کنیز رومی، ملکه ایران شد/ ویدئو
سردیس ملکه موزا متعلق به دوره اشکانیان است؛ مجسمهای از یک زن که توانست خود را به مقامی همتراز با پادشاه برساند.
فرستاده اشکانی، درفش عقابنشان را به رومیان بازمیگرداند. ما در سال بیستم پیش از میلاد هستیم؛ بیش از دو هزار سال پیش. روزی که ایران و روم به صلح میرسند؛ با تدبیر این فرد، «گایوس اکتاویوس» امپراطور روم، و همکاری این زن، «موزا» یک کنیز رومی که سردیس او در موزه ملی ایران است. داستان این سردیس و زندگی ملکه «موزا» را در این قسمت از «ایران به روایت آثار» ببینید.
سردیس مرمرین «موزا»، سال ۱۳۱۸ در کاوشهای شوش باستانی کشف شد؛ توسط «رولند دو مکدوئنم» باستانشناس فرانسوی که برای کاوش به ایران فرستاده شده بود. کشف این سردیس یکی از مهمترین دستاوردهای او بود؛ نیمتنهای از یک زن با تاجی بر سر، که مشخص شد به دوره اشکانیان تعلق دارد. وقتی «فرانس کومون» باستانشناس بلژیکی این نیمتنه را از آن «موزا» دانست، ارزش آن به مراتب بیشتر شد. اما چرا باید از یک کنیز رومی در ایران مجسمهای چنین باشکوه بسازند؟
بهتر است داستانمان را از روم آغاز کنیم و بعد به ایران برسیم؛ از زمانی که «گایوس اکتاویوس» وارث «ژولیوس سزار» با شکست رقیبانش بر تخت فرمانروایی روم نشست. او توانسته بود همه دشمنان را از سر راه بردارد جز یکی؛ ایران. رومیان تا آن روز دو بار با شاهنشاهی اشکانی وارد نبرد شده بودند؛ با دو سردار مقتدر خود «کراسوس» و «مارک آنتونی» که هر دو هم شکست سختی خوردند.
«اکتاویوس» راه چاره را نه در جنگ که در صلح دید. پس کنیزی را همراه با هدایای بسیار به رسم دوستی و صلح برای شاه ایران فرستاد.
در آن زمان شاه اشکانیان «فرهاد چهارم» بود. بیرحم، سختگیر و جنگجو، اما عاشق کنیز روم شد؛ زنی که نام او را «ثرموزا»، «تهآموزا اورانیا» و «مُیزا» هم ثبت کردهاند. او را امروز بهنام «موزا» میشناسیم، کسی که شرح زندگیاش را «فلاویوس یوسیفوس» مورخ رومی ثبت کرده؛ او نوشته که این زن بسیار زیبا بود و توانست دل شاه ایران را برباید. پس طولی نمیکشد که همسر محبوب «فرهاد چهارم» میشود و تلاش میکند تا شاه بیرق رومی را که در جنگ حران به دست ایرانیان افتاده بود، به «اکتاویوس» بازگرداند. اتفاقی که باعث شد «اکتاویوس» نزد رومیها جایگاه یک پیروز را به دست آورد و نقش بازستاندن این درفش را از ایران، بر مجسمه او حک کنند.
«موزا» از این معامله چه به دست آورد؟ میزان تسلطش بر شاه ایران را فهمید. او آرزویی در سر داشت که با به دنیا آمدن پسرش، خود را به آن نزدیک دید. پسری که آن را همنام پدرش «فرهاد» نامیدند؛ کوچکترین پسر شاه ایران، آن هم از مادری رومی و نه ایرانی. اما «موزا» توانست او را به پادشاهی برساند. وقتی شاه ایران را واداشت تا دیگر پسران خود را به روم و نزد «اکتاویوس» بفرستد تا پسر خودش تنها وارث تخت و تاج باشد. با قتل «فرهاد چهارم»، به دست این مادر و پسر، سلطنت از آن «فرهاد پنجم» شد.
اما «فرهاد»ِ تازه شاه شده، اعتباری در دربار ندارد، بهخصوص که مادرش را کنیزی رومی میدانند. اینجاست که برای نخستینبار در تاریخ ایران، تاج شاهی بر سر یک زن مینشیند؛ بر سر ملکه «موزا». و این سکهها ضرب میشود؛ با نقشی از «فرهاد پنجم» اشکانی روی آن و مادرش موزا بر پشت سکه با نوشتهای به این مضمون: «سکه ایزدبانو اورانیاموزا، ملکه.»
«یوسیفوس» مورخ رومی گفته «موزا» برای کسب مشروعیت در سلطنت با پسر خود نیز ازدواج کرده. موضوعی که دو مورخ معاصر یعنی «جون بیگوود» و «لئوناردو گرگوراتی» آن را رد کرده و شبیه به افسانهها دانستهاند. از طرفی برخی مورخین «موزا» را نخستین پادشاه زن در ایران لقب دادهاند که گفتهای دقیق نیست. «موزا» گرچه بانی به قدرت رسیدن «فرهاد پنجم» بود، اما رومی بودن او نقطه ضعف سلطنت پسرش شد. همین موضوع سبب شد تا «فرهاد پنجم» شأن او را تا حد یک ایزدبانو و شریک در سلطنت بالا ببرد تا حکومت خودش مشروع باشد. از طرفی او در کنار پسرش که شاهنشاه بود تاج بر سر گذاشت و خود او بهعنوان شاه شناخته نشد.
با همه اینها «فرهاد پنجم» نتوانست برای خود مشروعیت به دست بیاورد؛ بهخصوص که عقبنشینی او از ارمنستان و واگذاریاش به روم، خشم دربار را هم برانگیخت. ارمنستان همیشه برای شاهنشاهان اشکانی اهمیت فوقالعادهای داشت و خود را حاکم آن میدانستند. پس بر «فرهاد پنجم» شوریدند و او را کشتند.
از سرنوشت ملکه «موزا» اطلاعی نداریم جز گزارشهایی درباره فرارش به روم که برخی فرار او را همراه با پسرش شاه بیتاج شده ایران دانستهاند. بهخصوص که نام سازنده این سردیس هم به خط یونانی روی تاج ثبت شده: «آنتیوخوس پسر دریاس؟ ساخته است»
«موزا» حدودا ۳۰ سال در ایران بود و در این مدت کوتاه از یک کنیز به شخصیتی همتراز با شاه ارتقا یافت. نخستین زنی که در ایران نقشش را بر سکه زدند و نیمتنهاش را با تاج شاهی بر سر ساختهاند. گرچه، هستند پژوهشگرانی که این نیمتنه را به دلیل شباهت در تاج و مو، به «توخه» الهه نیکبختی یونان نسبت دادهاند و دلیل ساخت آن در ایران را علاقه اشکانیان به فرهنگ یونانی دانستهاند.
هرچه هست این مجسمه امروز به نام ملکه «موزا» در موزه ملی ایران نگهداری میشود. زنی که شاهنشاهی اشکانیان را دگرگون کرد.
با ارسال یک کنیز، کل امپراتوری اشکانی را زیر و رو کردند. معلوم میشه که در همون روزگار باستان هم رومیها و سایرین ذات این ملت هیز و هول را شناخته بودند و میدونستند که از شاه تا گداشون همگی به عوض اینکه عقلشون توی کلهشون باشه در یک نقطه دیگرشونه
سبک ادبیات پراز عقده وحقیرت نشون میده ایرانی نیستی یه تبعه اجنبی بی نون نمک
تاریخ ایران هرچی که باشه پرافتخارترین وپاکترین تاریخ دنیاست به جز شاهان قاجار که اونها هم ایرانی نبودند شما برو زندگی شاهان خارجی مثلا ناپلئون رو بخون و مقایسه کن میفهمی یعنی چی
یادی هم از کاترین شکدم کنید.
خدا کند اون چیزیش نشده باشد عروس ایران .