گنجهای سه هزارسالۀ لرستان، آثاری پیچیده از مردمانی ناشناخته
گنجهای سه هزارسالۀ زاگرس، نخستین بار در دهۀ 1930 میلادی علاقهمندان آثار باستانی در سراسر جهان را شیفتۀ خود کردند؛ اما با گذشت چندین دهه، هنوز هویت دقیق مردمانی که این آثار را ساخته بودند به درستی شناخته نشده است.
هنگامی که در اواخر دهه 1920، مجسمههای نفیس برنزی بازار آثار باستانی را پر کردند، هیچ کس چیز زیادی درباره آنها نمیدانست. تندیسهایی از انسانها و حیوانات، فنجانهای برنزی با نقوش برجسته و سنجاقهای ظریف، دلالهای آثار باستانی را که از زیبایی آنها شگفت زده شده بودند به سوی خود جذب میکردند. درباره منشأ آنها بررسیهایی صورت گرفت شد، اما پاسخها تا حدودی مبهم بود. دلالان به جای نام بردن از یک شهر یا تمدن خاص، تنها منطقهای را در رشته کوههای زاگرس نشان میدادند: جایی در غرب ایران که آن را به نام لرستان و کرمانشاه میشناسیم.
کار اشمیت استفاده پیشگامانهای از عکاسی هوایی در باستانشناسی بود. بین سالهای 1935 و 1937، تیم او اولین بررسیهای هوایی در غرب، جنوب و شمال شرق ایران را انجام داد.
در ژوئن 1938، تیم اشمیت به کاوش در «سرخ دم» لرستان پرداختند. قبل از این حفاری، حفاریهای غیرمجاز در این منطقه منجر به غارت بسیاری از مفرغها و در نتیجه از بین رفتن آثار ارزشمند تاریخ محوطه شده بود. مقامات محلی سرانجام غارت را متوقف کردند و اشمیت تلاشهای خود را بر کشف آنچه باقی مانده بود متمرکز کرد.
علیرغم آسیبدیدگی و غارت، تیم اشمیت توانست اقلامی از جنس برنز، عاج و سفال را بازیابی کند، اشیایی که تکنیکها و سبکهای هنری مشابهی را با برنزهایی که در دهه 1920 کشف و فروخته میشد نشان میدادند. بیشتر کارهای اکتشافی در سرخ دم حول یک ساختار چند اتاقه متمرکز بود که به نظر میرسید یک معبد یا مکان عبادت بوده است. اشمیت همچنین اقلامی را از مقبرههای محفظهای با سنگهایی که به صورت عمودی و افقی به عنوان دیوار و سقف ساخته شده بودند به دست آورد.
اما در آن سالها تعیین یک گاهشمار دقیق برای گنجینههای لرستان چالش برانگیز بود زیرا غارت گسترده، بسیاری از لایههای خاک اطراف را که باستانشناسان برای تعیین تاریخ یافتهها به آن تکیه میکنند، ویران کرده بود.
اما در دهههای بعدی تعیین تاریخ مفرغهای لرستان امکانپذیر شد. کاوشهایی که بین سالهای 1965 تا 1979 در غرب لرستان توسط دانشگاه گنت و موزههای سلطنتی بروکسل انجام شد، امکان یافتن تعداد زیادی مقبره جمعی پر از یافتهها را فراهم کرد. به لطف چینهشناسی دست نخورده، میشد گنجینهها را تاریخگذاری کرد. بر اساس این مطالعات، محققان توانستند زمان ساخت مفرغهای لرستان را با دقت بیشتری محاسبه کنند؛ زمانی که در حدود قرن یازدهم قبل از میلاد تعیین شده است؛ یعنی بیش از 3 هزار سال قبل.
اما همچنان هویت افرادی که این قطعات زیبا را طراحی کردهاند نامشخص است. دو گروه قومی به عنوان سازندگان احتمالی آثار در نظر گرفته شدهاند؛ یکی مادهای اولیه و دیگری «کیمریها»؛ مردمی کوچنشین که از جنوب روسیه سرچشمه میگیرند و احتمالاً در قرن هشتم قبل از میلاد به لرستان نقل مکان کرده بودند.
کتیبههایی به خط میخی بر روی شمشیرهایی که در این منطقه یافت شدهاند نیز، حکایت از حضور «کاسیها» دارند؛ مردمی که در حدود قرن شانزدهم قبل از میلاد در لرستان ساکن شدند.
تنوع مصنوعات کشف شده در لرستان بسیار زیاد بود؛ از تندیسها و قطعات تزئینی گرفته تا یراقآلات اسب، سنجاقها و انواع مختلفی از قطعات برنزی از جمله سلاحهایی مانند خنجر، نیزه و تبر.
چیزی که آنها را منحصر به فرد میکند، شمایلنگاری پیچیده آنها است که از دنیای حیوانات گرفته شده است؛ به ویژه تصویر بزکوهی در این آثار رایج است. یکی از شناختهشدهترین و جذابترین تصاویر، تصویر انسانی است که گردن دو حیوان را با دستهایش گرفته است.
این نقش در تمدنهای باستانی دیگر مثل بین النهرین و سومر نیز یافت شده است. اعتقاد بر این است که این موتیف نماد تسلط انسان بر طبیعت است.
اشیاء روزمره نیز در میان این آثار وجود دارد. شناختهشدهترین مورد سنجاقها هستند که هدف آنها هنوز مورد بحث است. برخی از دانشمندان گمان میکنند اینها نذورات و پیشکشهای مذهبی بودهاند و برخی دیگر هدف کاربردیتری را پیشنهاد میکنند؛ مثل بستن لباس. این سنجاقها نیز دارای تصاویر مختلفی هستند، از جمله الههها، حیوانات، و همچنین موتیف انسانی که حیوانات را شکار کرده است.
دسته جالب توجه دیگر نیز ظروف استوانهای شکلی هستند که روی آنها نقوش برجستهای وجود دارد، شامل صحنههایی مانند ضیافتهای آیینی که در آنها خادمان یا نوازندگان کنار هم قرار گرفتهاند.
گنجینۀ آثار کشف شده در لرستان نمایانگر تمدنی پیچیده است که هویت صاحبان آن هنوز در هالهای از راز و ابهام قرار دارد.
بلاخره یک روزی ثابت خواهد شد که همه انسان ها زاییده ادم و حوا هستند و
بشین به همین خیال باطل تا آدم و حوا پیدا بشه
سوله های بزرگ یک کیلو متری بازار مانند میدم بسازنند پنج هزارتا.. میدم کشورها کالاشون بیارن بفروشن... ها به همه کشور ها سالن های بزرگ دراز.. یک کلیو متری میدم کشورها به عدالت.... ها... هرسالنی هم میدم به هزار تا فقیر.. مال خودشون باشه اجاره شون مال خودشون باشه که به صاحب احتیاجی پیدا نکنند نه..... جانان پادشاه صاحب........
این آثار ارزشمند مربوط به مناطق لکستان بزرگ است .
پیشینه قوم لک از کُرد و لُر خیلی بیشتر است .
زنده باد ایران . زنده باد لک و لکستان بزرگ
خودت میگی لک، یعنی ترکیبی از کرد و لر. په چجوری قبل از اینها لک وجود داشته؟!
حیف اینترنت ملی
اقای امیروکیلی لازم است بری تاریخ مرورکنی وقشنگ بخوانی نه اینکه سرخودبی اطلاعات حرف بزنی جای دیگی نگی بهت میخندن
والا تمام شهرهای که لکی صحبت میکنن کلا هرسین و نورآباد و الشتر هستند نصف لک زبان ها میگن ما لر هستیم ولی یه عده خمر که در نورآباد و هرسین تشریف دارن میگن لکستان نه لرها قبولشون دارن نه کردها
بزرگواری که این مطالب را نوشته ممنون
اما نامی از منطقه ای که کشف کردند را میبردی!! این اثار باستانی بیشترش مربوط به تبه باباجان شهرستان دلفان است
معبد سرخ دم لکی در حاشیه شهر کوهدشت هست که البته کاش از نقش نگاره های غار هومیان کوهدشت و تشابه تصاویرش با اشیای کشف شده در این معبد هم نام میبرد که مشخص شود کار کار بومیان این منطقه بوده....
زمانی که اشمیت آثار و اشیا معبدسرخ دم لکی را کشف کرد طی تلگرافی به تهران چنین می گوید( عجیب است اما واقعی انگار دارم خواب میبینم زیرا از پیدا کردن چنین اشایی در حیرتم).
البته کل لرستان و مناطق لک نشین از هرسین و .. سرزمین عجایب است و خود موزه ای از ناشناخته های تاریخ
پایدار باشد منطق لک نشین کل ایران
قبل از پیدایش انسان وآفرینش انسان.لرستان یکی از مناطق بزرگ وپیشرفت تمدن اجنه ها بوده .کوه های بین بروجرد والشتر ونورآبادونهاوند مرکز این تمدن بزرگ وعظیم بوده.مرکز این حکومت بزرگ شهر الشتر یا ایشتار بوده .ایشتار یکی از بزرگترین فرمانرواهای جن بوده .ایشتار زنی هست که نماد عشق وجنگ است
عزیزان این منطقه ای که نام برده درکوهدشت قرار داره
و درهمان کوهدشت هم دومکان داره سرخ دم لکی که لک نشین هستن وسرخ دم لری که لر نشین هستند
الکی چرا هرکی به خودش میچسبونه
هرسین و سرخ دم لکی کوهدشت و نورآباد تماما لک نشین هستن و این تمدن 7000ساله قومی باستانی بنام لک است که متاسفانه دو قوم لر و کرد بعد از شکست زندیه لک فرهنگ و رسوم و تمدن ما را به نام خودشون میزنن
هویتشون که معلومه ، بزکوهی مال همین منطقه است و اینها مردمان کنونی همین منطقه بوده اند ، از مجموع حداقل پونزده هزار اثر ثبت شده رسمی ، هزارتای آن هم ابزار و لگام اسب است که با توجه به نقاشی های غار هشت هزار ساله دوشه چگنی ( نقاشی های شکار با اسب ) ، ثابت میشود اسب هم در همین جا رام شده است ،
این آثار تماما در شهرهای اطراف رشته کوه اسپئکوه چگنی و حوزه رود کشکان که فقط در شهرستان چگنی دارای این نام تاریخی است یافت شده و سکونت حداقل هفتصد ساله ایل لر چگنی بر این منطقه اثلات شده است ، علیرغم تصور این دوستان سایر ایلات محترم لرستان کوچ نشین بوده و ایلات کوچ نشین مطابق نظریات کارشناسان بزرگ دنیا ، نمیتوانن سازنده تمدن بوده باشند، مسیر و ماوای این ایلات کلا در مناطق دیگری بوده و سال ۱۳۱۲ توسط رضاشاه ساکن میشوند ، ابتدا در مناطق سردسیر نوراباد و بعد با درخواست از فرماندار نظامی به این مناطق نقل مکان می کنند و اسناد آن موجود است . کل شهرهای اطراف تا ملایر و حتی ارام و خنداب و ..تماما چگنی نشین بوده ، و اصولا بجز چگنی امار جمعیتی هیچ ایلی به تاریخ های بالای پونصد سال قد نمیده ، ولی چگنی در پونصد سال پیش با توجه به این که در سپاه صدهزار نفری شاه تهماسب پونزده هزار پونصدو پتجاه سوار داشته ( منبع کتاب نان و جوی باستانی پاریزی ) مشخصا حداقل یک دهم ایران قدیم بوده .
این همه اثار اقوم عیلامی هستن درزمان دور لرستان اصلا اسمی نداشته
چرا لک خودشو از لر جدا میدونه لکستان کجاست تا جای که ما میدونیم ی لر بزرگ بوده ی لر کوچیک ...بخاطر جمعیت بختیاریها لر بزرگ ب حساب میان اسمی از لک نبوده من خودم لک هستم دارم پیام میدم
من شمالی هستم گلستان ، ماهمه ی شمارو از خودمون میدونیم آریایی یا ایرانی ،شما دنبال لر کرد و لک نباشید ریشه مون یکی هست باور کنید باید همدیگه رو دوست داشته باشیم وگرنه باختیم
این قوم بندگان خدا هنوزم ناشناخته هستن
این آثار همانند آثار سومر و مردم تورک تبار یاشامانها هستند