گلایه های خسرو خسرو شاهی در مراسم افتتاحیه جشنواره فجر
خسرو خسروشاهی دوبلور باسابقه سینمای ایران در مراسم افتتاحیه جشنواره فیلم فجر گفت: استنلی کوبریک از ما نمونه صدا می گرفت. چرا امروز اصلا به دوبله پرداخت نمی شود؟
در ادامه این مراسم خسرو خسروشاهی در میان تشویق حاضران برای برگزاری مراسم بزرگداشتش به روی سن آمد.
او در سخنانی گفت: من سالها در کنار سینماگران بودهام اما همیشه باید بلیت فیلمهای جشنواره را میخریدم و این اولین بار است که به افتتاحیه جشنواره دعوت میشوم و این را مدیون داروغهزاده هستم. من سال ها در کنار شما بودم، در سایه، حالا زیر این نور آمدم و کمی دستپاچه ام. 5 فیلم صداگذاری کردم که اکثر آدمهایی که کار کردند را اینجا می بینم. وقتی سینماگرها کارشان تمام می شد کارگردان می ماند و مدیر دوبلاژ. همه می رفتند و ما می ماندیم و دوبله شبانه روز و بالاخره می رساندیم ولی هیچ وقت به این حرفه توجه نشد. یک بار در فارابی یک لیستی گذاشتند و گفتند می خواهیم از این آقایان تجلیل کنیم و بعد هم پیشمان شدند. این کار دوبله را به حساب نمی آوردند ولی الان اوضاع تغییر کرده. هر چند من فعالیت چندانی در دوبله ندارم. از مقام وزارت، از معاونت و دیگران تقاضا می کنم به این حرفه بیشتر توجه کنند.
این دوبلور برجسته ادامه داد: یک زمان برای دوبله خوب جایزه می دادند، یک بار من خودم جایزه گرفتم زمانی که آقای داروغه زاده در موسسه رسانه های تصویری بود. شما که بیننده هستید می گویید فیلم خوب دوبله نشده ولی هنوز این هایی که اینجا هستند در کار دوبله هستند و فیلم ها هم خوب هستند ولی به بدترین شکل دوبله می شود و متاسفانه به این فیلم ها پروانه نمایش داده میشود. من خودم با جورج لوکاس برای جنگ ستارگان حرف زدم. کوبریک برای فیلمش از ما نمونه صدا می گرفت. برای فییلم جن گیر از مدیر دوبلاژ اسم خواستند.
خسروشاهی گفت: من با آقای کیمیایی وقتی می خواستیم یک فیلم دوبله کنیم به هزاران راه فکر می کردیم به این آسانی ها نبود. بیایید داوری کنید و ببینید تا کجاها رفتیم. گروهبان و دندان مار را ببینید. اصلا یک دنیای عجیب غریبی بود. یا فیلم شیرین که با کیارستمی کار کردیم. ایشان درباره دوبله حرف های زیادی زدند. آقای اسماعیلی به ایشان یادآوری کردند که این حرف ها در تاریخ می ماند.
او گفت: ما با بزرگترین هنرپیشه های دنیا سر کار داشتیم بعد در فیلم فارسی آمدیم. فیلمی بوده که من برایش خرد و خمیر شدم گلویم زخم شده. روزگار عجیبی را گذراندیم ولی من فروشنده صدایم نبودم.
1981