مرگ پاپی که دیگر پاپ نبود/ یادی از فیلم «دو پاپ»/ وقتی هیچکس مقصر نیست، همه مقصریم
امروز و در آخرین روز سال 2022 میلادی و در آستانۀ سال جدید، پاپ بندیکت شانزدهم درگذشت، او گرچه همچنان پاپ خوانده میشد اما دیگر پاپ نبود و از این رو واتیکان دغدغۀ انتخاب جانشین برای او ندارد زیرا در اقدامی که طی 700 سال از هیچ پاپی سر نزده بود، خود کناره گرفته بود تا پاپ کنونی بر جای او بنشیند.
آنچه پاپ بندیکت شانزدهم را با اسلاف او کاملا متمایز ساخت همین استعفا بود در حالی که رهبران مذهبی به این جایگاه به چشم مقام دنیوی نمینگرند تا استعفا کنند و او میتوانست تا همین امروز که از دنیا رفت بر جایگاه رهبری واتیکان و یک میلیارد مسیحی کاتولیک بنشیند اما کناره گرفت آن هم در روزگاری که به سبب کاریزما و نقش ویژۀ پاپ ژان پل دوم فقید این جایگاه دوباره احیا شده بود.
جوزف آلویسیو راتزینگر - (Joseph Aloisius Ratzinger) که پس از انتخاب به عنوان رهبر کلیسای کاتولیک پاپ بندیکت شانزدهم خوانده شد - امروز در واتیکان درگذشت یعنی پس از کناره گیری به آلمان بازنگشته بود و در این سالها در واتیکان دو پاپ حاضر بودهاند؛ یکی درون کاخ و دیگری در بیرون آن: دو پادشاه در یک اقلیم!
استعفای او و حضور دو پاپ در دنیا یکی مستعفی و دیگری بر سر کار آن قدر موضوع جذابی بود که «فرناندو میرس» کارگردان برزیلی فیلم زیبای «دو پاپ» را با همین مضمون ساخت. محصول 2019 که به دنیای سینمای تجاری تعلق ندارد و بدون بسیاری از جاذبه های مرسوم اما با تکیه بر دیالوگهای فوقالعاده و بازیهای بی نظیر، بسیار تماشایی و دیدنی از کار درآمده و در هر سن و گرایش، مذهبی و غیر مذهبی از آن لذت میبرند.
«دو پاپ» البته انتظار کسانی را که میپنداشتند ساختار واتیکان را نقد یا هجو میکند برآورده نساخت و بنای فیلمساز هم این نبوده بلکه میخواسته به پدیدۀ نادر استعفای یک پاپ بپردازد. کارگردان همچنین متهم شد به قدر لازم به دو اتهام اصلی این دو پاپ بندیکت شانزدهم (همین که امروز درگذشت) و پاپ بعدی و در واقع فعلی (فرانسیس) نپرداخته است. پاپ اول به خاطر حمایت یا سکوت در قبال تعرض کشیشان به کودکان و پاپ کنونی هم مماشات با کودتاچیان آرژانتین در 1976.
با این همه «دو پاپ» آن قدر نکته خوب و دیدنی دارد که از این کاستی های عمدی یا سهوی درگذریم و به بهانۀ درگذشت پاپی که داوطلبانه کنار رفت و منتظر فرشته مرگ نماند یاد فیلم «دو پاپ» را تازه کنیم. فیلمی که هر هفت هنر در آن جلوهگر است.
نخست موسیقی و هر جا هم صحبت از موسیقی است اوج و ارج دارد. دیگری رقص و خاصه صحنه زیبای رقص تانگوی دو پاپ که شاید اگر فیلم را ندیده باشید تصور کنید با تم داستان سازگار نیست.
هنر سوم البته نقاشی است چرا که بیشتر دیالوگها مربوط به گفتوگو حین پیاده رویها در قصر «سیستین» واتیکان و از مقابل دیوارنگارههای میکل آنژ است و بیننده را به ضیافت زیباترین و مشهورترین آثار هنری تاریخ بشر میبرد.
از هنرهای تجسمی نیز غفلت نشده و البته ادبیات که در حد کمال در کلام هر دو پاپ قبلی و فعلی جاری است. نیاز به یادآوری دو هنر دیگر ( تئاتر و سینما) نیست وقتی بدانید بازیگران نقشآفرینی درخشانی دارند به ویژه «آنتونی هاپکینز » که بازی او در « سکوت برهها » از یادها نمیرود.
در این فیلم دو ساعته اگرچه تنها در دقایقی زنان بازی میکنند اما آن قدر ارجاعات عاشقانه دارد که فیلم، مردانه به نظر نمیرسد.
