مروری بر تاریخ موسیقی سیاسی ایران/ از مرغ سحر تا اعتراض خوانی های فرهاد و داریوش/ ماجرای شجریان و تفنگت را زمین بگذار/ «برای»، تجربه نسل جدید در موسیقی اعتراضی
موسیقی اعتراضی و سیاسی از زمان عارف قزوینی در عصر مشروطه وارد دوران جدیدش شد. موسیقی اعتراضی در دهه 40 و 50 وارد موسیقی پاپ - راک شد و در انتهای دهه 50 نیز وارد موسیقی سنتی گردید. در دهه های اخیر نیز در قالب رپ فارسی خود را نشان داده است.
به گزارش خبر فوری، درتاریخ موسیقی ایران، ترانه های سیاسی به انحاء مختلف ظهور و بروز داشته اند.
تا پیش از جنبش مشروطه، بیشتر این ترانه ها به صورت مردمی سینه به سینه نقل می شدند. کارگران و کشاورزان خسته از ظلم و جور حکام و امراء اشعاری را به کنایه یا صریح می خواندند و بدین طریق از شرایط سیاسی وقت خود انتقاد می کردند.
شاید یکی از قدیمی ترین ترانه های ایرانی به عصر بنی امیه بازگردد. در آن زمان، زیاد ابن ابیه فرماندار و والی اصطخر و سپس کرمان بود. زیاد که پدر عبیدالله بن زیاد (حاکم کوفه در زمان امام حسین (ع)) است، حاکمی ظالم بود. به او زیاد پسر پدرش (ابیه) می گفتند چرا که مادرش سمیه زنی بدکاره بود و کسی پدرش را نمی شناخت. ایرانیان خسته از ظلم و جور این حاکم به تمسخر زیاد پرداخته و شعری مشهور برای او می خواندند: «آب است و نبیذ (شراب) است / سمیه روسپیذ (روسپی) است.»
ترانه های انتقادی در اعصار بعدی نیز به انحاء مختلف سروده شدند. متاسفانه از این اشعار اثری باقی نمانده است. بیشتر ترانه های مردمی اعتراضی از زمان ناصرالدین شاه به بعد ثبت شدند. یکی از این اشعار «شاه کج کلاه» است. این ترانه به زمانی باز می گردد که ناصرالدین شاه در عصر قحطی و گرانی نان به کربلا می رود. مردم در نقد این عمل شاه می خواندند: «شاه کج کلاه ... رفته کربلا ... گشته بی بلا ... نون شده گرون ... یه من یک قرون».
تصنیف سیاسی؛ از عارف قزوینی تا بهار و مرغ سحر
از انقلاب مشروطه به بعد، آرام آرام ترانه های اعتراضی و سیاسی وارد فاز جدیدی شدند. در این دوران، شعرای بزرگ و کلاسیک شروع به سرودن اشعار اعتراضی کردند و سپس اشعار خود را به آوازخوانان بزرگ می دادند تا آنها را بخوانند. عارف قزوینی، بزرگترین تصنیف سرای دوران مشروطه است که اشعار سیاسی فراوانی سروده و خود، آنها را خوانده است.
ترانۀ «از خون جوانان وطن» مهم ترین و مشهورترین تصنیف سیاسی اوست که تا کنون بارها توسط خوانندگان مختلف خوانده شده است. عارف این تصنیف را در رثای شهدای جنگ مشروطه و حادثۀ حمله به مجلس شورای ملی سروده است:
«از خون جوانان وطن، لاله... خدا لاله... حبیب لاله... جانم لاله دمیده / از ماتم سرو... از ماتم سرو... از ماتم سرو... قدشان سرو... جانم سرو... خدا سرو... حبیب سرو... خمیده»
از دیگر اشعار و تصنیف های مشهور عصر مشروطه و پس از آن، «مرغ سحر» محمدتقی بهار است. بهار این ترانه را بعد از روی کار آمدن رضاخان و نابودی آرمان های مشروطه و بازگشت به عصر دیکتاتوری سرود. این ترانه نیز یکی از ماندگارترین ترانه های اعتراضی است و تا کنون نیز بارها خوانده شده است.
