چند نکته درباره مرتضی عقیلیِ قبل از انقلاب که احتمالا نمی دانید
بدون شک مرتضی عقیلی را باید در جرگه همان بازیگران عامهپسند طبقهبندی و ارزیایی کرد. صدالبته در این نگرش می باید کارنامه عقیلی را از برخی آثار متفاوت او منفک و در جای و جایگاه خود واکاوی و بررسی کرد. اما تردیدی نیست در میان بازیگران عامهپسند قبل از انقلاب عقیلی جایگاه متفاوت و حتی بی بدیلی دارد.
قدردانی از مرتضی عقیلی، بازیگر سینمای قبل از انقلاب شاید بهترین فرصت را برای واکاوی نقش او چه در حیطه بازیگری و چه در مقام نویسنده و کارگردان فراهم کرد.
شاید برای بسیاری که سینمای ایران در گذشته و حال را با نخبگان آن میشناسند، حضور مرتضی عقیلی و قدردانی از او غافلگیرکننده بود. این غافلگیری به گمانم ناشی از ذهنیتی است که نسلهای بعد از انقلاب نسبت به کلیت سینمای تجاری و به خصوص سینمای کلاه مخملی دارند.
هر چند در حافظه مخاطب عام سینما حتی بعد از انقلاب که از طریق ویدیو و سیدی و بعد از طریق شبکههای ماهوارهای با کاراکتر سینمایی او آشنا شدند، عقیلی همان اندازه که در نزد مخاطبان قبل از انقلاب محبوب است در ذهنیت مخاطبان عادی سینمای بعد از انقلاب نیز محبوب و دوست داشتنی جلوه میکند. شاید نوشتن درباره بازیگری او در سینمای قبل از انقلاب کم و بیش به همین دلایل نوعی تابوشکنی محسوب شود.
به همین دلیل هم کمتر مطلب جدی درباره اینگونه بازیگران نوشته شده، حتی در اغلب کتابهای نوشته شده درباره تاریخ سینمای ایران و حتی بررسیهای موضوعی سینمای قبل از انقلاب اغلب دیده شده آنچه درباره عوامل سینمای تجاری و به خصوص نقشهای مکمل بازیگری نوشته شده به اختصار و اکراه و حتی از سر ناگزیری بوده است.
در تقسیمبندی سینمای قبل از انقلاب اغلب با تعبیر سینمای عامهپسند مواجهیم، منظور سینمایی است که مخاطبان آن را اغلب اقشار عادی و فرودست جامعه تشکیل میدهند که از سینما انتظاری فراتر از سرگرمی ندارند. به این تقسیمبندی میشود بازیگران عامهپسند را نیز اضافه کرد. بازیگرانی که در ارتباط مستقیم با این نوع فیلمها قادر باشند ذائقه مخاطب را در نسبت با مختصات آن کامل و به تعبیری از جنس همانگونه باشند.
در آن سینما بدون شک مرتضی عقیلی را باید در جرگه همان بازیگران عامهپسند طبقهبندی و ارزیابی کرد. صدالبته در این نگرش میباید کارنامه عقیلی را از برخی آثار متفاوت او منفک و در جای و جایگاه خود واکاوی و بررسی کرد. اما تردیدی نیست در میان بازیگران عامهپسند قبل از انقلاب عقیلی جایگاه متفاوت و حتی بیبدیلی دارد.
عقیلی توانست در آن نوع عامهپسند با انواع ترفندها و تمهیدها ازجمله تغییر مدام لهجه، نوع راه رفتن و حتی دویدن، عادتهای رفتاری مثل خندههای کشدار، لکنت زبان و بروز انواع استرسهای ناشی از ترس، محجوبیت، اندوه، ذوقزدگی ناشی از شادی و هیجان، دم غنیمت شماری و کامجویی، ریتم حرف زدن و تکیه کلامهایی که مدام در حال تغییر و پوستاندازی بود و… به نوعی مدام با خود کلیشهشدهاش در حال مرزبندی و آشنازدایی باشد. آنچه او را در این چرخه تکراری به ماندگاری در میان بازیگران عامهپسند به محبوبیت رساند، رابطه مستقیم و بیواسطه با همین هوشمندی و زیرکی او در فرار از چرخه تکرار بازیگران عامهپسند داشت. این ویژگی بدون شک محصول و برآیند فهم آکادمیک و میدانی و غریزی او از نمونهها و مابهازای اجتماعی چنین آدمهایی بود.
واقعیت این است همانگونه که سینمای عامهپسند قابل انکار نیست، بازیگران عامهپسند نیز قابل انکار نیستند، چه بخواهیم و نخواهیم آنها نوعی پدیدههای اجتماعی و محصول زمانه خود و درنتیجه قابل کنکاش و بررسی هستند. نادیده گرفتن آنها در واقعیت امر نادیده گرفتن بخش اعظم جامعهای است که با این پدیدهها در ارتباط مستقیم هستند. اینکه چرا مقبول جامعه میافتند پیش از آنکه محصول سادهانگاری باشند، ریشه در بنیادهای فرهنگی و روانشناسی جمعی دارد و مقبولیت آنها نیز ریشه در شناخت همزمان نقش و ذائقه مخاطب دارد.
مرتضی عقیلی را در اغلب فیلمهای تجاری و بدنه سینمای قبل از انقلاب با نقشهای مکمل شخصیت اصلی به خاطر میآوریم. چه در نوع سینمای موسوم به جاهلی یا کلاه مخملی یا آنچه بتوان به سینمای اجتماعی حتی در سطح نازل یا بدنه آن سینما تعبیر کرد. در اینجا برخی فیلمهای متفاوت او ازجمله فاصله و زیر پوست شب را فاکتور میگیرم.
