شاعرانی که به بهای لایک گرفتن تخریب شدند/ ترور شخصیت شاعران با نشر اشعار جعلی
بهمنش گفت: انتشار اشعار جعلی با وضعیتی شبیه سلولهای سرطانی در حال تکثیر است و روز به روز هم جلوههای جدیدتری پیدا میکند.
مدتها است که در صفحات مجازی و کانالهای مختلف اشعاری میبینیم و میخوانیم که شعر را به شاعران بزرگ کشور از جمله سهراب سپهری، حسین پناهی یا مولانا و... منتسب کرده اند، در حالی که شاعر از آن اشعار خبر ندارد. گویی برخی افراد سودجو از سرانه پایین مطالعه سوء استفاده کرده و با این کار، اشعاری که منبع آن مشخص نبوده را میان افراد جامعه با نام شاعران سرشناس گسترش میدهند.
حدود سه سالی است که به منظور جلوگیری از انتشار اشعار جعلی، کمپینی با نام «مبارزه با نشر جعلیات در فضای مجازی» متشکل از دانشجویان، اساتید و اعضای خانواده شاعران به راه افتاده است که وظیفه اصلی این گروه جمع آوری آثار منسوب به بزرگان ادبیات و بررسی صحت آن است و در صورت نادرست و جعلی بودن اثر با مُهر «جعلی» منتشر می شود.
در این خصوص با سینا بهمنش شاعر و یکی از اعضای کمپین «مبارزه با نشر جعلیات در فضای مجازی» در خصوص انتشار اشعار جعلی در فضای مجازی و معرفی کمپین، گفتگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
کمپین «مبارزه با نشر جعلیات در فضای مجازی» چه فعالیتهایی انجام میدهد؟
این کمپین در خرداد ۹۴ به همت جمعی از دانشجویان ادبیات فارسی، تاریخ و جامعهشناسی دانشگاه تهران تشکیل شد. هستۀ مرکزی این گروه را دانشجویانی تشکیل میدهند که از نشر جعلیات در فضای مجازی نگران و از عواقب فرهنگی آن آگاه هستند.
وظیفه اصلی این گروه، جمعآوری آثار منسوب به بزرگان ادبیات و شخصیتهای تاریخی در فضای مجازی و بررسی صحت انتساب آنهاست. در صورتی که نادرستی اثری محرز شود، آن اثر با مهر جعلی منتشر میشود و درصورت مشخصشدن صاحب اصلی اثر، متن مورد نظر در دسته بندی مهر اصلی قرار میگیرد.
کمپین پیامدهای مخرب جریان جعل را بارها گوشزد کرده است از این رو امیدواریم با فعالیتهای کمپین، حساسیت به نام مؤلف در مخاطبان فضای مجازی ایجاد و حق مؤلف به رسمیت شناخته شود.
فعالیت کمپین کاملاً خودجوش، داوطلبانه و محتویات آن حاصل کار گروهی و شبانهروزی اعضاست. به فضل خدا، این کمپین تاکنون مورد استقبال طیف قابل توجهی از اهالی هنر و فرهنگ قرار گرفته است. علاوه بر دانشجویان، استادان برجسته دانشگاه، شاعران، روزنامهنگاران و نیز نمایندگان برخی بزرگان ادبی به این گروه پیوسته اند.
شما چگونه با کمپین آشنا و از چه زمانی به آن پیوستید؟
فعالیت من در این کمپین به سالها قبل بر میگردد. با فراگیر شدن اینترنت و شکل گیری فضاهای مجازی و گروههای گفتگو، افرادی برای جذب مخاطب شروع به تولید محتوای جعلی کردند. با توجه به علاقه ایرانیان به شعر و جایگاه والایی که شاعران در حافظه فرهنگی مردم این سرزمین دارند، عدهای در جایگاه مروجان مجازی فرهنگ و ادب قرار گرفتند و عدهای شاعر مجازی شدند.
