این پنج زن علیه آزارگران جنسی سینمای ایران
دادخواهی از روایت های آزار جنسی در سینمای ایران آغاز شده و این امر افق های روشنی را در جهت سلامت هر چه بیشتر این مسیر قرار داده است.
۱۲فروردین ۱۴۰۱ بود که جمعی از سینماگران زنِ ایران از جمله نیکی کریمی، هدیه تهرانی، ترانه علیدوستی، سحر دولتشاهی، پریناز ایزدیار، هانیه توسلی، تهمینه میلانی، ویشکا آسایش، نگار جواهریان و... اقدام به امضا و انتشار بیانیهای با عنوان «بیانیه زنان دستاندرکار سینما در اعتراض به خشونت علیه زنان در این عرصه» کردند.
به نظر میآید دادخواهی از روایتهای آزار جنسی در سینمای ایران آغاز شده و این امر افقهای روشنی را در جهت سلامت هر چه بیشتر این مسیر قرار داده است.
آنچه مورد اعتراض آنها قرار داشت «قلدری، تهدید، توهین، تحقیر و تعرض به زنان سینماگر در محل کارشان» بود و راهکار برونرفت از این وضعیت، تشکیل کمیتهای مستقل در خانه سینما برای پیگیری عاملان این خشونت سیستماتیک اعلام شد.
ماجرا از کجا آغاز شد؟
تمام این اتفاقات پس از افشاگری سمیه میرشمسی اتفاق افتاد. او که به عنوان دستیار کارگردان در سینما فعالیت میکند درباره رفتار نامناسب یک بازیگر مرد در پشت صحنه یک فیلم سینمایی ماجرایی تکاندهنده را روایت کرد که هنرمندان بسیاری برای حمایت از او و دیگر زنانی که در چنین شرایطی قرار گرفته و به جبر اجتماعی و یا کاری لب به سخن باز نکردند بیانیه و یادداشت نوشتند.
نتیجه رایگیری زنان امضاکننده بیانیه اعتراض به خشونت جنسی منجر به انتخاب 5 نفر شد. هانیه توسلی، ترانه علیدوستی، سمیه میرشمسی، غزاله معتمد و مارال جیرانی پنج زن سینماگری هستند که تشکیل یک کمیته مستقل جهت بررسی سوء رفتارهای جنسی را پیگیری میکنند.
در این میان برخی از ترانه علیدوستی توضیح میخواهند، موگویند باید عذرخواهی کند که چرا نسبت به آزار جنسی دوست و همکار خود سکوت پیشه کرده. الان زنها با چه اعتمادی به او مراجعه کنند و نگران نباشند که نادیده گرفته میشوند و دردشان دو برابر میشود؟
دیدگاههای موافق و مخالف به ماجرا
لیلی فرهادپور درباره این موضع در شرق مینویسد: «بیانیه زنان سینماگر در اعتراض به مناسبات جنسیتی و قدرت در سینما، با تأکید بر تعرض و خشونتهای جنسی بر زنان، جدا از اینکه در ادامه جنبش جهانی «من هم» (Me too) تحلیل شد، بحث دیگری را در افواه ایجاد کرد که کمتر شنیده شد. نه اینکه بحثی که میخواهم دربارهاش بنویسم، بحث مهمی باشد، خیر، مهمبودنش در ماهیتش است که اصرار دارد بر شنیدهنشدن شنیدنیها!
بعد از انتشار گزارش یکی از دستیار کارگردانان (خانم) مبنی بر رفتار تعرضی-جنسیتی آقای بازیگری معروف، برخی از اهالی سینما (و البته با اکثریت مردان) این گزاره را مطرح میکنند که مباحث اینچنینی! و مشکلات درونی مربوط به اصناف و گروههای فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی، بهتر است در بین خودشان مطرح و حل شود و به عرصه عمومی کشیده نشود. استناد این گروه به این گزاره است که «آدم عاقل! رخت چرکش را در خیابان، در ملأعام و پیش چشم اغیار نمیشوید!». جالب اینکه پیش از این در بحثهایی که درباره انجمن صنفی روزنامهنگاران درگرفته بود نیز خود من بارها این گزاره را شنیدم و با همین استنتاج مورد شماتت قرار گرفتم.
این در حالی است که این گزاره شاید در یک جامعه قبیلهای بتواند به نوعی مطرح شود (که آن هم بیشتر در راستای برخورد خواهد بود)؛ اما در جوامع مدرن و گسترده امروزی در بستر نهادهای مدنی و گروههای شغلی، کارکرد آن دقیقا در راستای تنگکردن عرصه عمومی است.
تعبیر تعلق صنف و گروههای شغلی در عرصه خصوصی، فقط برای حفظ صاحبان قدرت و سرمایه در این بستر صورت میگیرد؛ وگرنه هیچ نقشی در حمایت و حفظ امنیت در آن نمیتواند ایفا کند.
در واقع برعکس هرچه این مشکلات و مسائل و مطالبات در عرصه عمومی بیشتر مطرح شود، بدنه صنف یا گروه شغلی در مقابل تاختوتاز صاحبان قدرت و سرمایه و به تبع آن سلطه مردسالاری بیشتر قوی میشود و خواهد توانست از خودِ بیدفاعش دفاع کند.
