آزاده نامداری: چرا باید از زنان قدرتمند بترسیم؟

آزاده نامداری معتقد است هیچ‌کس نباید از زنان قدرتمند بترسد و دفاع از حقوق زنان در جامعه نباید دچار کج‌فهمی شود.

آزاده نامداری: چرا باید از زنان قدرتمند بترسیم؟

سال‌ها اجرای تلویزیونی می‌کرد؛ دختر جوانی که روزگاری با روسری‌های رنگی و چادر متفاوتی که آن روزها می‌پوشید، خیلی زود توجه‌ها را در یکی از ساعات مرده تلویزیون به خود جلب کرد. شاخصه‌اش تند حرف زدنش بود. آنقدر که هنوز هم وقتی حرف می‌زند، در حرف‌هایش دنبال آزاده ۱۹ساله‌ مجری «تازه‌ها» می‌گردی اما چیزی که پیدا می‌کنی، مادر جوانی است با همه دغدغه‌های مادرانه و زنانه؛ آرام‌تر حرف می‌زند و پخته‌تر.

آزاده نامداری در اولین گفت‌وگویش پس از سه سال، از دغدغه‌هایی می‌گوید که برای مادران جامعه دارد؛ دغدغه‌های مادرانه‌ای که هدف نهایی‌اش سلامت جامعه است.

گفت‌وگو با آزاده نامداری به همین یک موضوع ختم نمی‌شود. بخش‌های دیگر این گفت‌وگو را در هفته آینده خواهید خواند.

شما سال‌ها مجری بودید و بیشتر مردم شما را با اجرای برنامه‌های مختلف به یاد می‌آورند اما در بخش معرفی خود در صفحه شخصی‌تان، عنوان مجری را حذف کرده و نوشته‌اید روانشناس خانواده و عضو یک کلینیک روانشناسی. دیگر نمی‌خواهید مجری باشید؟

در زندگی اولویت‌بندی‌هایی وجود دارد. من حدود ۱۲ سال مجری تلویزیون بودم. شبکه یک، شبکه جام جم و شبکه دو برنامه داشتم. زمان سال تحویل برنامه داشتم و گاهی هم همزمان دو برنامه داشتم. ۱۲ سال تمام زندگیم برای تلویزیون بود و اصلا از این موضوع ناراحت نیستم. مجری‌ هم نبودم که یک نفر به عنوان نویسنده یک‌سری برگه دستم بدهد و بگوید بخوان. از لحظه‌ای که برنامه می‌خواست استارت بخورد، حضور داشتم و در مورد محتوا و دکور و چیزهای دیگر نظر می‌دادم. برای همین واقعا بدون اغراق ۱۲سال همه زندگیم را صرف کاری کردم که عاشقش بودم.

بعد از اینکه به دلایل مختلفی که واقعا نمی‌دانم دلیل اصلی‌اش چیست، از تلویزیون فاصله گرفتم، یک سری برنامه با شبکه آپارات کار کردم به نام «آبان» که آن برنامه را هم خیلی دوست دارم، چون مبحث زنان یکی از دغدغه‌های من است.

اما درباره بیوی اینستاگرامم، جمله اول نوشتم: «خانومی که شما باشی»، این اسم آخرین برنامه من در تلویزیون است و اسم کتابی است که منتشر کردم و سرگذشت سه تا خانم را نوشتم و به نظرم کتابی است که ارزش خواندن دارد. من یک خانم هستم و مسائلی که مربوط به زنان است برایم اهمیت دارد و نمی‌توانم بی‌تفاوت از کنار آن بگذرم. در بخش دیگری از بیو هم به تحصیلاتم در حوزه روانشناسی اشاره کردم. من فکر می‌کنم آدم‌ها چند بعدی هستند و اگر در طول سال‌ها آدمی تغییر نکند از نظر من اتفاق خوبی نیست. آدم‌ها حق دارند که تغییر کنند و در طول زمان بینش‌شان تغییر می‌کند و این را شامل حال خودم هم می‌دانم. یک بعد زندگی من رشته تحصیلی‌ام یعنی روانشناسی است و نگاه اصلی من خانواده است و به نظرم ستون اصلی خانواده هم مادرها و زنان هستند.