گروه اول که حوصله کتاب خواندن و تایپ کردن را نداشتند، مطالب آماده را از سایتها و وبلاگهایی کپی میکردند و برای جلب مخاطب عام که فقط نام چند شاعر و نویسنده و اندیشمند را شنیده بودند، زیر تمام نوشتهها همین نامها را تکرار میکردند تا مطلب به فرد مشهوری منسوب شود و لایک بگیرند. این افراد عاملان و تولیدکنندگان جعلیات و اکاذیب هستند.
گروه دوم که دوست داشتند به عنوان شاعر شناخته شوند در وضعیتی که ذوق و سواد سرایش شعر را نداشتند، اقدام به جعل از نوع دیگری کردند بطوریکه نام خود را زیر شعر دیگران مینوشتند؛ این گروه در واقع دزدان ادبی هستند.
من که بخشی از زمان خودم را در این فضای نوظهور میگذراندم، گاهی با مطلبی جعلی مواجه میشدم که مثلا اطمینان داشتم از مولانا نیست یا شعری را میخواندم که پیش از آن از دوست شاعرم شنیده بودم، همانجا در بخش نظرات این موارد را گوشزد میکردم. به مرور افرادی که دغدغهای یکسان داشتیم در همین بخشِ نظرات، یکدیگر را پیدا کردیم و گروهی تقریبا ۳۰ نفره را تشکیل دادیم که اعضای جوانتر به عنوان دیده بان، مشغول رصد فضاها و گروههای پرطرفدار مجازی بودند و موارد مشکوک را به دیگران اطلاع میدادند. این حرکت خودجوش، هم جعلیات و هم سرقت ادبی را هدف قرار داده بود.
چه تعداد از اشعار جعلی در فضای مجازی تا به امروز شناسایی شده است؟
تا کنون اشعار زیادی برای ما ارسال شده است. اعضای کمپین هم به طور مداوم در حال بررسی گروهها و کانالهای پرطرفدار هستند. با توجه به محدودیت زمانی و تعداد اعضای تیم اجرایی، اشعار با تیراژ بالا در اولویت هستند. بعد از اینکه شعری توسط کارشناسان کمپین جعلی تشخیص داده شد، همکاران بخش طراحی مطابق فرم گرافیکی مختص کمپین، پوستری از آن شعر با مهر جعلی تهیه میکنند و در نهایت، جعلی بودن آن شعر اعلام میشود.
تا به حال بیش از ۸۰۰ شعر که در فضای مجازی بیشترین تیراژ را داشته اند با همین روش توسط کمپین «مبارزه با نشر جعلیات» مهر جعلی خوردهاند. البته در نظر بگیرید که اعلام جعلی بودن یک شعر، کاری زمانبر است و دریافت نظرات کارشناسان خبره را میطلبد.
آیا اشعار جعلی روز به روز در حال گسترش است یا نسبت به قبل کمتر شده است؟
متاسفانه انتشار اشعار جعلی با وضعیتی شبیه سلولهای سرطانی در حال تکثیر و گسترش است. روز به روز هم جلوههای جدیدتری پیدا میکند. متنهای ساده تایپی این روزها تبدیل به فایلهای صوتی و تصویری شده اند.
زمانی به علاقهمندان شعر و ادب پیشنهاد میکردیم کتاب بخوانند. ولی متاسفانه امروزه بعضی نویسندگان و ناشران که دغدغه فرهنگی ندارند، همین مطالب جعلی منتشر شده در فضاهای مجازی را مرجع مطالعاتی خود کرده اند و در کمال تعجب میبینیم که این اشعار جعلی سر از کتابها هم درآورده اند و حتی در کتابهای کمک درسی هم دیده میشود. سیاسیون در سخنرانیها و یادداشتها و مقالات خود از همین اشعار و مطالب کذب و جعلی استفاده میکنند و در کمال تاسف باید بگویم جعلیات از فضای مجازی وارد دنیای واقعی ما شده اند.