میتوان گفت که با رشد شبکههای اجتماعی و مقوله شهروند-خبرنگار دیگر تقلای سران قبیلهها درمخفی نگهداشتن رازهای مگوی قبیله کارکردی نخواهد داشت. دیگر وقت آن است که چرک و کثافت ساختارهایی را که در جوامع مدنی ایجاد میشود، به جای آنکه جارو کنیم زیر فرش و در پستو قایم کنیم ببریم در خیابان بتکانیم تا همه هم یاد بگیرند که چرک را نباید قایم کرد. هیچ رختی در خفا درست شسته نمیشود!»
و اما در نگاهی زاویهدار با موضوع، روزنامه اصولگرای جوان با اشاره به نامه زنان سینماگر ایران که در آن مدعی خشونت علیه خود شدند نوشت: «صدای کرکننده فساد اخلاقی که با بیانیه زنان سینماگر روحیه و عواطف جامعه را جریحهدار کرده، همان واقعیتی است که ۱۱ سال پیش مرحوم سلحشور در مورد آن حرف زد، اما کسی نخواست آن را بشنود یا باور کند؛ عدهای به خاطر منافعشان و عدهای به خاطر آلودگی».
در واقع این اقدام نیشتری بر زخم ناسور سینمای رها شده کشورمان است که قرار است ستارگانش تحت عنوان سلبریتی به الگوهای رفتاری و اخلاقی جامعه تبدیل شوند؛ چهرههایی که در روزگار رخوت دستگاههای مسئول هیچ سدی مقابل عبورشان از خطوط قرمز اخلاقی و رفتاری نمیبینند.
موضوع وجود برخی فسادهای اخلاقی در سینما اولین بار ۱۱ سال پیش و در پاییز سال ۹۰ توسط مرحوم فرجالله سلحشور بیان شد که با انتقاداتی از سوی برخی امضاکنندگان همین بیانیه اخیر صدها نفره زنان دستاندرکار سینما که نسبت به خشونت علیه زنان در این عرصه اعتراض و افشاگری کردهاند، روبهرو شد.
کسانی مثل ترانه علیدوستی و نگار جواهریان که جزو اسامی امضاکننده این بیانیه هستند، آن روزها ضمن تکذیب وجود چنین حقایقی در بخشهایی از سینما آن مدعاها را افترا خواندند و از او میخواستند که «سینما را به حال خود رها کند». در واقع افشاگران امروز فساد در بخشهایی از سینما همان منکران دیروز این واقعیت هستند که به هر شکلی در دفاع از اوضاع سینما ظاهر میشدند.
نکته اول در این زمینه وجود و بروز غیرقابل انکار چنین اتفاقاتی در هر کشوری است که نمونه بارز آن شکلگیری جنبش اعتراضی «me too»(من هم) در سینمای هالیوود به بروز آزارهای جنسی به زنان سینماگر است که سر و صدای زیادی هم در دنیا به پا کرد، با این حال واقعیت این است که اوضاع بیسرو سامان فضای سینمایی کشورمان طی سالهای اخیر همانطور که مرحوم سلحشور هم به آن اشاره کرده بود، در وهله اول «حاصل سالها نادیده گرفتن منکرات پشت و روی پرده سینما توسط مسئولان و مقامات فرهنگی» است، اما این مسئله نافی نقش و وظیفه افراد حاضر در صحنههای مختلف اجتماعی و شغلی در رابطه با حفظ خودشان از بروز آسیبهای جسمی و جنسی نیست.
چه اینکه صیانت از حرمت و آبروی اشخاص بیش از هر چیزی متوجه خود آنان است که باید در تشخصبخشی به خودشان نهایت دقت و حساسیت را داشته باشند. در مراحل بعدی است که پای قانون و بحث قضایی و پیگیریهای حقوقی مطرح میشود که البته حق مسلم هر شهروندی است.»
نظرات کاربران در این ارتباط چیست؟
* وقتی صفحه می توی ایران راه افتاد و وقتی برخی زنان و فمینیست ها درباره آزار جنسی نوشتند در حالی که خود قبلن در قبال آزار جنسی دوستانشون سکوت کرده بودند، از آنها خواستیم که ابتدا عذرخواهی کنند از دورویی و ریاکاری شون ( که نکردند).
* مسئله ی دیگری که امکان به وجود آمدن داشته باشد این است که که وقتی افراد داخل سینما از آزار های جنسی می گویند، خانواده های دختران و همسران و خواهرانی که از این مسائل آگاه شده اند اینها بیشتر مخالفت می کنند که دختران و زنان و خواهرانشان در سینما مشغول بهک ار در سینما شوند چون می گویند سینما فاسد و پر از افراد فاسد و ... است.
* سواستفاده از قدرت و شهرت در سینما، به آزار جنسی، خلاصه نمیشود. سرمایهگذاران ساده دل سینما گمان میکنند افراد مشهور همان مرامی را دارند که در فیلمها از آنها میبینند و هرچه جلویشان میگذارند، امضا میکند. خانه سینما برای دفاع از حقوق این اشخاص باید فکری بکند.