یکی از مشهورترین نمونه ها از این تصنیف را محمد رضا شجریان اجرا کرده است:
«مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازهتر کن
زآه شرربار این قفس را
برشکن و زیر و زبر کن
بلبل پربسته ز کنج قفس درآ
نغمهٔ آزادی نوع بشر سرا
وز نفسی عرصه این خاک توده را
پرشرر کن
ظلم ظالم، جور صیاد
آشیانم داده بر باد
ای خدا! ای فلک! ای طبیعت!
شام تاریک ما را سحر کن»
در این دوره، ترانه های فولکلور بسیاری نیز رواج پیدا می کنند. علت این رواج، ورود اقوام مختلف ایرانی به ماجرای مشروطه و پس از آن، جنگ با استعمارگران روس و انگلیس و استبداد داخلی بود. ترانۀ لری «دایه دایه» و نیز ترانۀ «چقدر جنگله خوسی» که در وصف میرزا کوچک خان جنگلی سروده شده، از مهم ترین این تصنیف ها و ترانه ها هستند.
عصر پاپ – راک دهه 50 و موسیقی سیاسی؛ مثلث «فرهاد – فریدون – داریوش»
تصنیف و ترانۀ اعتراضی بعد از کودتای 28 مرداد سال 32 وارد دورۀ جدیدی می شود. از این زمان، نوعی یاس و ناامیدی بر جامعه حکم فرما می شود. شاید به همین خاطر باشد که ترانۀ «مرا ببوس» که حسین گل نراقی آن را اجرا کرده و بعدها ویگن نیز آن را بازخوانی می کند، از مشهورترین اشعار دهه 30 و 40 می شود. این ترانه داستان وداع تلخ یک عاشق و معشوق را روایت می کند. این ترانه به دلیل فضای یاس آور سیاسی آن عصر بسیار مورد توجه قرار گرفت.
در اواخر دهه 40 و اوایل دهه 50، موسیقی ایران وارد فضای جدیدی شد. با ورود سبک ها و سازها جدید، موسیقی پاپ و راک ایرانی به وجود آمد. همزمان، گرایش شدید دانشجویان به اندیشه های چپ باعث ایجاد موسیقی ها و ترانه های اعتراضی چپ گونه در قالب موسیقی پاپ و راک شد. سه خوانندۀ مشهور در آن زمان مثلث موسیقی اعتراضی را شکل دادند: «فرهاد – فریدون فروغی – داریوش».
همزمان نسل جدیدی از ترانه سراها نیز ظهور کردند که به سرودن ترانه های اعتراضی و سیاسی گرایش داشتند. ایرج جنتی عطایی، شهریار قنبری و اردلان سرفراز از جمله مشهورترین ترانه سراهای سیاسی دهه 50 بودند. همچنین، بسیاری از خوانندگان سیاسی از اشعار تند و تیز احمد شاملو و برخی خوانندگان سیاسی دیگر استفاده می کردند.
سه ترانۀ زیر از مشهورترین آثار سیاسی راک و پاپ دهۀ 50 به حساب می آیند:
*** یار دبستانی – فریدون فروغی:
یار دبستانی من با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما بغض من و آه منی
حک شده اسم من و تو رو تن این تخته سیاه
ترکه ی بیداد و ستم مونده هنوز رو تن ما
دشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علفهاش
خوب اگه خوب، بد اگه بد، مرده دلهای آدماش
دست من و تو باید این پردهها رو پاره کنه
کی میتونه جز من و تو درد ما رو چاره کن
*** جمعه – فرهاد:
توی قاب خیس این پنجره ها
عَکسی اَز جمعهی غمگین میبینم
چه سیاهِ به تنش رخت عزا
تو چشاش اَبرای سنگین میبینم
داره از اَبر سیاه خون میچکه
جمعه ها خون جای بارون میچکه
نفسم در نمیاد جمعه ها سر نمیاد
کاش میبستم چشامُ این ازم بر نمیاد
عُمر جمعه به هزار سال میرسه
*** بوی گندم – داریوش:
بوی گندم مال من هرچی که دارم مال تو
یه وجب خاک مال من، هرچی میکارم مال تو
اهل طاعونی این قبیله مشرقیام
تویی این مسافر شیشهای شهر فرنگ
پوستم از جنس شبه پوست تو از مخمل سرخ
رختم از تاوله تنپوش تو از پوست پلنگ
در همین دوره است که فریدون فروغی هم ترانههایی مانند "مشتی ماشاا..." را اجرا میکند که طعنههای سیاسی دارد: "دستها که روشه، خون که بجوشه، خلق بخروشه، داره تماشا"...