به ترکیب این دو، یعنی عشقی که به اجرا دارید و رشته تحصیلی‌تان فکر کردید؟

زمانی که در تلویزیون بودم چنین طرحی را مطرح کردم. من جزو مجری‌هایی هستم که اعتقاد دارم اجرا باید تخصصی باشد. قبلا من شنیده بودم که مجری باید اطلاعاتی به وسعت اقیانوس و به عمق یک سانتیمتر داشته باشد ولی من چنین تصوری ندارم. من دوست دارم تلویزیون برنامه‌هایی داشته باشد که آن برنامه‌ها، مجری‌های متخصص موضوع آن را داشته باشند. من پیشنهاد داده بودم که یک برنامه داشته باشیم و فکر می‌کنم آن برنامه می‌توانست خیلی بگیرد و وقتی داشتم دوستان را برای این برنامه مجاب می‌کردم، می‌گفتم من دلم می‌خواهد برنامه‌ای داشته باشم که پاتوق روانشناس‌ها و روانپزشک‌های مطرح کشور باشد و مخاطبان ما مشکلات‌شان را بگویند.

یک چیزی در فرهنگ ما ایرانی‌ها هست که دکتر رفتن برایمان سخت است، نزد روانشناس رفتن که دیگر هیچ. شاید از طریق تلویزیون می‌شد این‌طور فرهنگ‌سازی کرد که یک مقدار ما کمک کنیم و یک مقدار هم مردم را راهنمایی کنیم که همانطور که جسم مریض می‌شود، ممکن است روح هم مریض شود و این بیماری باید درمان شود. به طور مثال افسردگی این روزها مثل سرماخوردگی زیاد شده. در خانواده درمانی این نکته وجود دارد که بیماری‌های روانی به سه نسل سرایت می‌کند. وقتی من بیمارم، دکتر نمی‌روم و درمان نمی‌شوم باید بدانم که این بیماری به سه نسل بعد سرایت می‌کند. روش کار آقایی به اسم مینوچین که یک خانواده درمانگر است، این بود که داخل خانواده‌ها می‌رود و در میان خانواده مشکلات را حل می‌کرد. یعنی بیماری‌های روحی فردی نیستند و باید در داخل خانواده درمان شوند ولی در فرهنگ ما چنین چیزی نیست. بعضی مشکلات باید در خانواده حل شود. امسال هم که سال جهانی «با هم حرف بزنیم» است و این نشان می‌دهد که ریشه اصلی خیلی از مشکلات خانواده‌ها این است که با هم حرف بزنیم.

در برنامه «آبان» هم دغدغه شما زنان بود.

من زنم و طبیعی است که دغدغه زنان داشته باشم.

می‌شود گفت فمنیست هستی؟

ما هیچ تعریف درستی از این واژه نداریم و صرفا مثل یک برچسب بد از آن استفاده می‌کنیم. من دغدغه خودم و زنان را داشتم به خاطر اینکه فکر می‌کنم زنان باید قدرتمند باشند، باید عزت نفس داشته باشند، توانایی داشته باشند و اگر نداشته باشند، نیمی از جامعه فلج می‌شود. حتی اگر زنی فقط نقش مادری داشته باشد، او هم باید قوی باشد چون باید بچه‌ای را بزرگ کند و زن یک مردی باشد که اگر یک زن ناآگاه خموده و خسته باشد، آن جامعه فشل است.

پس برای همین هم برنامه‌هایی که ساختی و هم کتابی که نوشتی در حوزه زنان است و الان اولین جمله اینستاگرامت خانومی که شما باشی است؟

من واقعا یک جاهایی از اجحافی که در حق خانم‌ها می‌شود، عذاب می‌کشم. یک چیزهایی را من به عنوان یک زن می‌فهمم و با لطافت زنانه حس می‌کنم. در فضای سیاست مثلا وقتی به یک زن پستی می‌دهند، مطمئنا نگاه او به دنیا لطیف‌تر است و شاید به بچه‌ها و خانواده‌ها بیشتر فکر کند و نوع مدیریتش متفاوت باشد.

ولی در تلویزیون به نظر می‌رسد نسبت به ساخت برنامه در حوزه زنان ترسی وجود دارد؟

ساختن برنامه‌هایی شبیه «آبان» در تلویزیون و برای زنان خیلی سخت است.

