمیکنید؟ به همه آنها هم نمیتوانم توضیح دهم که شرایط به چه صورت است.
لطفی افزود: خیلیها این کمکاری را به حساب تنبلی من میگذارند در حالی که واقعاً اینگونه نیست. شرایط کار اگر خوب باشد، حتماً حضور مقابل دوربین را میپذیرم، کمااینکه دل خودم هم تنگ شده است. خوشبختانه سریال «خانه به دوش» هنوز در کانالها و شبکههای مختلف پخش میشود و هنوز ما را در ذهن مردم زنده نگه داشته است. هرچند نسبت به آن سریال، نزدیک به ۴۰ کیلو بهواسطه سانحهای که برایم پیش آمد، کاهش وزن داشتهام و غالباً میپرسند چرا اینقدر پیر شدهاید؟ وقتی از بلندی افتادم، دکتر سفارش به رژیم غذایی کرد چرا که وزن زیاد به پایم فشار میآورد. همین رژیم و کاهش وزن هم باعث افتادگی صورتم شده است.
لطفی در بخش دیگری از صحبتهای خود با انتقاد از شرایط تعیین دستمزد برای بازیگران باسابقهتر که در سالهای اخیر به دلایلی کمکار شدهاند، گفت: متأسفانه شرایط به گونهای است که من ۹۰ درصد پیشنهادها را به دلیل دستمزد کمی که در نظر میگیرند، رد میکنم. انگار ما گرسنه ماندهایم و ناگزیریم هر پیشنهادی را با هم رقمی بپذیریم. به همه آقایان میگویم، هیچ هنرمندی هرگز گرسنه نمیماند! گاهی مثلاً به حال ما دلسوزی میکنند! نه من و نه هیچکدام از دوستان همدورهای من نیازی به این دلسوزیها نداریم. خوشبختانه سربلند زندگی کردهایم و امروز هم یک زندگی معمولی برای خود داریم.
نسبت منطقی در دستمزدها رعایت نمیشود
وی مطرح کرد: من کارمند بازنشسته اداره ارشاد استان تهران به عنوان کارگردان هستم و حقوقی که میگیرم برای من کفایت میکند. برخی از این دوستان اشتباه میکنند که فکر میکنند آنقدر نیازمند شدهایم که با دستمزد ۱۰ میلیون و ۲۰ میلیون تومان بخواهیم در کاری بازی کنیم! همین امروز فلان بازیگر جوان ۲ میلیارد برای حضور در یک فیلم میگیرد. من مدعی نیستم که من هم باید همین ۲ میلیارد را بدهند اما لااقل باید یک نسبت منطقی میان این دستمزدها رعایت شود، که نمیشود.
این بازیگر باسابقه تأکید کرد: من واقعاً یک فرد عشق سینما هستم، اما نه مانند جوانانی که امروز بهدنبال نشان دادن خود به هر قیمتی هستند. من همه کار در عرصه تصویر کردهام. دکترای رشته بازیگری و کارگردانی سینما دارم.
سریال «آینه» را بهعنوان یکی از سریالهای پرمخاطب تلویزیون ساختهام که یک گنجینه تصویری از آن هنوز در اختیار دارم. پنج، شش فیلم سینمایی را نوشتهام و کارگردانی کردهام و در تعداد زیادی سریال هم بهعنوان بازیگر حضور داشتهام. حرفم این است که من آرزوی دیگری در این حوزه ندارم که به آن نرسیده باشم. کارهای من را هم دیگران و مخاطبان باید قضاوت کنند که شکرخدا از نظر آنها بازیگر خوبی هستم.
لطفی درباره تجربه ایفای نقشهای منفی در کارنامه حرفهای خود و واکنش مردم به این نقشها هم توضیح داد: در ایفای نقشهای منفی من روشی دارم که همان نقش منفی را شیرین ایفا میکنم. نمونه محترم این تجربه همین سریال «خانه به دوش» است. اصلان نقش منفی سریال است اما مخاطب از او خوشش میآید. ساخت درام مثل جریان برق میماند، تا قطب مثبت و منفی درست نباشد، درام شکل نمیگیرد. آدمهای خوب به تنهایی که تماشا ندارند، باید آدمهای بد هم کنارشان باشند. البته من این نقش را به گونهای بازی کردم که بد نبود، خاکستری بود. به همین دلیل هم مردم در نقشهای منفی هم از من بدشان نمیآید.
