داستان هوشنگ ابتهاج؛ از زندان تا مرگ

«در زندان بودم و با یک هم‌وطن هم بند، ترانه «ایران ای سرای امید» از بلندگوهای زندان پخش شد، تا شنیدم زدم زیر گریه! هم‌بندم گفت: چرا گریه می‌کنی؟ گفتم: شاعر این ترانه منم. گفت: پس تو که این ترانه را سرودی چرا در زندانی؟»

داستان هوشنگ ابتهاج؛ از زندان تا مرگ

در این ویدئو نگاهی به زندگی سایه و ماجرای دستگیری و زندانی شدنش پس از انقلاب داشته‌ایم.

حجم ویدیو: 26.61M | مدت زمان ویدیو: 00:05:32 | دانلود ویدیو
منبع: خبر فوری
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 10
  • بنده خدا
    8

    روحش شاد

  • ناشناس
    10

    روزگار است و گاه کاریش نمیتوان کرد ، سخت است ، دشوار است ، به قول مادر بزرگ مرحوم :« در زندگی چه وقایع بزرگ که با چشمان کوچک دیدیم» یادش گرامی و روحش شاد و راهش جاری

  • ناشناس
    2

    این توده‌ای تواب و ولایتمدار ریش درازی داشته

  • ناشناس
    6

    آن روز هم پرسیدم جواب ندادید. نعشش را کجا چال کردند ؟؟

  • ناشناس
    4

    جسد متعفنش را کجا دفن کردند؟؟

    نظرات شما -
    • ح
      4

      واقعا با این طرز فکر و صحبت خجالت بکش ،انسان بودن سخت نیست

    • اوینا
      0

      رشت

    • جواد جعفری
      5

      متعفن اخلاق گند توست آمریکایی

  • جواد مقدم
    6

    سلام. ادیب ارجمند و شاعر توانا جناب استاد هوشنگ ابتهاج، به پاس یک عمر دستاورد ادبی شما در عرصه فرهنگ و ادبیات ایران ، سپاس . خدایش بیامرزد . جواد مقدم (من هم در زمان جوانی دو سال هوادار حزب توده بودم اما دیگر نیستم ، حزب توده از خارجی دستور می گیرد وگرنه به دکتر مصدق و ملت ایران خیانت نمی کرد )

  • ححح
    4

    مرد بزرگی بود ادب داشته باشید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    اخبار سایر رسانه ها