نام کدام شاعران بیشتر جعل میشود؟
جاعلان بیشتر این متون را به شاعران برجسته قدیمی نسبت میدهند چرا که این شاعران نزد مردم شخصیتهای شناخته شدهای هستند و از طرفی متاسفانه با ایجاد این تصور که آن سخنان سطحی و اشعار پر از اشکالات نگارشی و خالی از قواعد زیبایی شناسانه متعلق به بزرگان ادبیات کشورمان است، تصوری غلط از آنها ایجاد میکنند و به قول سیدعلی صالحی میتوان این عمل را به عنوان ترور شخصیت شاعران در نظر گرفت.
هدف اصلی افرادی که این اشعار را با نام شاعران بزرگ منتشر می کنند، چیست؟
چند گروه با وضعیتها و مقاصد مختلف به جعلیات ادبی میپردازند. گروه اول با هدف از بین بردن میراث کهن ادبی ما و ایجاد خدشه بر چهره شاعران مردمی این سرزمین ورود کرده اند و هدفشان نابودی فرهنگ و ادب ما است. گروه دوم، دنبال لذت هستند؛ لذتی مجازی به نام «لایک»، لذت این که ببینند روز به روز بر تعداد اعضای مجازی گروه، صفحه یا کانال و بساطی که درست کرده اند، افزوده میشود.
این گروه هر چند هدفشان جلب توجه است، ولی متاسفانه نتیجه کارشان با گروه اول یکسان است. این جعلیات حاصلی ندارد جز دلزده کردن مردم عادی از ادبیات، تنزل سلیقه مخاطب به متون آبکی و بی مایه و ایجاد تصویری مخدوش از بزرگان ادب و هنرمان در ذهن جماعتی که مدت هاست با کتاب غریبه شده اند.
گروه سوم، نوقلمان جوان و جویای نام هستند که برای مشهور شدن عجله دارند و شیطنت میکنند. روش کار آنها این گونه است که زیر شعر یا متنی از خود نام شاعر بزرگی مثلا بانو سیمین بهبهانی را مینویسند و آن متن را به تمام گروههای ادبی و خانوادگی و ورزشی و سیاسی و جوک و سرگرمی، میفرستند. بعد از یک هفته که آن مطلب به واسطه نام یک شاعر بزرگ دست به دست شد و مورد توجه مخاطبان قرارگرفت، آن شاعر نوپا شروع میکند به بیانیه دادن که «ای داد بیداد، به دادم برسید که فلان شعر مرا عدهای به نام دیگری منتشر کرده اند». با این روش هم نام خود را در کنار نام یکی از شاعران نام آشنا مطرح میکند، هم این شائبه را بوجود میآورند که، چون شعرش در حد آثار بزرگان است چنین اشتباهی بوجود آمده و هم با مظلوم نمایی، حس ترحم مردم ساده دل را بر میانگیزند تا شعرش را با نام خودش بازنشر کنند. پس از یک هفته او شاعری میشود مشهور؛ ولی همان ضربهای را به ادبیات میزند که دو گروه قبلی زده اند.
این دو گروه، تولید کنندگان جعلیات هستند، اما گروه سوم ناشران جعلیات هستند چرا که این گروه مردم عادی هستند؛ مردمی که به فرهنگ و ادب علاقه دارند، ولی شرایط روزگار و کار و زندگی این دوره و زمانه، آنها را از مطالعه کتاب دور کرده است. در تصورآنها مطالعه مطالب گروههای خانوادگی و دوستان و کانالهای اخبار و حوادث همان مطالعه واقعی است و خود را بسیار آگاه و اهل مطالعه میدانند. صفحه موبایل را هم ارزش با صفحه کتاب به حساب میآورند.
مطالبی که با نام یکی از مشاهیر میبینند، واقعی تصور میکنند و، چون رسالت خود را اشاعه فرهنگ و ادب میدانند، میخواهند بین دوست و آشنا خود را اهل مطالعه و ادب نشان دهند از این رو شروع به نشر آثار جعلی میکنند. متاسفانه، چون اکثر این متون، سطحی و ساده و عامه فهم هستند، همین جعلیات مورد اقبال عمومی قرارمی گیرد و بیشتر از آثار اصلی و در تیراژهای بالا توسط تمام اقشار مردم که از کتاب و مراجع موثق دور افتاده اند، با سرعت باورنکردنی بازنشر میشوند. نیت این گروه چیز دیگری است، اما ناآگاهی، آنها را ناشران پوچی و جعلیات و اکاذیب میکند.
از نظر شما چه عاملی سبب جلوگیری از گسترش این گونه اشعار میشود؟
مردم، ناشران اصلی این مطالب هستند و فقط آگاهی مردم میتواند جلوی نشر جعلیات را بگیرد. فضاهای مجازی و رسانههای الکترونیک، پدیدههایی نوظهور هستند که ما هنوز فرهنگ استفاده از امکانات آنها را نمیدانیم. جایگاه این پدیده هم مانند هر امکان دیگری بستگی به روش استفاده ما دارد. یک تیغ تیز، در دستان جراح میتواند حیات بخش باشد و در دست یک نفر با مشکلات روحی میتواند باعث جرح و قتل شود. مردم باید از مزایا و معایب ابزار و امکانی که در دست دارند، باخبر شوند. اگر کسی از مشکلاتی که بازنشر یک مطلب جعلی بوجود میآورد، آگاه باشد دیگر اقدام به انتشار جعلیات نمیکند. از طرفی همه یا لااقل ادمینهای گروهها و کانالهای مجازی باید از قوانین حمایت از مولفان باخبر باشند. من کاری به اهرمهای اجرایی این قانون ندارم ,، ولی فکر میکنم اگر کسی بداند انتشار جعلیات، جرایم سنگین نقدی و مجازاتهایی بسیار شدید در پی دارد، بعید میدانم مطالب جعلی تولید کند. هر چند شخصا آگاهی دادن به مردم و انجام کار فرهنگی را بیشتر از عوامل قهری بازدارنده میپسندم.
مردم چگونه می توانند شعر درست را از جعلی تشخیص دهند؟
مطالعه مهمترین روش تشخیص است. کسی که چند کتاب از آثار حسین پناهی را خوانده باشد با نوع نگرش و زبان خاص او آشنا میشود و وقتی نام او را زیر دلنوشته یک نوجوان دید، میتواند در مورد صحت موضوع شک کند. من هنوز هم به همه پیشنهاد میکنم کتاب بخوانند و به اینترنت اطمینان نداشته باشند.
اگر به کتاب دسترسی ندارند، لااقل به سایتها و صفحات معتبر مراجعه کنند. در حال حاضر همه میتوانند به صفحات مجازی «کمپین مبارزه با نشر جعلیات» مراجعه کنند و صحت و سقم بسیاری از شعرها را بررسی کنند.
مسئولان چه کارهایی باید انجام بدهند؟
من از مسئولان عکس العملی در این خصوص ندیده ام. ابعاد این فاجعه فرهنگی آنقدر وسیع است که مبارزه با آن از توان گروهی دانشجو، استاد، کارشناس و علاقهمند به فرهنگ و ادب خارج است. این مشکل یک معضل ملی است و برطرف کردن آن، یاری تمام ایرانیان را میطلبد.
وقتی جاعلان یک خبر یا ناشران یک شایعه یا یک جوک سیاسی، طی ۲۴ ساعت توسط نیروهای زبده امنیتی دستگیر میشوند. من نمیتوانم باور کنم امکان شناسایی و مجازات یک جاعل ادبی را نداریم. فقط باید دغدغه اش ایجاد شود. سالهاست کفه ارشاد از کفه فرهنگ در وزارت فرهنگ و ارشاد سنگینتر است. امیدوارم این وزارتخانه بتواند در مدیرانش دغدغه فرهنگی ایجاد کند تا لااقل به عنوان نماینده مولفان، پیگیر این مطالبه جامعه فرهنگی باشد.
1981