هدف شما در «آبان» چه بود؟

پیشنهاد ساخت «آبان» را که از دوستان‌مان در آپارات گرفتیم، واقعا فکر کردیم و آن ۱۶ مهمانی هم که آوردیم، ۱۶ تا خانم از طیف‌های مختلف بودند. ورزشکار، سینماگر، سیاستمدار و ... اینکه درباره بیوی اینستاگرامم هم گفتی، دغدغه من است که از زنان خواهش کنم درباره مشکلات‌شان حرف بزنند و از این موضوع نترسند. یک کار دیگری که این روزها بسیار برایش دارم، تلاش می‌کنم و حتما به سرانجام می‌رسانمش، یا یک برنامه از دلش در می‌آورم یا یک سری نشست‌های متفاوتی را برگزار می‌کنم. می‌خواهم این جسارت را به مادرها بدهم.

کمی بیشتر توضیح بدهید.

یک طرحی در ذهن من است با عنوان «مادران خسته»، ما باید این جسارت را به مادرها بدهیم که اگر بعد از بچه‌دار شدن به هر دلیلی مشکلاتی دارند، جرات طرح مشکلات‌شان را داشته باشند. به نظر من این تفکر اشتباه است که بچه فقط مال مادر است و پدر فقط وظیفه دارد خورد و خوراکش را فراهم کند. زن و مرد با هم تصمیم گرفته‌اند بچه‌دار شوند و یک پروژه را شروع کنند. بچه داشتن یک پروژه است و این پروژه یک نفری نیست، یعنی یک بارِ روی دوش یک زن نیست. ما در جامعه زن‌هایی را می‌بینیم که بعد از زایمان‌شان چه به لحاظ روحی و چه به لحاظ جسمی دچار مشکلاتی می‌شوند، اما حتی جرات نمی‌کنند درباره آن صحبت کنند. چرا؟ چون این موضوع یک تابو است. اینکه مادری بگوید من خسته‌ام، یا من تنهایی از عهده نگهداری از فرزندم برنمی‌آیم و به کمک نیاز دارم این در جامعه پذیرفته شده نیست. انگار که مادرها باید همیشه بگویند که همه چیز خیلی خوب است و جرات اینکه از درونیات‌شان صحبت کنند را ندارند.

دیروز روز مادر بود، ما به دستبوسی مادرها رفتیم. جایگاه و منزلت مادر مشخص است اما من می‌خواهم بگویم که باید جامعه این جرات را به مادران ما بدهد که اگر به لحاظ روحی مشکلی دارند، بتوانند از مشکلش حرف بزنند و از دیگران برای حل مشکلش کمک بگیرند. خیلی وقت‌ها مادرها بعد از بچه‌دار شدن شغل‌شان را از دست می‌دهند یا موقعیت‌شان را از دست می‌دهند و یا به دلایل خیلی زیاد و متفاوتی به لحاظ روحی آرامش سابق را ندارند. اینجاست که نقش همسران‌شان پررنگ تر می‌شود و جامعه باید به کمک این مادران بیاید و کاش قوانینی در جامعه وجود داشت که از این مادرها حمایت می‌کرد.

شاید این یکی از دلایلی است که میل به بچه‌دار شدن کمتر شده.

من در یکی از برنامه‌های «آبان» از زنی که در سیستان و بلوچستان فرماندار شده بود و کارش خیلی سخت بود، درباره اشتغال زنان در پست‌های مهم پرسیدم. گفت وقتی قرار است مسندهای مهم را به زنان بدهند یک نگرانی وجود دارد، آن هم این است که ممکن است آن زن صاحب فرزند شود و برای مدتی از شغلش فاصله بگیرد. از آن طرف هم ما می‌گوییم زن خیلی مهم است و بچه‌دار شدن هم خیلی اتفاق خوبی است. من می‌گویم بیاییم خواهش کنیم فرهنگ این را در جامعه جا بیندازیم که علاوه بر اینکه بهشت زیر پای مادران است و مادر نقش بسیار مهمی دارد و باارزش است گاهی جرات کند که بگوید حالم خوب نیست، یک وقت‌هایی است که می‌خواهم برای خودم باشم.

