تحلیل متفاوتی از امام موسی صدر درباره امام عصر(ع)
امام دوازدهم، همانگونه که میدانید، امام منتظَر است، ما در انتظار ظهور آن حضرتیم، تا جهان را، پس از فرورفتن در ظلم و جور، آکنده از عدل و قسط کند. اندیشه ظهور مهدی به شیعیان اختصاص ندارد.
متنی که در ادامه می خوانید سخنرانی امام موسی صدر به مناسبت نیمه شعبان و افتتاح مسجد روستای الیمونه است. الیمونه از روستاهای شمالی لبنان است. به گزارش خبرآنلاین این سخنرانی در کتاب «ادیان در خدمت انسان» منتشر شده است که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
امروز برای گرامیداشت ولادت امام دوازدهم، حضرت مهدی (عج)، گرد آمدهایم. ما نمیخواهیم تنها خاطره این ولادت را زنده بداریم، بلکه با تثبیت خط و روش امید و آمادگی، که معنای یاد و خاطره این ولادت است، این روز بزرگ را مقدس میداریم. ما إنشاءاللّه امروز اهمیت این مفاهیم را روشن خواهیم کرد و خواهیم کوشید تا توان و تلاش خود را با توانمندیها و تلاشهای بزرگمردانِ این سرزمین در برافراشتن بنای خانه خدا و تکمیل مسجد پیوند دهیم.
همانگونه که شنیدید، این روزها روزهای استقلال است. و استقلال، آنگونه که ما میفهمیم، به استقلال سیاسی محدود نمیشود، بلکه شامل استقلال اقتصادی و فکری و اخلاقی نیز میشود.
ایام و لحظهها همه مبارکاند و این دیدار در ذهن من، همچون رؤیایی تابناک است. بسی موجب افتخار من است که در مجلس گرامیداشت ولادت امام دوازدهم حضور یابم.
امام دوازدهم، همانگونه که میدانید، امام منتظَر است. ما در انتظار ظهور آن حضرتیم، تا جهان را، پس از فرورفتن در ظلم و جور، آکنده از عدل و قسط کند. اندیشه ظهور مهدی به شیعیان اختصاص ندارد.
این عقیده در کتب روایی همه مذاهب اسلامی یافت میشود. صدها و هزاران روایت دلالت بر این دارند و ثابت میکنند که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «اگر از دنیا تنها یک روز باقی مانده باشد، خداوند آن روز را طولانی میگرداند، چندان که مردی از اهل بیت من، همنام و همکنیه من، ظهور کند و زمینِ پر از ظلم و بیداد را از عدل و قسط پر کند.»
این حدیث در همه مذاهب اسلامی متواتر است. پس این اندیشه به مذهب خاصی در اسلام اختصاص ندارد. این نظریهای فراگیر و عمومی است. انتظار منجی، انتظار روح حق و انتظار حادثهای عظیم در همه مذاهب و ادیان وجود دارد و همه دینداران به این نظریه اعتقاد دارند.
این اندیشه از حوزه فعالیتهای دینی فراتر میرود و فعالیتهای علمی را نیز شامل میشود. هرگاه به تلاش انسانها در حوزههای گوناگون نظری بیندازیم، مشاهده میکنیم که در همه عرصهها، همچون علم و فلسفه و ادبیات و تجارب اجتماعی، نظامها و مقررات رو به کمال دارند و در همه مسائل زندگی به سوی اوضاع و احوال برتر پیش میروند.
گرچه آدمی گاهی میلغزد وگاه اشتباه میکند و منحرف میشود، این لغزشها، در حرکت اصلی زندگی بشر و در روندِ کلی آن اموری جزئیاند.
بشر از ابتدا در حال تکامل و ترقی و تعالی بوده و به سوی بهتر شدن گام برداشته است. بشر مطمئن است که وضعیتِ برتر برای او امکانپذیر است و، از همین رو، برای رسیدن به آن تلاش میکند. اگر، آنگونه که برخی اعتقاد دارند، بشر رو به سقوط و نابودی داشت یا جهان در حال پسرفت و حرکت قهقرایی بود و در امور مختلف به وضع نامطلوبتر راه میپیمود، انسان، با امید و قدرت و ایمان، برای آینده تلاش نمیکرد.
زنجیره مستحکمِ علم از حوزههای مختلف علمی و نظامهای اجتماعی میجوشد. تلاشهایی که برای تجربهاندوزی در حوزههای اجتماعی و نیز در نجوم و ساخت ابزار و وسایل و عرصه حملونقل صورت میگیرد، همه و همه، آینده بهتر را نوید میدهند؛ آیندهای که در آن همه افراد بشر توان و امکانات و شایستگی خود را برای رسیدن به زندگی سعادتمندانه به کار میگیرند. همانگونه که استحضار دارید، در حال حاضر، تنها بخشی از توان انسان یا به تعبیر بهتر، بخش اندکی از توانایی بشر در راه زندگی به کار میرود و بخش عمده استعدادها معطل مانده و، همچنین، اغلب افراد همواره خارج از گود هستند و توان و شایستگی آنان صرف تأمین زندگی و سعادت انسان نمیشود.
