نگاهی به فیلم «مردی بدون سایه» به کارگردانی علیرضا رئیسیان؛
چگونه با بازیگران سرشناس فیلم بد بسازیم
رئیسیان، کپی دست چندم بخشی از ایده «درباره الی» را به شکلی گلدرشت، با دیالوگهایی غیرسینمایی، غیرقابل باور و شعاری روی پرده سینما میبرد آن هم با پرداختن به سوژه «خشونت، شک، خیانت احتمالی» به نازلترین شیوه روایت.
برای آنکه یک فیلم ضعیف بسازیم نیازی نیست بازیگران سرشناس را کنار هم بگذاریم تا جایی که یکی از همان بازیگران سرشناس بعد از نشست خبری بگوید به دلیل ناپایداریهای فعلی ممکن است نقشهایی را بازی کنم که قبلا نمیپذیرفتم.
هر چند اشاره به این صحبتهای لیلا حاتمی، ارجاع بیرون متنی به یک فیلم است و قرار نیست مبنای نقد فیلم باشد اما ترجیح میدهم همین ابتدا تکلیف این نوشتار را برای خواننده روشن کنم.
مردی بدون سایه فیلمی است به کارگردانی علیرضا رئیسیان که بازیگرانی همچون گوهر خیراندیش، لیلا حاتمی، علی مصفا، امیر آقایی و فرهاد اصلانی در آن نقشآفرینی میکنند.
فیلم با صحنه خشن یک قتل ناموسی شروع میشود و علی مصفا در نقش مستندساز، خشونت به ویژه خشونتهای ناموسی را دستمایه ساخت مستندش کرده است. او به دلیل انتشار فیلمش در فضای مجازی پیش از آنکه مجوز پخش بگیرد، دچار مشکل میشود و کارش را از دست میدهد. همسرش سایه (لیلا حاتمی) بعد از این اتفاق سر کار میرود و ماجراهای بعدی به سوءظنهای علی مصفا نسبت به رابطه همسرش با رئیس شرکتی است که لیلا حاتمی آنجا کار میکند.
کش و قوسها و چالشهای میان این دو به جایی میرسد که سرانجام بعد از مشاجره میان این دو نفر، لیلا حاتمی مفقود میشود تا در این بین روایت با این گره دنبال شود که زن کجاست؟ مرد در جستجوی سایه (همسرش) همچنان به شک کردنهایش نسبت به رئیس شرکت سایه ادامه میدهد و گرههای کوچک و بزرگ توسط پلیس باز میشود تا او پی ببرد که بیخود و بیجهت به همسرش شک کرده بود.
اینکه علی مصفا همسرش را کشته و یادش نمیآید، اینکه خودش دچار قتل ناموسی و خشونت شده است، اینکه با یک هل دادن و درگیری ساده ممکن است سایه کشته شده باشد، همگی اتفاقاتی است که رئیسیان دوست دارد با هم رخ دهد.
لیلا حاتمی آیفون را دقیقا زمانی برمیدارد که شوهرش دارد ماجرای بیکار شدنش را بیرون خانه برای دوستش تعریف میکند. تلفن لیلا حاتمی در جلسه شرکت دقیقا بعد از پایان جلسه زنگ میزند. لیلا حاتمی درست همان زمانی که علی مصفا بیکار میشود، پیشنهاد کاری دارد. همه اینها را رئیسیان کنار هم میگذارد و بعد هم ادعا میکند جزو آخرین فیلمهای خلاف جریان اصلی است که مردم میتوانند در سینمای ایران ببینند.
رئیسیان در خوشبینانهترین نگاه، کپی دست چندم بخشی از ایده «درباره الی» را به شکلی گلدرشت، با دیالوگهایی غیرسینمایی، غیرقابل باور و شعاری روی پرده سینما میبرد آن هم با پرداختن به سوژه «خشونت، شک، خیانت احتمالی» به نازلترین شیوه روایت.
«مردی بدون سایه» فیلمی است که میتوان آن را الگوی فیلمسازان جوان قرار داد تا بعد از تماشای این فیلم به آنها بگوییم: مثل رئیسیان فیلم نسازید.
منبع: اعتماد آنلاین
1981