«دو پاپ» بیش از آن که در ستایش مسیحیت کاتولیک باشد ستایندۀ عشق است و شاید از این منظر تبلیغ زیر پوستی آموزههای مسیحی باشد.
اگر یهود بر «امید و نجات» تأکید دارد و اسلام بر «ایمان و باور به خدای بیشریک» و متضمن نفی دوگانۀ زرتشت و سه گانه مسیحیت است و محور آموزههای دینی باور به یگانگی آفریدگار با نام خاص « الله » و نه «اله» های دیگر است و در عاشقانهترین داستان قرآن هم کلمۀ «عشق» نیامده و از حتی در توصیف دلدادگی زلیخا به یوسف از کلمۀ رقیقتری استفاده شده آموزههای مسیحی اما بر عشق استوار است یا چنین مدعایی دارد و منتقدان رفتارهای غربیان با مستعمرات به تعارض با همین آموزه های مسیحی اشاره میکنند. در عرفان ایران هم البته عشق یک مفهوم کلیدی است: خدای مهر و نه خدای قهر.
برخی از دیالوگهای فیلم «دو پاپ» فراموش ناشدنی است و نزد این نویسنده آنجا که پاپ آرژانتینی میگوید: «وقتی هیچ کس مقصر نیست، یعنی همۀ ما مقصریم».
به بازی زیبای آنتونی هاپکینز اشاره شد که از نقش خود در سکوت برهها هم گاه فراتر میرود اما از نقش مقابل ( پاپ آرژانتینی یا اصلاح طلب/ پاپ فعلی) هم نمیتوان یاد نکرد که جاناتان پرایس ایفا میکند.
فیلم البته بیطرف نیست و جانب پاپ آرژانتینی را میگیرد نه پاپی که امروز درگذشت و در عالم واقع شاید این همه علاقه به فوتبال هم زیاده به نظر رسد.
هنر کارگردان اما نمایش «تنهایی» پاپ بندیکت شانزدهم است. هم او که امروز درگذشت. شاهکار فیلم صحنه ای است که اسقف اعظم آرژانتین به رم می رود تا در واتیکان اعلام بازنشستگی کند اما آن که بازنشسته می شود پاپ بندیکت است که زمینۀ جانشینی منتقد خود را فراهم می سازد.
فیلم در مواقعی و از طریق «گام شمار» پیام می دهد: توقف نکن، حرکت کن . یادآور شعر شاعر پارسی گو اقبال لاهوری: هستم اگر می روم، گر نروم نیستم.
پاپ راز استعفای خود را برای اسقف اعظم آرژانتین که جانشین او می شود فاش می کند: صدای خدا را دیگر نمی شنوم.
مرگ پاپ مستعفی، بهانه ای است تا دوباره به تماشای فیلم زیبای «دو پاپ» بنشینیم. اگر تلویزیون ایران با این همه شبکه گرفتار نگاه های تنگ نبود در آستانۀ سال جدید میلادی و به بهانۀ این اتفاق میتوانستند آن را نمایش دهند چرا که نه صحنۀ تنکامگی دارد و نه خشونت. (در دهۀ 60 خورشیدی که دو کانال بیشتر نبود آهنگ برنادت را هر سال میگذاشتند با آن دیالوگ مشهور: پدر و پسر و روح القدس/ آشه رو بخور هیچی نپرس!) وجه جالب دیگر فیلم این که هر دو بازیگر بریتانیاییاند اما چون یکی در فیلم نقش پاپ آلمانی را بازی می کند و دیگری اسقف اعظم و بعدتر پاپ آرژانتینی را به زبان انگلیسی طعنه میزنند.
اگر پاپ فعلی در ستایش پاپ فقید که زنده بود و زمینۀ پاپ شدن او را فراهم ساخت بگوید خوشا به سعادت او که در چنین شبی ( شب سال نو مسیحی) از دنیا رفت درمییابیم که ادبیات مردان مذهبی در ادیان مختلف به هم شبیه است و اگر هم در فضیلت استعفا بگوید بار سیاسی آن می چربد.
به جای تأمل بر سخنان قابل پیشبینی پاپ کنونی اما میتوان به همان دیالوگ تاریخی بازگشت: وقتی هیچ کس مقصر نیست، همه مقصریم.
حداقل آدم خوبی بود
خدا رحمتش کند ،،همه میمیرند ....نام بردن نیک خوب است نه
خدا رحمتش كنه
آدم با شرف به ایشان میگویند ،که وقتی دید دیگر کارایی ندارد رهبری مسیحیان جهان را به نفر بعدی سپرد ،،و برای حفظ قدرت خودش دست به کشتار نزد ،
از قید و بند نفسش رها بوده وگرنه مثل خیلیها نبود که حتی وقتی ایزی لایف استفاده میکنن هنوز میخوان باشن حتی به قیمت کشتن مردمشون