در میان خوانندگان سیاسی، فرهاد و فریدون فروغی بیش از سایرین مورد علاقۀ چپ ها بودند. با این حال، گروه های چپ خود نیز شروع به سرودن اشعار اعتراضی کردند. ترانه های سیاسی و چپ آمریکای لاتین به فارسی ترجمه و بازخوانی شدند. در میان این ترانه ها، ترانۀ مربوط به انقلاب شیلی بیش از همه معروف گردید و به یکی از نمادهای فعالیت سیاسی چپ ها بدل گردید. آهنگ این سرود از سرود شیلیایی معروف «خلق متحد» اقتباس شده و شعر آن از علی ندیمی است:
برپاخیز از جا کن بنای کاخِ دشمن
برپاخیز از جا کن بنای کاخِ دشمن
برپاخیز از جا کن بنای کاخِ دشمن
چو در جهان قیودِ بندگی
اگر فتد به پای مردمی
به دستِ توست به رأی مشتِ توست
رهاییِ جهان ز طوقِ جور و ظلم
به پا کنیم قیامِ مردمی
رها شویم ز قیدِ بندگی
موسیقی و انقلاب اسلامی
در زمان انقلاب اسلامی 1357 سرودهای انقلابی فراوانی سروده شد. «سرود بهاران خجسته باد» از مشهورترین این سرودها به حساب می آید.
این ترانه که در سالهای قبل از انقلاب و در مرثیۀ قتل پاتریس لومومبا، رهبر چپ گرای کنگو سروده شده بود در سال 57 شکلی نو یافت و به سرود انقلاب بدل شد. به جز این سرود، سرودهای دیگری از جمله «ایران ... ایران» و «جاویدان ایران عزیز ما» و «خمینی ای امام» و ... نیز از سروده های مهم و تاثیرگذار به حساب می آیند:
«هوا دلپذیر شد گل از خاک بردمید
پرستو به بازگشت زد نغمه ی امید
به جوش آمدست خون درون رگ گیاه
بهار خجسته فال
خرامان رسد ز راه
به خویشان به دوستان
به یاران آشنا
به مردان تیزخشم که پیکار میکنند
به آنان که با قلم تباهی دهر را
به چشم جهانیان پدیدار میکنند
بهاران خجسته باد
بهاران خجسته باد.»
موسیقی سنتی و اعتراض/ از شعر ابتهاج تا نوای شجریان و ساز لطفی
از انتهای دهه 50 تا انتهای دهۀ 80 موسیقی کلاسیک ایرانی نیز وارد فاز سیاسی شد. در این دوره ترانه های سیاسی زیادی خوانده شدند. بیشتر اشعار این تصنیف ها از شعرای بزرگی چون هوشنگ ابتهاج، شفیعی کدکنی و فریدون مشیری بود. آهنگسازان به نامی چون پرویز مشکاتیان، محمدرضا لطفی، حسین علیزاده و برادران کامکار در تهیۀ این آثار شرکت داشته و محمدرضا شجریان نیز مهم ترین و برجسته ترین خوانندۀ این آثار بود. ترانۀ «مرغ سحر»، «ایران ای سرای امید» و «برادر غرق خونه» از مهم ترین آثار سیاسی شجریان در این سالها است.
همچنین، ترانۀ «تفنگت را زمین بگذار» که سرودۀ فریدون مشیری است، توسط شجریان بعد از اعتراضات انتخابات 1388 سروده شد و یکی از آخرین آثار سیاسی این خوانندۀ برجستۀ موسیقی ایرانی به حساب می آید:
«تفنگت را زمین بگذار؛ که من بیزارم از دیدار این خونبارِ ناهنجار
تفنگِ دستِ تو یعنی؛ زبانِ آتش و آهن
من امّا پیشِ این اهریمنی؛ ابزارِ بنیان کن، ندارم جز زبانِ دل
دلی لبریز از مهرِ تو؛ ای با دوستی، دشمن!»