به نظر من جامعه این فرصت را از مادرها می‌گیرد، چون مادرها همیشه باید لبخند بزنند و بگویند که همه چیز خوب است. به نظر تو چقدر پدرهایی داریم که در این زمینه همسرانشان را همراهی می‌کنند؟ تازه شما بچه‌های عادی را نبینید. بچه‌هایی هستند که اختلالاتی دارند و کار را برای پدر و مادر سخت تر می‌کنند. اینجا باز هم مادر خانواده باید قوی‌تر باشد و باز هم از طرف خانواده و جامعه نیاز به کمک دارد.

با توجه به اینکه برنامه‌ای که قرار است در بستر اینترنت ساخته شود باید یک مقدار زردتر باشد تا دیده شود، فکر می‌کنی اگر چنین برنامه‌ای بسازی چقدر دیده شود و اگر نتوانی بسازی با این نشست‌ها چقدر می‌توانی روی فرهنگ ۸۰ میلیون نفر اثرگذار باشی؟

من همه تلاشم را می‌کنم. من یک نفرم اما همه زورم را می‌زنم و تا جایی که بتوانم هم یارکشی می‌کنم. با دوستان روانپزشک و روانشناسم این نشست‌ها را ده‌ها بار برگزار می‌کنم و از هر زنی از هر صنف و اعتقادی دعوت می‌کنم، حتی دخترانی که هنوز ازدواج نکرده‌اند چون آنها باید بدانند بعدا چه اتفاقی قرار است، بیفتد. دلم می‌خواهد آنها هم در این نشست‌ها شرکت کنند، بشنوند و آگاه باشند. من هم به عنوان یک زن از تمام قدرتم و روابطم استفاده می‌کنم و تلاش می‌کنم و حتی اگر نتوانستم کار اجرایی کنم، درباره‌اش می‌نویسم چون این را وظیفه خودم می‌دانم. من فکر می‌کنم اثرگذاری، مهم‌ترین مسئله در این فضای فرهنگی است.

برنامه‌سازی در این زمینه چه کمکی می‌تواند بکند؟

برنامه باید اثرش را روی جامعه بگذارد. من به شخصه مجری برنامه‌های اجتماعی هستم و دردهای اجتماعی را حس می‌کنم و دوست دارم درباره‌اش حرف بزنم. یک زمانی ما در برنامه‌مان راجع به پوشش حرف زدیم. راجع به آدم‌هایی حرف زدیم که در جامعه پذیرفته شده نبودند اما من معتقدم رسانه باید درباره همه چیز حرف بزند تا بتواند به فرهنگ‌سازی در کشور کمک کند. و من می‌دانم که کار کردن در این حوزه باعث می‌شود به شدت مورد انتقاد قرار بگیری.

وقتی برنامه «آبان» را هم شروع کردیم، عده‌ای بدون اینکه درباره واژه‌ای به اسم فمنیسم اطلاعی داشته باشند، به برنامه انگ فمنیستی زدند.

برای ساخت «خانومی که شما باشی» در تلویزیون مشکلی پیدا نکردی؟

در همان برنامه هم با سانسور مواجه شدم. خانم ساناز مینایی را دعوت کرده بودم، تماشاچی‌هایی که با خودش آورده بود، هم زنان و هم مردان، شاگردان کلاس آشپزی خودش بودند. بعد از گفت‌وگو من از تماشاگران پرسیدم چه کسی آشپزی‌اش خیلی خوب است؛ سه چهار نفر از آقایان گفتند ما؛ پرسیدم توی خانه هم آشپزی می‌کنید؟ گفتند اصلا چه معنی دارد مرد در خانه آشپزی کند. چون فکر می‌کردند آشپزی خانه، کار زن است و فقط شغل اینها آشپزی است. این برنامه را تلویزیون پخش نکرد، چون من در پایان برنامه گفتم خانم‌ها و آقایان یادتان باشد که آشپزی هم یک مهارت است، مثل رانندگی. زن و مرد ندارد.

شاید اگر این برنامه الان بود، شاید پخش می‌شد.