دوست عزیز! ما کلاً در کارنامه هنری شما دو بازی در نقش فرعی را که قابل ذکر باشد بیشتر مشاهده نمی کنیم! یکی بازی در فیلم سینمایی جیب برها به بهشت نمی روند که خودتان کارگردان آن فیلم بودید و دیگری بازی در نقش فرعی در سریال تلویزیونی خانه به دوش به کارگردانی رضا عطاران. اگر به شما بر نخورد شما جزو دسته بازیگران حرفه ای قرار نمی گیرید لذا نبایستی از شرایط شغلی نابسامان که الآن برایتان رقم خورده است ناله و شکایت کنید! کاراکتر شخصیت شما بیشتر مناسب ایفای نقش های کوتاه طنز است و نه فیلمهای بلند سینمایی یا سریالهای بلند تلویزیونی! شما اگر به کار کارگردانی مشغول باشید به نظرم بهتر از بازیگری می توانید برای جامعه هنری مثمرثمر باشید. سلامت و بیش از پیش موفق باشید.
تصحیح می کنم فیلم سینمایی جیب برها به بهشت نمی روند به کارگردانی ابوالحسن داوودی.
به ناشناس:
دوست عزیز ناشناس شما احتمالا سنتون قد نمیده که آثار آقای لطفی رو به یاد بیارید
سینما
۱۳۹۸ - نارگیل (داوود اطیابی)
۱۳۹۵ - خفگی (فریدون جیرانی)
۱۳۹۲ - معراجیها (مسعود ده نمکی)
۱۳۹۲ - زنان ونوسی، مردان مریخی (کاظم راستگفتار)
۱۳۸۸ - بعد از ظهر سگی (مصطفی کیایی)
۱۳۸۶ - تسویه حساب (تهمینه میلانی)
۱۳۸۴ - قتل آنلاین (مسعود آب پرور)
۱۳۸۳ - عروس فراری (بهرام کاظمی)
۱۳۸۳ - من بن لادن نیستم (احمد طالبی نژاد)
۱۳۷۹ - شیفته (محمدعلی سجادی)
۱۳۷۷ - بازیگر (محمدعلی سجادی)
۱۳۷۵ - شب روباه (همایون اسعدیان)
۱۳۷۵ - هتل کارتن (سیروس الوند)
۱۳۷۴ - مرد آفتابی (همایون اسعدیان)
۱۳۷۳ - بوی خوش زندگی (ابوالحسن داودی)
۱۳۷۳ - در کمال خونسردی (سیامک شایقی)
۱۳۷۳ - دیوانه وار (کامران قدکچیان)
۱۳۷۳ - سمفونی تهران (کامران قدکچیان)
۱۳۷۲ - هبوط (احمدرضا معتمدی)
۱۳۷۲ - نیش (همایون اسعدیان)
۱۳۷۱ - اتل متل توتوله (محمد جعفری هرندی)
۱۳۷۰ - سیرک بزرگ (اکبر خواجویی)
۱۳۷۰ - جیببرها به بهشت نمیروند (ابوالحسن داودی)
۱۳۶۹ - پرده آخر (واروژ کریممسیحی)
۱۳۶۹ - علی و غول جنگل (بیژن بیرنگ، مسعود رسام)
۱۳۶۷ - سرب (مسعود کیمیایی)
۱۳۶۰ - جاده (محمدعلی سجادی)
۱۳۶۰ - رسول پسر ابوالقاسم (داریوش فرهنگ)
۱۳۵۸ - جنگ اطهر (محمدعلی نجفی)
۱۳۵۷ - سرخپوستها (غلامحسین لطفی)
۱۳۵۶ - صبح خاکستر
سن و سال من قطعاً از شما بیشتر است و آغازش به قبل از انقلاب باز می گردد. همه این بازی ها را که نام بردید نقش فرعی یا کوتاه هستند و خاطره ای ماندگار در ذهن تماشاگر ایجاد نمی کند! در سه اثر هنری هم ایشان نقش کارگردان را ایفا نموده اند: سرخ پوست ها (1357)، آئینه (1364)، پاک باخته (1374)
درود به آقای مهدی حق مطلبو به جاه اوردی
احسنت..بعضیا تو عمرشون فقط دو تا فیلم دیدن
با سلام به خدمت آقای لطفی و ارزوی سلامتی واقعا جای شما خالیه
به ناشناس:
شما توی ذهن مردم تشریف دارید؟