گفتگو با چهره های ادبی کودک و نوجوان
خالق زیباترین رویاهای کودکی ما
با شعرها و داستانهایشان شبها به خواب میرفتیم و خالقِ زیباترین رویاهای ما بودند. در دوران مدرسه هم تنهایمان نگذاشتند تا شعرها و داستانهایشان، نوستالژی فردایمان شود و طعم شیرین کودکی را همیشه مزمزه کنیم.
ملیحه جهانبخش- روز ادبیات کودک و نوجوان، روز دوستانِ مهربانیست که دست ما را در دست کتابهایشان گذاشتند تا خوابهای کودکیمان بی ستاره و آرزو نماند و در گذر از کودکی و نوجوانی، بیخاطره به بزرگسالی سفر نکنیم... 18تیرماه فرصتی مغتنم بود که در گفتگویی کوتاه پایِ صحبتهای سه نفر از پیشکسوتان ادبیات کودک و نوجوان بنشینم:
جعفر ابراهیمی (شاهد): باید به نیازهای بچهها پاسخ بدهیم
*چطور وارد عرصه ادبیات کودک و نوجوان شدید؟
فکر نمیکردم که در آینده شاعر و نویسنده کودک و نوجوان بشوم. تا این که برای تحصیل از روستا به تهران رفتم. دلتنگی برای روستا باعث شده بود که همیشه با فکر دوران کودکی زندگی کنم. این بهانهای شد که شاعر کودک و نوجوان شوم. سال 58 به طور جدی وارد ادبیات کودک و نوجوان شدم و در کیهان بچهها شعرهایی را چاپ کردم و خیلی مورد استقبال قرار گرفت. کمکم مجلههای دیگری مانند رشد و سروش کودکان و نوجوان نیز چاپ شدند. من هم مجلهای به نام «جنگ ادبی آیش» را منتشر کردم. سال 59 که به کانون پرورش فکری رفتم، شورای شعر را راه انداختم که کتابهای شاعران بسیاری در آن زمان چاپ شد. تا به امروز که دیگر در این کار غرق شدهام. فکر میکنم خداوند مرا آفرید که برای بچهها بنویسم!
* شاعر و نویسنده ادبیات کودک و نوجوان باید تفاوت ذهن و ادبیات گفتگو با کودک و نوجوان روستایی و شهری را در نظر بگیرد؟ آیا اصلا این تفاوت وجود دارد؟
بچهها در همه جای دنیا ذهنیت یکسانی دارند اما بینش یک بچه روستایی با یک بچه شهری متفاوت است. اما نیازهای آنها برای زندگی و ساخته شدن شخصیتشان خیلی فرق نمیکند. از طرف دیگر ما نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان از بعد از انقلاب هدفمان همیشه این بودهاست: آثاری را خلق کنیم که برای عموم بچههای ایران باشد. چه روستا و چه شهر و از هر قومیتی که هستند. آثار به زبان فارسی اصیل باشند و لهجه را وارد آثار نکنیم. البته در سالهای اخیر این مساله مطرح شدهاست که توجه به قشرهای مختلف و قومیتها در آثار برخی از شاعران و نویسندگان کودک دیده میشود که به زبان ترکی یا لری یا... برای بچه ها شعر گفتهاند. من اعتقاد ندارم برای گروههای مختلف جامعه متفاوت کار کنیم. البته حفظ ادبیات بومی هم ارزشمند است.
