به مناسبت سالروز درگذشت بزرگ علوی؛
گروه ربعه به چه منظور تشکیل شد؟/نگرانی هدایت و علوی از صدمه به فرهنگ ایرانی
خبرنگار: ونوس بهنوددر دهه نخست سده چهاردهم خورشیدی گروهی با عنوان گروه ربعه تشکیل شد که هدف متعالی حفاظت از فرهنگ ایرانی را دنبال میکرد.
![گروه ربعه به چه منظور تشکیل شد؟/نگرانی هدایت و علوی از صدمه به فرهنگ ایرانی](https://cdn.khabarfoori.com/thumbnail/fsbR0fJC8o7V/Z16wE4UvYwwq6tR2EOJTejVKGi50irI1BRxa7rEvYTnP-Bf9ahgZsp-WJuyTV3Z4V6BMQR8T-nfsv9pue1duJCpkra4nv2Lv/Inked2020-02-02_14-43-52_391_LI.jpg)
در دههٔ اول و دوم سدهٔ چهاردهم خورشیدی چند ادیب کهنهکار بودند که به آنها ادبای سبعه میگفتند و بهگفتهٔ مجتبی مینوی «هر مجله و کتاب و روزنامهای که به فارسی منتشر میشد از آثار قلم آنها خالی نبود.» این هفت تن که در واقع بیشتر از هفت تن بودندشامل کسانی چون محمدتقی بهار، عباس اقبال آشتیانی، رشید یاسمی، سعید نفیسی و بدیعالزمان فروزانفر و محمد قزوینی میشدند.
گروه ربعه این نام را برای دهنکجی به ادبای سبعه (که به نظر ایشان کهنهپرست بودند) انتخاب کردند. گفتوگو و دیدارهای گروه ربعه در رستورانها و کافههای تهران بود. این گروه به فعالیتهای ادبی و فرهنگی پرداختند و آثاری چند در این سالها با همکاری همدیگر انتشار دادند. مینوی دربارهٔ این دوران میگوید: «ما با تعصب جنگ میکردیم و برای تحصیل آزادی میکوشیدیم و مرکز دایرهٔ ما صادق هدایت بود.»
بزرگ علوی در خاطرات خود شرح مفصلی از این گروه داده است و در بخشی از آن مینویسد: «مسعود فرزاد برادر زن سعید نفیسی بود و گاهی برای اینکه خودی نشان بدهد به خانهٔ شوهرخواهرش میرفت. هر هفته آنجا فاضلان و سردمداران ادب جمع میشدند. فرزاد ما را هم همراه خود میبرد. ما جوجهنویسندگانِ تازه-از-تخم-درآمده میخواستیم سری توی سرها دربیاوریم. ما چهار نفر بودیم و آنها هفت نفر — آنها را ادبای سبعه مینامیدند. شمع مجلس ما صادق هدایت بود. روزی مسعود فرزاد به شوخی گفت: اگر آنها ادبای سبعه هستند، ما هم ادبای ربعه هستیم. گفتم: آخر ربعه که معنی ندارد. گفت: عوضش قافیه دارد، دیگر معنی لازم نیست.»
چهار نفر نخستی که نام گروه ربعه را برای خود برگزیدند عبارت بودند از: صادق هدایت، مجتبی مینوی، مسعود فرزاد و بزرگ علوی. اما بعد از مدتی افراد دیگری هم به این حلقه پیوستند. عبدالحسین نوشین، محمد مقدم، غلامحسین مینباشیان، ذبیح بهروز، پرویز ناتل خانلری و نیما یوشیج.
گفته می شود این گروه نماد ادبیات نوین ایران بود و تلاش میکرد ضمن حفاظت از فرهنگ کهن ایرانی زمینه تلفیق آن با ادبیات نوین اروپا را موجب شود.
حفاظت از فرهنگ کهن ایرانی😁😁😁
پس حداد عادل توی کدوم فرقه ادبی بود؟
ایشون معاون دکتر سیدحسین نصر رئیس دفتر ملکه بودند
هنرهای ایران از آن حمله داستان نویسی و شعر در حد اعلا رسیده بود و کسانی چون صادق هدایت و بزرک علوی و نیما و شاملو ...تحولی در ذهن و فکر و رفتار و کردار خرد و درشت ایران ایجاد کرده بودند.بارور ش امروز سخت است ولی بزرگان شعر و ادب و هنر دوران قاجار و رضا شاه پهلوی کوه یزرگی را جابجا کرده بودند.از کریم شیره ایها به انسانهای همطراز زمان خود رساند.افسوس صد افسوس که چرخ از ریل حارج شد.
رسانه ملی باید به فرهنگ و پشتوانه های فرهنگی مردم ایران بپردازد
فیلم
سریال
برنامه
سمت و سوی رسانه باید مبتنی برفرهنگ ایران و ایرانی باشد نه براساس فرهنگ اعراب
تلوزیون نباید مامن ادمهایی باشه که یکطرفه علیه هرکسی حرف میزنند و خودشونو مالک الرقاب کشور و انقلاب و شهداء و کل مملکت میدانند !
عصر روشنفکران و نویسندگان ممتاز ایران در همان دوران ابتدای قرن سیزدهم هجری تا نیمه آن بوده است افسوس که مردم آن دوره آمادگی شنیدن و فهم آنچه این ادیبان و متفکران ممتاز می گفتند را نداشتند و اکنون نیز حکومت به طور کاملا آگاهانه آثار آنها را که جملگی از شاهکارهای تاریخ و ادبیات ایران هستند را به جوانان معرفی نمی کند و اجازه چاپ آثارشان را نمیدهد وقتی فرهنگ و هویت یک ملت را بکشید به مثابه آن است که خود باوری و عشق آن ملت را به کشورشان کشته اید.
الان متاسفانه بجای کار کردن و شناساندن فرهنگ ایرانی روی فرهنگ اسلامی دارن کار می کنند
هن؟!