هر یک از ما، در هر حوزهای از حوزههای انسانی، برای رسیدن به قله در تلاش است. اما کدامین قله؟ قله آن است که همه انسانها با تمام شایستگیها، نه فقط با توان مادی یا فکری، در راه خیر و صلاح بشر تلاش کنند. شکی نیست که این نظام، همانند آرزویی، بر فکر و اندیشه هر انسان تلاشگری سایه افکنده است.
بنابراین، آینده بهتر و آرمانی همان چیزی است که از دوران افلاطون رؤیا بوده است و آن را «مدینه فاضله» میگفتند. این آینده و این جامعه آرمانی، که همه تواناییها و همه فرزندان بشر در ساختن آن مشارکت داشته باشند، آرزوی همه انسانهاست. عقیده شیعیان به امام مهدی (عج) در حقیقت، انتظار فردی است که برانگیزاننده و بشارتدهنده این آینده است؛ آیندهای که آرزوی همه و آینده همه است.
بعد تربیتی انتظار ظهور
من قصد ندارم در تفصیل و توضیح این اعتقاد وارد شوم، بلکه به بُعد تربیتی آن خواهم پرداخت. باید بگویم که مفهوم انتظار نزد ما، معنای حقیقی خود را از دست داده و منحرف شده است. ما انسانها، به بهانه انتظار، از مسئولیتهای خود شانه خالی میکنیم و کار و تلاش را در انتظار ظهور صاحبالزمان رها کردهایم. این انحراف در همه ارزشها اتفاق افتاده و ابزاری شده است برای بهرهمند نشدن از ارزشها.
اما حقیقت این است که اندیشه انتظار در حیات این مذهب نقش مهمی داشته است، زیرا امید همان زندگی در آینده و راه آینده و وسیله پیوند آدمی به آینده است. انسانی که از آینده نومید بشود، گویی میان خویش و آینده دیواری کشیده که عبور از آن ناممکن است. نومیدی جمود است و جمود، در حقیقت، توقف و مرگ.
در حالی که زندگی و استمرار آن یعنی بقای انسان در لحظه بعد، یعنی حرکت انسان از لحظهای به لحظه بعد اما اگر جمود حاکم باشد، دیگر حرکتی وجود ندارد و نبودن حرکت به معنای مرگ است.
امید عبارت از راهی گشاده و روشن و یأس، تسلیم در برابر وضعیت موجود است. آیا کسی که از آینده خویش ناامید شده، به مرگ طبیعی مرده است؟ نه، بلکه دچار مرگ حقیقی شده است نه مرگ طبیعی. فردی که از آینده ناامید شده، گمان میبرد که زندگی فایدهای ندارد، پس میگوید ما را به حال خود واگذارید.
بگذارید بخوریم و در بازار راه برویم و بچریم. همین کافی است. این کارها دلیل بر این است که در این صورت، اتفاق یا حرکتی صورت نمیگیرد، بلکه فقط جمود و سکون است. بنابراین، امید راه آینده است و اگر ناامید شویم، تسلیم وضعیت موجود شدهایم. تسلیم وضعیت شدن، یعنی تسلیم شدن در برابر واقعیت موجود؛ همانند حل شدن شکر یا نمک در آب. بنابراین، امید شرط بقا و پایداری است.
برادران، همانگونه که میدانید و تاریخ نیز بهروشنی گواهی میدهد، بر ما و بر هر ملتی دوران درازی از رنج و محنت گذشته است و اگر امید به ظهور امام زمان و فرج الهی نبود، از میان رفته بودیم.
اما این سخن حضرت رسول اکرم (ص)، که «اگر از دنیا تنها یک روز باقی مانده باشد، خداوند آن روز را طولانی میگرداند، چندانکه مردی از اهل بیت من، همنام و همکنیه من، ظهور کند و زمینِ پر از ظلم و بیداد را از عدل و قسط پر کند» به ما امید میبخشد و بقای ما را تضمین میکند، زیرا ما به سخن پیامبر اعتقاد داریم و در آن شک نمیکنیم.
امید است که ما را حفظ کرده و زنده نگه داشته است و امید است که میان ما و آینده راهی باز کرده است. و امید خود از این عقیده سرچشمه میگیرد.
این اندیشه و تفکر به ما اختصاص ندارد. شما میدانید که پس از عروج حضرت مسیح (ع)، یا به اعتقاد مسیحیان، پس از شهادت و عروج روح آن حضرت، ستمی بر مسیحیان رفت که در تاریخ و تاریخ ادیان مانندی ندارد.
اما امید و اعتقادی که به این بشارت آن حضرت داشتند که «روح حق خواهد آمد»، همان که به روحالقدس و تجلی روحالقدس و اتحاد آن با کلیسا تفسیر میشود، همان بخشی که ما آن را با ظهور حضرت محمد (ص) تفسیر میکنیم، آنها را از نابودی نجات داد. اگر این امید به آینده و پیروزی نبود، برای مسیحیان امکان حیات و بقا وجود نداشت.
آری، در آن زمان ذلت و رنج از حدّ طاقت بشری فراتر رفت و این مسئله نزد پژوهشگران تاریخ معروف است. امید نتیجه تربیتی انتظار فرج و گشایش است. این انتظار نقش مهم خود را در تاریخ ما ایفا کرده است و إنشاءالله در تاریخ آینده هم ایفا خواهد کرد.