*با پیشرفت تکنولوژی و ارتباط زیاد بچه ها با ابزارهای رسانه به نظر میرسد ارتباط بچهها با کتاب کمتر شده است. چطور می توان این نسل را با کتابخوانی آشتی داد؟
رسانه شاید آفتهایی داشته باشد اما ما در دوران گذار هستیم و اگر خود را همراه کنیم، دوباره کتاب هم جایگاهش را پیدا میکند. کتاب قداست خاص خود را دارد تا آنجا که در قرآن هم به قلم قسم یاد شده است. به عقیده من گروهِ کتابخوان همیشه اهل مطالعهاند. هر چقدر هم که در حوزه رسانه پیشرفت کنیم این افراد کتاب را رها نمیکنند. منتهی در دوران کودکی و نوجوانی افرادی را میبینیم که کتابخوان هستند اما در دوران بزرگسالی، مطالعه را کنار میگذارند. این به سیستم آموزشی ما بر میگردد، که باید روی استمرار این علاقه کار کند. همچنین میتوانیم ابزارهای رسانه را نیز به خدمت کتاب بگیریم. به عنوان مثال امکان مطالعه با رایانهها و یا سایتهایی که کتابخانههای مجازی دارند و... از این دست خدمات هستند.
*مشکلات امروز ادبیات کودک و نوجوان را چه چیزهای میبینید؟
گرانی کاغذ و مشکلات چاپ از بزرگترین دغدغههای نویسندگان است. دیگر این که امروز جای خالی خیلی از کتابها را میبینیم به عنوان مثال: در ادبیات نوجوان، جای بعضی ژانرها خالیست. که به دلایل گوناگون به آن یا پرداخته نشده یا ناقص پرداخته شده است. و این عدم پاسخگویی باعث میشود که بچهها نیازهای خود را در جای دیگر دنبال کنند. ادبیات عاشقانه از همین ژانرهاست. کتابهایی که بتواند احساسات یک نوجوان را درک کند. همینطور کتابهای خیال انگیز امروز کم شده است. که می تواند تخیل بچهها را به شکلی صحیح بارور کند. جای خالی این آثار زمانی به چشم میآید که اثری مانند هری پاتر تولید میشود و مورد استقبال در جامعه ما قرار میگیرد. در حالیکه بعضی آثار غربی میتواند به فرهنگ ما صدمه هم بزند. باید آثاری در خور فرهنگ و هویت خودمان داشته باشیم. باید مسوولان و نویسندگان همراهی کنند تا بتوانیم جای خالی این آثار را برای بچهها پر کنیم.
محمود پوروهاب: نمیتوان از بچهها دور بود و برایشان نوشت!
*ارتباط شما با ادبیات در دوران کودکی و نوجوانی چطور بود؟
من در کودکی به کتاب علاقه بسیاری داشتم. پدرم شاعر نبود اما علاقه بسیاری به شعرا داشت و شعرهای سعدی و پروین و... را در خانه میخواند و من هم تحت تاثیر قرار میگرفتم. دوستی هم داشتم که کتابهای بسیاری را برایم میآورد و میخواندم. دوم و سوم ابتدایی اولین شعر کودکانه را گفتم و هر چه بزرگتر میشدم این علاقه بیشتر میشد. دبیری هم داشتم که کتابخانه خیلی خوب و به روزی داشت تشویقهای ایشان و در اختیار گذاشتن کتابهای این کتابخانه هم در پیشرفت من خیلی تاثیر داشت.
*به عنوان یک بزرگسال سرودن برای کودک و نوجوان کار دشواری نیست؟ شما چطور ذهن و ادبیات خود را با این گروه سنی تطابق میدهید؟
شاعر یا نویسنده ادبیات کودک و نوجوان باید خود را در فضای این گروه سنی قرار بدهد. من قبل از اینکه برای این گروه سنی بنویسم در حوزه بزرگسال شعر میگفتم. برای اینکه در کارهایم دوگانگی ایجاد نشود، دیگر شعر بزرگسال را ادامه ندادم. دیگر این که باید بچهها را بشناسیم، پای حرفهایشان بنشینیم. ببینم چطور فکر میکنند و دنیا را چطور میبینند. نمیشود از بچهها دور بود و برایشان نوشت. درباره آثار باید از بچهها سوال کنیم آیا برایشان قابل قبول و جذاب است یا خیر و البته خواندنِ آثار کسانی که در این زمینه کار کردهاند نیز کمک بسیاری میکند.