شاید اگر الان بود پخش می‌کرد، شاید. در قسمت دیگری از برنامه که درباره سفر بود. مائده طهماسبی یک مهمانم بود به عنوان کسی که خیلی سفر می رفت و یک زن دیگر که می گفت من سفر را دوست ندارم. خانم طهماسبی حتی به این اشاره کرد که من مادرشوهر پیری دارم که وقتی می خواهیم سفر برویم نمی توانیم او را تنها بگذاریم. گاهی فرهاد پیش او می ماند من به سفر می روم، گاهی من پیش او می مانم فرهاد به سفر می رود. به نظر من این یعنی خیلی خانواده و یعنی من برای مادرشوهرم و شوهرم احترام زیادی قائلم. آن برنامه هم پخش نشد و وقتی من پرسیدم، گفتند برای اینکه شما تنها سفر کردن برای زن ها را ترویج می کنید ولی اصلا من دنبال ترویج چیزی نبودم. این شد که من واقعا به این نتیجه رسیدم که نمی شود اینطور کار کرد. کار کردن درباره خانم ها اما و اگر دارد، سریع انگ فمنیست می زنند در حالی که هیچ تعریف درستی از فمنیسم ندارند. جالب است در یکی از برنامه های «آبان» که دیامیرزا مهمان من بود، در پایان برنامه جمله ای گفت که من پرسیدم شما فمنیست هستید؟ و او گفت: مگر می شود زنی فمنیست نباشد؟ اصلا در فرهنگ آنها فمنیسم جور دیگری تعریف شده.

می دانم که مادر همسر شما کتاب‌هایی درباره فمنیسم اسلامی دارد. ترکیبی که خیلی ها آن را رد می کنند.

نظرات ایشان بطور دقیق در کتابها و دست نوشته هایشان وجود دارد،اما به نظر شخص من کسانی که می گویند این دو عبارت ترکیب نمی شوند یا با مفاهیم اسلامی آشنایی ندارند یا کلمه فمنیسم را نمشناسند در یک جامعه اسلامی اتفاقا خانم ها بخش مهمی از جامعه هستند و اتفاقا اگر به سال های دور برگردیم و زمان هایی که ائمه و پیامبر ما بودند و اصلا در همین کتاب مقدسمان قرآن مطالعه کنیم متوجه می شویم که چقدر برای زن احترام ویژه ای قائل بودند و اصلا جایگاهی که زن در دین اسلام دارد با جایگاهی که الان در جامعه اسلامی ما دارد متفاوت است.

پس شما در پی احقاق حقوق خانوم‌ها هستید؟

درحد توانم بله.و همینطور شأن و منزلت و جایگاه واقعی یک زن. ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که جامعه اسلامی است و در این جامعه می‌خواهیم زن‌های ما قدرت داشته باشند و می‌خواهیم که شغل های دون‌پایه را برای زنان در نظر نگیرند، قرار نیست زن ها همیشه منشی باشند.قصدم توهین به شغلی نیست منظورم رتبه بندی شغل‌هاست.زن ها قدرتمند هستند و اگر زن را مادر می دانی، آن مادر می تواند نسلی را پرورش بدهد و مدیریت کند. این است که باید به زن بها و قدرت داد. زمان پیامبر زن ها فعالیت اقتصادی می کردند. در زمان اعراب جاهلیت وقتی پیامبر مبحث مهریه را مطرح کرد، عده ای اینگونه رفتار می کردند که مهریه از شوهر به پدر دختر داده می شد ولی مهریه را پیامبر حق زن دانست و در آن زمان زن ها فعالیت اقتصادی می کردند. شما تصور کنید زنی قدرت اقتصادی داشته باشد هرگز زیر بار ظلم نمی‌رود،و از شما می‌پرسم چرا باید از زن قدرتمند ترسید؟ چرا موقع انتخاب شغل اغلب در مسند شغل‌های حساس آقایون می‌نشینند؟

منبع: خبر آنلاین

1981

کیف پول من

خرید ارز دیجیتال
به ساده‌ترین روش ممکن!

✅ خرید ساده و راحت
✅ صرافی معتبر کیف پول من
✅ ثبت نام سریع با شماره موبایل
✅ احراز هویت آنی با کد ملی و تاریخ تولد
✅ واریز لحظه‌ای به کیف پول شخصی شما

آیا دلار دیجیتال (تتر) گزینه مناسبی برای سرمایه گذاری است؟

استفاده از ویجت خرید ارز دیجیتال به منزله پذیرفتن قوانین و مقررات صرافی کیف پول من است.

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید