از عکسالعملهای منفی گلزار نسبت به صمیمیت تماشاگران تا نشانههای ضعف دانش و اطلاعات وی
در چند روز گذشته خبری منتشر شد که مسابقه تلویزیونی «برنده باش» با ۴۹ درصد مخاطب بعد از «خندوانه» در رده دوم پربیننده ترین برنامههای تلویزیونی قرار گرفته است.
مسابقه «برنده باش» از شبکه 3 سیما در پنجشنبه و جمعه شب هر هفته پخش میشود، مجری آن محمدرضا گلزار است و در هر قسمت آن 2 یا 3 شرکت کننده به سوالهای او جواب میدهند تا بنابر سطح معلومات خود جایزه بگیرند.
طبق گفته تولیدکنندگان، این مسابقه برنامهای برای بالابردن سرانه مطالعه و اطلاعات مردم است و شرکت کننده های این برنامه باید قبل از حضور در مسابقه به تعدادی سوال پاسخ دهند تا شرایط حضور در مسابقه را داشته باشند که این اتفاق هم از طریق ثبت نام در اپلیکیشن مختص برنامه امکان پذیر است.(در این نوشتار به این شیوه شرکت در یک مسابقه تلویزیونی اشارهای نخواهیم داشت اگر چه جای حرف و بحث بسیار دارد)
این شکل مسابقه در بسیاری از شبکه های تلویزیونی دیگر کشورها مانند هند و ترکیه هم وجود دارد و در همین تلویزیون خودمان هم مسابقه «5ستاره» وجود دارد که قبلا اشکان خطیبی مجری آن بود و هم اکنون با اجرای حمید گودرزی از شبکه 5 سیما در حال پخش است.
در فیلم سینمایی «میلیونر زاغهنشین» ساخته دنی بویل که جایزه اسکار بهترین فیلم سال 2009 را هم برده است داستان فیلم دربارهٔ پسر ۱۸سالهٔ یتیم فقیری ساکن بمبئی به نام جمال ملک است که در مسابقهٔ «چهکسی میخواهد میلیونر شود؟» شرکت کرده و موفق شده تا مرحلهٔ پایانی پیش برود. شکل مسابقه «برنده باش» دقیقا مانند همان مسابقه «چهکسی میخواهد میلیونر شود؟» که در آن فیلم نشان داده شده است.
ساختار برنامه، چیدمان و دکور برنامه، نحوه حضور شرکت کنندهها در استودیو، بهره گیری از مهمانان حاضر در برنامه و ... همگی در سطح استاندارد قابل قبولی قرار دارد و مخاطب را راضی نگه میدارد.
استفاده از حضار در استودیو کاملا منطقی است به گونهای که یکی از بخشهای کمک به شرکت کنندهها نظر جمعی تماشاچیان در استودیو است، یعنی هر وقت شرکت کننده بخواهد برای جواب به پرسشی که شک دارد می تواند از آرا جمعی حضار کمک بگیرد. سادهتر بگویم حضار هم بخشی از برنامه هستند فقط نقش تزئینی در صحنه ندارند.
مهمترین قضیه در چنین برنامههایی مجری و شکل اجرای او است، برای مثال مرحوم منوچهر نوذری با اجرا «مسابقه هفته» این برنامه تلویزیونی را با نحوه اجرا، معلومات عمومی بالا، نکته سنجی و حاضر جوابی خود، به یکی از محبوبترین برنامههای تلویزیونی در آن سالها (دهه هفتاد) تبدیل کرد.
در مسابقه برنده باش اتفاقا بزرگترین مشکل مجری است، شکل اجرای محمد رضا گلزار سرد، بی روح و بدون جذابیت است اگر چه خود او در رفع این نقیصه تلاشهایی هم داشته است، اما هر بار به گونهای این ترفند او بیشتر منجر به دافعه شده است تا جاذبه.
برای مثال گلزار به تقلید از مهران مدیری در برنامه «دورهمی» هر از گاهی به مسائل مختلف زندگی اجتماعی مردم اشاره میکند و انتقاداتی به نوع برخورد با قضایا یا اتفاقات اجتماعی دارد اما به جای اینکه با زبانی خودمانی و صمیمی حرف بزند و یا با لحنی شوخطبعانه این مسائل را مطرح کند، این انتقادات را به شکلی بسیار رسمی و کتابی اجرا میکند و به گونهای از ناصح اجتماعی تبدیل میشود که انگار قصدش بیشتر خرده گرفتن و تحقیر مردم است.
گلزار در اجرایش هیچ ویژگی خاصی وجود ندارد و بیشتر اتفاقاتی هم که در شبکه های اجتماعی از بخشهایی از این برنامه پربازدید یا اصطلاحا وایرال شده است بیشتر به شرکت کنندهها و عکس العمل یا جوابهای آنها مربوط است، یکی از اتفاقاتی که اخیرا به محمد رضا گلزار ارتباط داشت عطسه او در زمان اجرای برنامه بود که حضار داخل استودیو به این عطسه خندیدند و او هم به این خنده واکنش نشان داده و گفت: من عطسه هم نمی تونم بکنم؟ ... خیلی بامزه بود. عوض اینکه بگین عافیت باشه برادر... آقا چرا میخندین؟ ( سر تکان دادن و نگاه رو به دوربین و گلهمند از عکس العمل خنده حضار) !
در یکی از برنامهها سوالی از شرکت کننده پرسیده میشد که به هنر اوپرا مربوط بود گلزار به جای اُپِرا به شکل اُپْرا (مانند تلفظ اسم اوپرا وینفری مجری و برنامه ساز معروف آمریکایی) آن را تلفظ کرد، که واقعا از کسی که هنرمند است و به شکل تخصصی عمری با هنر در ارتباط بوده است چنین اشتباه فاحشی غیر قابل چشمپوشی است. حال با توجه به این اجرای ضعیف و غیر تخصصی دلیل استفاده از محمد رضا گلزار به عنوان مجری برنامهای که هدفش بالابردن سرانه مطالعه و اطلاعات مردم است، چیست؟
این واقعیت را نمیشود انکار کرد که شاید دلیل اصلی پربیننده شدن این برنامه حضور محمد رضا گلزار باشد از این جهت به تعبیری درد و درمان این برنامه گلزار است.
نقدی به گلزار وارد نیست چون شاید هر کس دیگری چنین موقعیتی به او پیشنهاد شود از آن استقبال میکند، نقد ما به برنامهسازان و مدیران صدا و سیما است که چنین انتخابی کردهاند.
شکی نیست که محمدرضا گلزار یک سلبریتی است اما او را نمی توان یک بازیگر یا مجری توانمند دانست، او هر جا حضور داشته باشد جنجالی و پر سر و صدا خواهد بود چون خصوصیت سلبریتی این است، یک سلبریتی مهمترین وجه مشخصه اش اسم اوست که برند شده است.
سلبریتیها افرادی هستند که به هر دلیلی در جامعه معروف شدهاند و این سرشناس بودن هیچ ارتباطی با محبوبیت و وجاهت آنها ندارد، اگرچه میتوانند محبوب هم باشند.
این برنامه نشانگر آن است که شبکه 3 در رقابت با شبکه نسیم و جذب مخاطب به این استراتژی روی آورده است که از سلبریتیها کمک بگیرد والا غیر از این خصوصیت «سلبریتی بودن» حضور گلزار هیچ توجیه قابل قبول دیگری برای اجرای این برنامه ندارد. میتوان گفت استفاده از محمد رضا گلزار براي جذب مخاطب و از آن فراتر اسپانسر است.
در صدا و سیما که هیچ رقابتی با تلویزیونهای خصوصی ندارد، آوردن سلبریتی چون محمدرضا گلزار که طبیعتا دستمزد معمولی هم ندارد، قطعا با وجود اسپانسر امکانپذیر است.
در یادداشتی قبلتر ذکر کرده بودم جذب اسپانسر در واقع معامله تلويزيون با چهرههاي محبوب است! حال (بعد از این پر بینندهترین برنامه تلویزیونی شدن برنامه برنده باش بعد از خندوانه) باید گفت جذب اسپانسر و مخاطب در واقع معامله تلویزیون با سلبریتیها است.
منبع: عصر ایران
1981