*بعضی از آثار در حوزه ادبیات کودک و نوجوان برای نسلهای بعدی نوستالژی و ماندگار میشوند این آثار معمولا چه ویژگیهایی دارند؟
ببینید آثاری داریم نوستالژی هستند، منتهی در این آثار عناصری را اسم بردهاند که الان آن نشانهها دیگر نیست یا کمرنگ شدهاند یا وجود ندارند. آثار اگر با فضای امروزی هماهنگ نباشد خیلی کهنه و قدیمی میشود و دیگر برای نسل جدید ارتباط با آنها ضعیف خواهد بود. بچهها دیگر لذت نمیبرند. هر چه آثار کلیتر باشند، ماندگاری آنها هم بیشتر خواهد بود.
* ادبیات در حوزه شعر و داستان تا به حال با جریانهایی رو به رو شده است که یا ماندگار شدهاند و یا با گذشت زمان از بین رفتهاند. در ادبیات کودک و نوجوان نیز تا به امروز شاهد این جریانها بوده ایم؟
ادبیات کودک و نوجوان عمری 50 ساله دارد و نمیتواند مانند جریان شعر بزرگسال که هزار سال قدمت دارد فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشته باشد. منتهی از جهت محتوایی در این چند ساله تغییراتی داشته است. پیش از انقلاب شعرها بیشتر آموزشی و خیلی مستقیمگویی بود و در واقع درباره کودکان بود نه برای کودکان! اما بعد از انقلاب، شعرها جنبه ادبی و هنری بیشتری پیدا کرده است. موضوعات تنوع بیشتری دارد و حتی دیدگاههای شاعران امروزی نسبت به گذشته میتوان گفت هنریتر شدهاست. من به ویژه در شعر نوجوان حرکتهای نویی میبینم شعرها نیمه عرفانی، نیمه فلسفی شده است و بیشتر درونیست تا عینی! و امروز کسانی چون آقای سیدآبادی و آقای تولایی را می بینیم که شعر سپید گفتهاند. در گذشته بعضی ژانرها را نمیتوانستند به کار ببرند. به عنوان مثال ژانر عاشقانه و یا پرداختن به موضوع مرگ را برای بچهها نداشتیم. در حال حاضر هم ژانر عاشقانه داریم و هم درباره مرگ برای کودک و نوجوان صحبت میشود که این اتفاق خوبیست.
افشین علاء: باید کودکیهای نسل امروز را بشناسیم
*درباره پیشینه ادبیات کودک و نوجوان توضیحی بفرمایید.
در ادبیات کلاسیک ما همیشه بخشی وجود داشته است که شامل پند و اندرز به کودکان بوده ولی آن را به عنوان ژانر ادبیات کودک نمیتوانیم در نظر بگیریم چون با همان سیاق ادبیات بزرگسال نوشته یا سروده شدهاند. برای اولین بار بعد از انقلاب مشروطه کسانی به طور خاص برای کودکان مطالبی را نوشتند. در شعر کودک، یحییدولتآبادی از اولین کسانی بود که شعر سرود. بعدها هم شاعرانی چون نیمایوشیج که هنجارشکن بودند توانستند برای کودکان شعر بگویند. اما باز هم به طور خاص اتفاقی نیفتاد تا زمان معاصر که شاعرانی مثل عباسیمینیشریف، پروین دولتآبادی آثاری را برای کودکان به وجود آوردند. اما سهم عمده را به نظر من محمود کیانوش ایفا کرد. در زمینههای کودک و نوجوان و بزرگسال آثار ماندگاری را بر جای گذاشت که پس از انقلاب نیز شاعران کودکان و نوجوان تحت تاثیرش این ژانر را در ادبیات دنبال کردند و تا امروز که میبینیم ادبیات کودک و نوجوان به ویژه شعر کودک و نوجوان فراگیر شده است.