ترانه های سیاسی دوران جدید/ از رپ تند و تیز تا پاپ های کم شمار اعتراضی
از دهه 80 تا امروز موسیقی جدید آبستن پرورش اشعار مختلف شده است. ترانۀ سیاسی به خصوص بعد از ظهور رپ فارسی وارد فاز جدیدی شد. رپ آن قالبی بود که به بهترین نحو می توانست اعتراضات و انتقادات سیاسی را پوشش دهد. خوانندگانی چون یاس، هیچکس، توماج و ... به انحاء مختلف به ترانه های سیاسی روی آوردند.
به جز این، برخی ترانه های پاپ نیز در این دوره سروده شدند که ماهیت سیاسی داشتند. اگرچه ترانه های سیاسی دهه 80 و 90 هرگز به قدرت ترانه های سیاسی دهه 50 نبودند اما با این حال می توان به آنها اشاره داشت. به جز برخی ترانه های به اصطلاح لس آنجلسی، برخی ترانه های محسن چاوشی، مهدی یراحی و ... سیاسی بودند.
در سال 1401 و با شروع اعتراضات این سال، چند ترانۀ سیاسی مشهور خوانده شد که در این میان، ترانۀ «برای» سرودۀ «شروین حاجی پور» که بر اساس توییت های مربوط به هشتگ «برای» نوشته شده بود بیش از سایرین مشهور شد.
حالا با دستگیری برخی از این خوانندگان جدید (آخرین مورد را اینجا بخوانید)، باید دید سرنوشت موسیقی سیاسی در ایران به کجا خواهد رسید. آیا چهرههای داخلی همچنان این موج را ادامه میدهند یا آثار محدود به خوانندن آن ور آبی میشود
نغمه هاي آزادي در طول تاريخ توسط انسان هاي آزاده سروده شده است . حكومت ها آمدند و رفتند و اين سروده ها همچنان به جاي ماند و قسمتي از صفحات تاريخ شد . زمستان مي رود و رو سياهي آن براي ظالمان باقي خواهد ماند . آزادي همچون رودخانه اي خروشان سدها را خواهد شكست و همچون چشمه اي خروشان از دل سياهي بيرون خواهد آمد .
کسی میداند علت اینکه هیچ کدام از خوانندگان سروده یاد ار زشمع مرده یاد ار را نخواندند چیست ؟
این یکی به نظر خوب آیندهرو دیده
جمعه – فرهاد:
توی قاب خیس این پنجره ها
عَکسی اَز جمعهی غمگین میبینم
چه سیاهِ به تنش رخت عزا
تو چشاش اَبرای سنگین میبینم
داره از اَبر سیاه خون میچکه
جمعه ها خون جای بارون میچکه
نفسم در نمیاد جمعه ها سر نمیاد
کاش میبستم چشامُ این ازم بر نمیاد
عُمر جمعه به هزار سال میرسد
خیلی جالبه که این شعر درباره روز جمعه، ۱۷ شهریور هست.
ما هم ۴۳ ساله برای آمریکا شعر می سازیم به هر نوعی فحش و ناسزا میگوئیم ببین عین خیالش نیست یا اسرائیل شعر و رجز می خوانیم این مواقع شعر خواندن اصلا مشکلی نداره فحش مادر هم دادی دادی ولی همین که داخل کشور به کسی با شعر بگی روی چشمات ابروعه مثل خواننده ها ورپر ها فقط زندان این نشون از ترسه مثل یک روان پزشک باید حرف مریض را گوش کنی تا بکی این چشه و براش نسخه بپیچی واونو آروم کنی آروم کردن با زندان نیست باید نسخه درست بپیچی که اونو هم اصلا بلد نیستید از زندانها معلومه
گل سرسبد همه آهنگهای مورد اشاره ( تفنگت را زمین بگذار) از مرحوم شجریان است .. روحش شاد
بازور شعر ملت را خفه نکنید
ایران مهد موسیقی جهان است...در چغامیش دزفول مهری کشف شده متعلق به ۴ هزار سال پیش که سه زن را در حال نوازندگی نشان می دهد و اولین سند ارکستر جهان نام گرفته...موسیقی سنتی و مقامی ایران از هزاران سال پیش به عنوان ارمغانی گرانبها به ما رسیده و دین اصلی ایرانی همین موسیقی است نه ادیان خرافی عربی...