در همه آن فیلمهای متعارف مرتضی عقیلی انگار شخصیتی است آمده از ناکجاآباد که اغلب زیر پوشش و چتر حمایت شخصیت اصلی نقش مریدی را ایفا میکند که از هیچ تلاشی برای رسیدن مراد خود به هدف مضایقه و دریغ ندارد، این الگوی تکرارشونده همان اندازه که به پایانهای خوش میانجامد در مواردی نیز با فداکاری تا آن سوی مرگ فرجامهای تراژیک برای او رقم میزد. ایفای اینگونه نقشها هر چند امروزه برای بسیاری که بازیهای او را از نگاه تخصصی داوری میکنند به سهل و ممتنع تعبیر میشود، اما در حافظه نسل من در آن سالها داوری درباره نقشهای او بسیار سطحی و شتابزده بود. به همین اکتفا میشد که نقشهای او نیازی به دانش و تکنیک بازیگری ندارد.
شاید به این دلیل ساده که اساسا در آن سینما نه تنها مقوله بازیگری که آن نوع سینما نه داوری و نه به رسمیت شناخته میشد.
و مهمتر اینکه امثال مرتضی عقیلی به دلیل تثبیت کردن خود در سینمای تجاری فرصت تأمل مخاطبان جدی و منتقدان را از گونههای مختلفی چون زیر پوست شب سلب کرده بود.
به گمان من همان اندازه که بتوان جلال پیشواییان را به مثابه متفاوتترین بدمن تاریخ سینمای ایران معرفی کرد، میتوان مرتضی عقیلی را به عنوان بهترین ایفاگر نقشهای مکمل سینمای تجاری و جاهلی و به تعبیری در نقش یک جوجه جاهل مرید و صدالبته عامهپسند بهرسمیت شناخت.
اینکه اساسا چنین نقشی از کجا وارد سینمای ایران شد، چندان اهمیتی ندارد، آنچه حائزاهمیت به نظر میرسد آشنازدایی و کلیشهزدایی از چنین نقشی در دور دوم فیلمهای جاهلی است. منظور بعد از نمونههایی مثل لات جوانمرد و آثار مجید محسنی است.
اگر بشود این سینما را با کمی اغماض به ژانر تعبیر کرد، عقیلی را میتوان در زمره بازیگران نسل دوم نقشهای مکمل اینگونه تقسیمبندی کرد که البته علیرغم تبدیل شدن او به کلیشه و تکرار چه در شخصیت و چه نوع بازیها، اما هر بار حتی با اندک تفاوتهای رفتاری و تغییر عادتها به نوعی خود را از نمونههای دیگر متفاوت میکرد. او همان اندازه که میتوانست حتی در قالب یک مرید لاف زن و ضعیف خود را در کانون اتفاقات به رخ بکشد، به همان اندازه قادر بود در نقش یک ناجی بر شخصیت اصلی فیلم و مرید خود نیز تاثیرگذار باشد. عقیلی در چنین نقشهایی بدون اغراق بیبدیل بود، هر چند اساسا به چشم مخاطب خاص سینما نمیآمد.
او هر چند اغلب زیر سایه ناصر ملک مطیعی و محبوبیت و کاریزمای او در فیلمهای جاهلی و کلاهمخملی بود، اما در عین حال باید پذیرفت بخش مهمی از جذابیت همین فیلمهای سرگرمکننده و تجاری و همزمان دوست داشتنی برای مردم کوچه و بازار را باید مرهون حضور و نقشهای مکمل او ارزیابی کرد. نقشهایی به ظاهر ساده و ابتدایی که گاه به لودگی و حتی ابتذال نزدیک میشد، اما مهم این بود که میتوانست مخاطب خود را نه تنها جذب که به نوعی تیپ کاریزماتیک تبدیل کند.
از این مهم نباید غافل شد که برخی کوشیدند با الگو قرار دادن بازیهای او در فیلمهای کلاه مخملی به نوعی جایگزین او شوند، اما با چند نمونه معلوم شد، آنچه او از تیپ یک جوجه جاهل ارایه میدهد، در نسبت بسیار با آنچه قرار است گرتهبرداری شود فاصله دارد. در این میانه البته نباید برخی بازیهای جدی و درخشان او از جمله زیر پوست شب را نادیده گرفت.
بدون شک زیر پوست شب متفاوتترین نقش عقیلی در سینمای قبل از انقلاب بود. فیلم در ژانر اجتماعی و با دستمایهای ظاهرا سطحی و ساده و حتی با رگههایی از سینمای تجاری، اما آنچنان تلخ و ژرف روایت می شود. بازی عقیلی در این فیلم اگرچه الهام گرفته از همان شخصیت کلیشهای، اما در عین حال همان اصل جنسی بود که فیلم گله با حضور و بازی او میتوانست به یکی از فیلمهای ماندگار اجتماعی یا به تعبیر بهتر خیابانی قبل از انقلاب تبدیل شود.
و مخلص کلام اینکه برای نوشتن درباره مرتضی عقیلی و به خصوص این بخش از کارنامه سینمایی او کلی با خود کلنجار رفتم. هر چند عقیلی در گفتوگو با فریدون جیرانی اغلب درباره آن روی سکه حضورش در تئاتر صحبت کرده است، اما پرداختن به بیرونیترین بخش حضور او در سینمای قبل از انقلاب و بعد از سالها مهجوریت و سکوت درباره او کمی مشکل بود. این دشواری تا حدود زیادی تقدیر از او در مراسم حافظ را آسان کرد.
یه تار مویش می ارزه به بازیگرای الان
تو اکثر فیلمها کچل وتار مویی نداشت