زبان چگونه جهان ما را میسازد؟/ نابودی تمثیل توسط محاوره روزانه فارسیزبانان!
در نشست «زبان چگونه جهان ما را میسازد؟» پرسشی مبنی بر اینکه آیا تاریخ مصرف بزرگانی همچون سهروردی که هزار سال پیش زیستهاند گذشته است، مطرح شد و از نابودی تمثیل در محاوره روزانه فارسیزبانان نیز سخن به میان آمد.
به گزارش روابط عمومی حوزۀ هنری، چهارمین نشست از سلسلهنشستهای «زبانشناخت» با موضوع «زبان چگونه جهان ما را میسازد؟» توسط دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزۀ هنری، با حضور پویا امامی، متخصص علوم شناختی در حوزۀ چارچوبسازی شناختی، مترجم و مولف شش عنوان کتاب در زمینۀ برنامهریزی عصبیزبانی و علیرضا نادری، دانشآموختۀ روانشناسی بالینی و پژوهشگر عصبشناسی زبانی، در سالن طاهره صفارزادۀ حوزۀ هنری برگزار شد.
در ابتدا، امامی با طرح این پرسش که آیا تاریخ مصرف بزرگانی همچون سهروردی که هزار سال پیش زیستهاند گذشته است و آیا دانش بشر دیروز با امروز قابل مقایسه است؟، بیان کرد: در گذشته «نور» و ابعاد آن سوال مهم فلاسفه بوده است درحالی که شناخت نور برای بشر امروز از بدیهیات است اما این سوال باقی است که دانش افرادی همچون سهروردی هنوز قابل استفاده است؟
او با تأکید بر اینکه اگر زبان چارچوب شناخت و مهارتهای ذهنی افراد را به ما میداد، اتفاقات بزرگی رقم میخورد، گفت: مطمئناً اگر سهروردی امروز زنده بود، بهخاطر نوع نگاه، فکر و اندیشه او، حرف جدیدی میگفت و موجب پیشرفت دانش بشر میشد و علت آن عظمت و ذهن این فیلسوف است.
در ادامه، «علیرضا نادری» به تشریح تعریف زبان از نظر «نوآم چامسکی» پرداخت و با بیان اینکه در این تعریف، زبان دارای ساختار عمیق و سطحی است، اظهار کرد: معنی و مفهومی که «نوآم چامسکی» از ساختار عمیق زبان دارد، شیوه ارائه در ژرفساخت است. یعنی اینکه من در درون خودم قصد انتقال یک مفهومی را دارم و برای انتقال آن باید از ژرفساخت به روساخت و سطح برسانم که اینجا فرایندی باید اتفاق بیافتد تا آنچه مدنظر شخص است از طریق شکل دادن واژهها و جملهها منتقل شود.
او با تاکید بر اینکه زبان میتواند به ما بفهماند که آنچه در سطح و گفتار و نوشتار توسط بزرگانی همچون سعدی، حافظ و سهروردی بیان شود، میتواند از یکسری ژرفساختها حکایت کند، افزود: سهروردی در لغت موران یکسری داستان و حکایات و تمثیل را استفاده کرده است؛ آنچه سهروردی در سطح گفته است، نشان میدهد که او در درون و ژرفساخت خودش چگونه فکر میکرده است و چه راهبرد شناختی داشته است و چطور حل مسئله، استدلال و استنتاج کرده است و چگونه از طریق شهود خود به یک درک و نتیجهای رسیده است چراکه امروز سهروردی در دسترس نیست تا از کارهای او مطلع شویم لذا برای پیبردن به چگونه فکر کردن او، این قابلیت در nap آموخته میشود که چطور از سطح یک مسئله بتوانیم مهندسی معکوس انجام دهیم و از طریق یکسری نشانه به عمق آن پیببریم.
این پژوهشگر عصبشناسی زبانی به تألیف کتاب «سهروردی در لغت موران» توسط پویا امامی اشاره کرد و گفت: کار آقای امامی در کتاب «سهروردی در لغت موران» این است که چطور از طریق گفتارهای سهروردی به روشهای اندیشه، فکری و شناخت سهروردی پی ببریم و این مسئله است که امروز مدنظر است. اگر امروز از طریق گفتار کسی به راهبردها و استراتژیهای فکری او پی ببریم، آن استراتژی فکری را میتوانیم در موارد دیگر مورد استفاده قرار دهیم که این از فواید مدلسازی میباشد. موضوع این است که شخص با چه استراتژی مسئله را حل کرده است؛ اگر استراتژی حل مسئله را بفهمیم میتوانیم مشکلات دیگری را به کمک آن استراتژی حل مسئله، حل کنیم و زبان این وسط کمک میکند تا افراد به طریق فکر بزرگان پی ببرند. چرا؟ چون از نظر ما زبان نمایندهای است تا نشان دهد در شناخت چه اتفاقی رقم میخورد و این کارکرد زبان در این مدلسازی مدنظر است.
در بخش دیگر این نشست، پویا امامی به قصههای سهروردی در جایگاه یک فیلسوف شاخص اشاره کرد و با طرح این سوال که هدف سهروردی از قصهگویی چیست، گفت: سهروردی میخواهد مفاهیم عمیق فلسفی را خیلی ساده به زبان قصه به مخاطبین منتقل کند؛ او برای انتقال مفاهیم متن را به داستان تبدیل کرده است. ما استراتژی و راهبرد او را کشف کردیم، حالا این استراتژی به چه درد ما میخورد؟ فرض کنید میخواهیم مفاهیم اجتماعی را به بچهها بگوییم، میتوانیم همین استراتژی سهروردی را به کار ببندیم و برای انتقال مفاهیم داستان بگوییم که من در کتاب «سهروردی در لغت موران» از آن استفاده کردهام.
افزونبراین، او پس از قرائت یکی از قصههای سهروردی بیان کرد: اینکه ما بتوانیم مهارتهای زندگی و اندیشه بزرگان را در امور روزمره و زندگی و مسائل و حل مسئله خودمان مدل کنیم، باعث پیشرفت خواهد بود.
این متخصص حوزه برنامهریزی عصبیزبانی، این شعر «سخن گفتن کژ ز بیچارگی است به بیچارگان بر، بباید گریست» را قرائت کرد و گفت: زیگموند فروید در عصر جدید بحث تداعی آزاد را مطرح میکند درحالی که فردوسی در همین شعر به آن اشاره داشته است، «سخن گفتن کژ ز بیچارگی است»، یعنی اگر کسی ناروا سخن گفت بیچاره است و باید به حال او گریه کنیم و بد دهنی کردن نشانه بیماری است؛ اگر همین یک شعر در جامعه ما ضربالمثل شود واقعا میتواند اثرات خیلی سازندهای داشته باشد.
امامی با تاکید بر اینکه مفاهیم اخلاقی زیادی در ادبیات فارسی وجود دارد که متاسفانه کمتر مورد استفاده قرار میگیرد، بیان کرد: تمثیل در محاوره روزانه ما فارسیزبانان در حال نابودی است و کمتر کسی از قیاس و طنز و شعر استفاده میکند در حالی که زمانی این مسائل در محاوره عادی مردم وجود داشته است و امروز ما ماشینی شدهایم و زبان ما نیز در حال ماشینی شدن است. آسیب این مسئله آن است که زبان قدرت حل مسئله را از دست خواهد داد چراکه تفکر تمثیلی یکی از بهترین تفکرات در حل مسئله است.