*مرزبندی بین ادبیات کودک و نوجوان مقوله حساس و ظریفی به نظر میرسد. شاعر و نویسنده این عرصه چگونه میتواند آن را بشناسد.
قطعا باید بین ادبیات کودک و نوجوان تفاوت قائل شد. به نظر من تفاوت بین ادبیات کودک و نوجوان را باید در تفاوت بین مخاطبان دید. بین یک کودک 6 ساله و یک نوجوان 12 ساله چه تفاوتهایی وجود دارد؟ یک شاعر و نویسنده این عرصه باید این را به خوبی بشناسد. وقتی ویژگیهای مخاطب را بداند قطعا در کار ادبی خود این ملاحظات را رعایت خواهد کرد. در حال حاضر مشکل اصلی در گروه سنی نوجوان است، کارهایی در این زمینه خلق میشود که بیشتر کودکانه است و نوجوانان آن را جدی نمیگیرند. برای اینکه در این راه موفق باشیم باید به نمونههای موفق و معیار توجه کنیم. نوجوان به روی پلی ایستاده است که این سوی پل کودکی ست و آن سو بزرگسالی! و در دوران گذار است. این را باید دریابیم.
*وضعیت ادبیات کودک و نوجوان را در حال حاضر چطور میبینید. آیا رو به پیشرفت است یا نزول؟
من تا دهه 70 ادبیات کودک را رو به صعود میدیدم. اگرچه الان از نظر کمّی آثار رشد دارد اما به اعتقاد من دوره طلایی ادبیات کودک و نوجوان به ویژه در حوزه شعر دهه 60 و 70 بود. متاسفانه در سالهای اخیر شاعران دچار تکرار شدهاند.
چهرههای جدید وارد این عرصه شدهاند که اگر چه اتفاق خوبیست اما اگر خداینکرده به دلیل عدمتوفیق در شعر بزرگسال وارد این عرصه شده باشند و بخواهند طبع آزمایی کنند، آفت محسوب میشود. متاسفانه وضعیت نشر هم خوب نیست ناشران از کارهای بازاری بیشتر استقبال میکنند و من مدتهاست که به این روند منتقد و معترض هستم و ترجیح میدهم در این شرایط هیچ مجموعه شعری را چاپ نکنم. چون در میان کتابهای بازاری گم میشود و ارزیابی درستی نخواهد شد.کارهای خوب و بد را نمیشود تشخیص داد. ملاک و معیاری وجود ندارد، نقدی وجود ندارد و این وضعیت خوبی برای ادبیات کودک و نوجوان ما نیست.
*شاعر و نویسنده موفق ادبیات کودک و نوجوان باید چه ویژگیهای باید داشته باشد و آثارش از چه معیارهایی بر خوردار باشند؟
در درجه اول، در حوزه شعر به نظر من شاعر ادبیات کودک و نوجوان باید به معنای واقعی کلمه شاعر باشد و به مقوله شعر اشراف کامل داشته باشد. نه تنها شعر کودکان بلکه شعر بزرگسال را نیز بشناسد. مطالعه داشته باشد و با گنجینههای ادب فارسی آشنا باشد. ما شاهد هستیم بعضی از کسانی که برای کودکان کار میکنند، مطالعه کارهای بزرگسال را برای خود ممنوع کردهاند که مبادا روی زبانشان تاثیر بگذارد این اشتباه محض است! آشنایی با قواعد زبان و ادبیات کهن، ذهن را برای سرودن تقویت میکند. در ادبیات کودک و نوجوان نیز باید با ادبیات امروز و کلاسیک آشنایی داشته باشد و در درجه دوم باید مخاطب امروز را بشناسد. مخاطب امروز ما با مخاطب دیروز فرق میکند. نباید کودکیهای خودمان را به نام شعرِ کودک، تحویل مخاطب امروز بدهیم. بلکه باید کودکیهای او را بشناسیم و آثاری در خور نسل امروز و کودکیشان ارائه دهیم.