درود بر مهدی یراحی خواننده مردمی، نه مثل اکثریت خوانندگان و بازیگران که مزدور و نون به نرخ روز خور هستند. مثل رضا گلزار ملقب به شوگرددی، چون همسن پدر بنده هست ولی با همسن نوه ش ازدواج کرده
نویسنده متن بالا دمش گرم
پس معلوم می شود که صدای آزادی هیچگاه خاموش نمی شود ، حتی اگر هنجره ها را با زنجیر بسته باشند.
کارشناس صدا وسیمای گفته به مهاجرین افغانی شناسنامه ایرانی بدهید تا حق رای داشته باشند خخخخخخخ
باور دارن که کسی رای نخواهد داد.متوسل به خارجی ها شدن
رییسی راستگو ترین موجود جهان هستی است بخصوص دیروز در جمع خبرنگاران اظهار داشت همه چی آرومه آرومه هیچ پول بلوچستانی در خارج از کشور نداریم همش دلارهای نفتی است
چه مقایسه چندش آوری عارف با تصنیف از خون جوانان وطن .....با ترانه مستهجن روسریتو بردار تامن حال کنم یراحی حتما بعدا از طرافدارش میخواد شورتشونو در آدرن تا بیشتر حال کنه
داغ اونجاست که بعد از انقلاب سرود از رادیو پخش شده ایران ای سرای امید....اما خواننده اش تو زندان بوده.....
درود بر توماج صالحی
از مفاخر کشور که افکارش 100 سال از جامعه جلوتر است
هـــــــــــــــــــایده را گوش کنید تا به عظمت پروردگار و زیبایی های او در صدای ملکوتیش پی ببرید . جادو بزن تار غم و بنان صدای مخملین و خوانساری صدای ملکوتی او و شجریان خسروی موسیقی ایرج استاد آواز گلپا شیرینی و نمک بر نامه گلها و مهستی آلبوم خاطره ها و دلتنگی ها و یاحقی طنین موج هستی فرهنگ شریف زیر و بم زندگی نی کسایی خود جدایی نی موسوی همراهی غم حسن ناهید و حسین تهرانی ضرب زندگی و دلکش بوی اتیش و مرضیه دلنشینی پاییز و دلتنگی ها و جلیل شهناز سه تار زندگی و
به دو ترانه مشهور سیاسی اشاره نکردید ..
یکی سر اومد زمستون ( آفتابکاران جنگل )خواننده شقایق کمالی ...شعر سعید سلطان پور ..
سر اومد زمستون
شکفته بهارون
گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون
گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون
کوهها لالهزارن
لالهها بیدارن
تو کوهها دارن گل گل گل آفتابو میکارن
تو کوهها دارن گل گل گل آفتابو میکارن
توی کوهستون
دلش بیداره
تفنگ و گل و گندم
داره مییاره
و همچنین پاییز آمد که شعر این نیز کار سعید سلطان پور است و خیلی خواننده اون رو خوانده اند
پاییز آمد
در میان درختان
لانه کرده کبوتر
از تراوش باران میگریزد
خورشید از غم
با تمام غرورش پشت ابر سیاهی
عاشقانه به گریه مینشیند
من با قلبی به سپیدی صبح
با امید بهاران
میروم به گلستان
همچو عطر اقاقی
لابلای درختان مینشینم
باشد روزی به امید بهاران
روی دامن صحرا لاله روید
طبق معمول که همه چیز فقط وقتی دیده میشود که به زبان فارسی بیان گردد، موسیقی و مشخصاً موسیقی سیاسی ایران هم صرفاً به ترانه های فارسی تقلیل داده شده اند. تنها ترانه های سیاسی غیرفارسی که مورد اشاره قرار گرفته اند «دایه دایه» به زبان لُری و «چقد جنگله خوسی» به زبان گیلکی هستند که در حاشیه مطرح شده اند و توضیخ زیادی در موردشان داده نشده است. این در حالی است که ترانۀ سیاسی در زبانهای تُرکی آذربایجانی و کُردی سابقۀ بسیار طولانی دارد و نمونه های موفق و قدرتمند آن در این دو زبان بسیارند که ظاهراً نویسنده هیچ آشنایی با آن ندارد و یا ترجیح میدهد دایرۀ تحقیقش را به ترانۀ فارسی زبان محدود کند.