ناشنیده ها از تاثیر شگرف نیما بر شهریار
در زادروز نیما یوشیج، دکتر ابراهیم اقبالی، استاد ادبیات دانشگاه تبریز و شاگرد شهریار، از روابط صمیمانه 2 ادیب بزرگ و نیز ، نقش پدر شعر نو فارسی در سروده های شهریار غزل معاصر می گوید.
شاعری که پیشگام تحول در شعر فارسی شد، در 21 آبان 1276 شمسی به دنیا آمد. علی اسفندیاری، متخلص به نیما یوشیج، آغازگر راهی تازه در شعر فارسی بود و پدر شعر نو فارسی لقب گرفت؛ راهی که با سرودنِ «افسانه» در قالبی تازه شکل گرفت و موافقان و مخالفانی هم داشت.
یکی از موافقان و حامیان این سنتشکنی، محمدحسین بهجت تبریزی، متخلص به شهریار بود؛ شاعری که هر چند او را با غزلیاتش میشناسیم، اما به شدت با شکستهشدن قالب کلاسیک شعر فارسی موافق بود و تمام قد از نیما و افسانهاش دفاع کرد.
این دو شاعر مازندرانی و آذربایجانی، رفیقان خوبی برای هم شدند و از همدیگر تأثیر زیادی پذیرفتند. در سالروز تولد نیمای شعر نو، با دکتر ابراهیم اقبالی، استاد ادبیات دانشگاه تبریز و از شاگردان شهریار درباره رفاقت نیما و شهریار، تأثیرپذیری این دو از هم و نیز شیوه شعر و شاعری نیما یوشیج گفتوگو کردهایم.
نیما یوشیج با شعر فارسی چه کرد و چه تأثیری گذاشت؟
بعد از مشروطه، ایرانیان با غرب و فرهنگ آن ها از جمله نویسندگی و شاعری شان آشنا شدند و نیما هم مستثنا نبود. او در مدرسه فرانسویها با شاعر کلاسیکسرایی به نام نظام وفا آشنا میشود و اولین بارقههای شعری را در وجود خود میبیند.
تأثیر این مدرسه در نیما به حدی است که نظریههایی که او درباره شعر نوشته و از جمله در کتاب «حرفهای همسایه» آمده، ترجمه متون فرانسوی درباره ادبیات و نقد ادبی است.
او تحت همین تأثیر، قالب و صورت شعر فارسی را تغییر داد و قافیه را جابهجا کرد. مهمتر از آن اعلام کرد من نگرش به جهان هستی را عوض کردم؛ یعنی شاعران نوسرا بعد از من به گونه ای جدید به طبیعت و انسان می نگرند.
شعر نیما چه ویژگیهایی دارد؟
نیما شعر سمبلیسم به ویژه از نوع سیاسی را پایهگذاری کرد. در دورهای که نیما زندگی میکرد، خفقان حاکم بود و او مجبور بود مضامین مدنظر خود را در قالب رمزها و سمبلها بیان کند و همین موضوع باعث پدید آمدن شعر سمبلیک سیاسی شد که بعدها در شعر اخوان و شاملو انعکاس گستردهای یافت.
شعر نیما به دلیل زندگی او در آغوش طبیعت، خالی از طراوت طبیعت نیست؛ حتی اصطلاحات محلی مانند «داروگ» و «ماخاولا» در شعر او دیده میشود که به آن اصالت میدهد مثلاً «خانهام ابری است»، با اینکه شعر نمادین سیاسی و حتی فلسفی است، ولی متأثر از حال و هوای همیشه ابری و بارانی شمال کشورمان است. این نکته از ویژگیهای برجسته شعر نیماست.
نیما بر شهریار چه تأثیری گذاشت؟
به جرئت میتوان گفت که از شاعران معاصر، کسی به اندازه نیما بر شهریار تأثیر نگذاشتهاست. شهریار همانگونه که از میان کلاسیکها دیوانهوار به دنبال حافظ میدود، در میان معاصران هم این شوق را به نیما دارد. تا حدی که غزلی را به نیما تقدیم میکند: نیما غم دل گو که غریبانه بگرییم/ سر پیش هم آریم و دو دیوانه بگرییم/ آخر نه چراغیم که خندیم به ایوان/ شمعیم که در گوشه کاشانه بگرییم. شهریار در تلاطم زندگی خود نیما را پناهگاهی میداند که به یکدیگر آرامش میدهند و کشتی شکستخورده شعر فارسی را به ساحل امن میرسانند.
شهریار این دوستی را به دو مرغ بهشتی تعبیر کرده است. او در منظومهای بسیار طولانی، خود را مرغی بهشتی میداند که در جستوجوی مرغ بهشتی دیگر، یعنی نیماست و نشانیِ شاعر گمکرده را از جنگل و دریا و کوه میپرسد. این نشاندهنده عمق تأثیر نیما بر روح و جان شهریار است. شهریار این تأثیر را از شعر «افسانه» گرفت. او میگوید: من به گهواره حافظ که چو طفلی نازم/ خواب افسانه ربود و عجبم رؤیا بود؛ یعنی من به لالایی افسانه نیما که در واقع جریانسازی نیما بود، به رؤیای شعر فرورفتم، منی که دیوانه حافظ بودم.
اینکه میگویند شعر ترکی شهریار متأثر از شعر نیماست، درست است؟
بله کاملاً درست است. شهریار تحت تأثیر «افسانه»، «هذیان دل» را سرود. «افسانه» آنقدر در او نفوذ کرده بود که وقتی میخواست منظومه «حیدربابا» را بسراید، آن را به تقلید از «افسانه» نیما سرود.
شعر نیما و شهریار چه شباهتهایی با هم دارند؟
تأثیر نیما تا آخر عمر در شهریار باقی بود و در اشعار «مادر»، «شب و علی» و «دو مرغ بهشتی» به خوبی پیداست؛ حتی میتوان گفت که در بعضی موارد این تأثیر دو طرفه است چون نیما در یکی از نامههایش می نویسد: من در ایران فقط یک شاعر میشناسم و آن هم شهریار است. معلوم است که نیما نیز آثار شهریار را به دقت مطالعه کرده بود. نیما در نوشتههای خود به شعری به نام «شعر روستایی» معتقد است؛ شعری که خارج از چارچوب رسمی شعر سروده میشود و بیشتر نوستالژی بازگشت به روستا را القا میکند، یعنی انسان صنعتی همیشه آرزویش این است که به روستا برگردد. همین مضامین در اشعار نیما و در شعرهای «هذیان دل» و «حیدربابا»ی شهریار هم منعکس شدهاست.