هادی عامل؛ گزارشگری که کشتی ایران بدون صدای او حتماً چیزی کم دارد/ با یک تماس، اتفاقی گزارشگر شدم
برخی هادی عامل را پرهیجانترین گزارشگر ایرانی میدانند؛ مردی که مبدع ترکیبهایی چون «خسته نباشی دلاور، خدا قوت پهلوان»، «چِغِر بد بدن»، «زِبِل بد اُفت» و... در تلویزیون ایران بوده است.
شاید فوتبال ورزش اول دنیا باشد اما بعضی کشورها هستند که شامل این اصل نمیشوند؛ مثل آمریکا، پاکستان، کانادا و حتی گاهی ایران. البته فوتبال در ایران هم تقریباً ورزش اول است اما در رقابتهای آسیایی و جهانی و المپیک، این کشتی است که سر ما ایرانیها را بالا نگه داشته. کشتی ایران را هم شاید بدون یک صدای پرهیجان، خیلی سخت بتوانیم تصور کنیم؛ صدای گزارشگری به نام هادی عامل. هادی عامل در المپیک اخیر توکیو نیز سنگتمام گذاشت و ویدئویی از او که داشت با هیجان هرچه تمامتر گزارش میکرد و رگهای گردنش از شدت تعصب به ورزش کشورش بیرون زده بود ، وایرال شد و همه آن را دیدند. متولد مشهد است، هرچند که اصالتاً پدرش زابلی است. شغل اصلیاش هم دبیری ورزش در آموزشوپرورش بوده اما عشق و علاقهاش کشتی و گزارش کشتی بوده. برخی نیز هادی عامل را پرهیجانترین گزارشگر ایرانی میدانند؛ مردی که مبدع ترکیبهایی چون «خسته نباشی دلاور، خدا قوت پهلوان»، «چِغِر بد بدن»، «زِبِل بد اُفت» و... در تلویزیون ایران بوده. صدای او در مجموعه تماشایی پایتخت هم حضور داشت و کشتیهای نقی معمولی را گزارش میکرد. این مصاحبه خواندنی با این گزارشگر پرهیجان را از دست ندهید.
اصالتاً زابلی هستید جناب عامل؟
بله، خشکسالی شد و پدرم به مشهد آمد، البته متولد مشهدم.
طبیعتاً کارتان هم از مشهد شروع شد؟
بله.
چطور وارد گزارشگری کشتی شدید؟
من کشتیگیر بودم. دست راستم و آرنجم آسیب دید، ولی با همان وضع ادامه دادم. دیگر غیرقابلتحمل شده و نتوانستم ادامه بدهم. بعدش رفتم و مربی شدم. البته علاقهمند این حوزه هم بودم، نه اینکه کلاً بیعلاقه به گزارش باشم؛ ولی در اصل کشتیگیر بودم تا اینکه قهرمانی کشتی کشور در مشهد برگزار شد؛ سال 63. آقای شجیع از فوتبال را برای گزارش آورده بودند. با فنون آشنا نبود. بهعنوان اعتراض به شبکه مشهد زنگ زدم. گفتند اتفاقاً ما دنبال گزارشگر هستیم و شما هم بهنظر میرسد خیلی اطلاعات داری. برای تست رفتم و قبول شدم. 5، 4سالی مشهد بودم و بعد راهی تهران شدم. رقابتهای پهلوانی کشور بود؛ بین مرحوم علیرضا سلیمانی و توپچی. من برای تلویزیون گزارش زنده کردم. آقای متقی از مسئولان ورزشی تلویزیون هم گزارشم را دید و دعوت به همکاری شدم. و به این ترتیب جلو رفتم و مردم هم پذیرا شدند و کارمان جا افتاد و الان دارد 37سالی میشود که این کار را میکنم.
کمکم دارید4 دهه را پر میکنید دیگر...
بله. ولی مرتب کار میکردم، همهجا پای کار بودم و تنبلی نمیکردم.
پس اینکه الان گزارشگری به نام هادی عامل را داریم، نتیجه یک تماس و یک اتفاق بوده؟ یعنی اگر تماس نمیگرفتید سرنوشت شما اینطوری رقم زده نمیشد؟
نه دیگر. شاید اگر آن تلفن را نمیزدم اینطوری نمیشد. البته شاید هم در ادامه اتفاقهای دیگری میافتاد و دوباره در این مسیر میافتادم.
کارتان را با رادیو شروع کردید یا تلویزیون؟
تلویزیون. البته با رادیو هم همکاریهای زیادی داشتهام.
اولینبار که رفتید برای گزارش کشتی، تصورتان از آینده این کار چه بود؟ فکر میکردید روزی صدای کشتی ایران بشوید؟
علاقه زیادی برای این کار و اثبات خودم داشتم. بعد از اینکه چند وقتی گزارش کردم، با هزینه خودم به المپیک آتلانتا و بعد به المپیک سیدنی رفتم. البته منظورم کمکاری صداوسیما نیست؛ لابد صلاح نمیدانستند که فعلاً گزارشهای کشتی را به من بسپارند. به همین دلیل خودم رفتم که اثبات کنم خودم را؛ اینها ناشی از علاقه و پشتکار شدیدم در این کار بود.
شغل اصلیتان چه بود؟
دبیر ورزش آموزشوپرورش. البته من 24ساعت موظفیام را روزهای یکشنبه و دوشنبه پر میکردم و دیگر اضافهکاری نمیکردم؛ بقیهاش را برای صداوسیما کار میکردم. تابستانها هم که تعطیل بودیم گزارشگری میکردم.
در رقابتهای جهانی و المپیک همهمان در یکجا مستقر میشویم و گزارش میکنیم، در نتیجه آشنا هستیم؛ مثلاً با علی از ترکیه آشنا هستم یا با گزارشگران آمریکا، کره، بلاروس و... . با هم اطلاعات و بیوگرافی رد و بدل میکنیم
شاگردانتان چه واکنشی به صدا و گزارشهایتان داشتند؟
اتفاقاً هفتهای یکبار مدیر مدرسه مرا برای صحبت کردن پیش بچهها دعوت میکرد تا درباره فواید ورزش، ضررهای سیگار و... صحبت کنم. البته انس با ورزش جزو باورهای من هم بود؛ حتی گاهی که سیاستمداران را میبینم که کمی چربی اضافه دارند، توصیه میکنم حتماً ورزش کنند و همین اضافهوزنها سرآغاز بیماریهاست. هماکنون هم روزانه یک ساعت ورزش میکنم؛ کوه میروم، یا پیادهروی تند دارم یا میدوم. استخرها هم که باز بود 3روز در هفته شنا میرفتم.
جناب عامل! این انرژی و هیجان پنهان در صدا و گزارش شما از کجا میآید؟ چیزی که الان امضای گزارشهای شما هم شده.
از ارتباط عاطفی میان من و مردم. در گزارشهای بینالمللی که بین ایرانیها و خارجیهاست، دوست دارم به مردمام نشاط و امید ببخشم؛ دوست دارم به مردمام غرور ملی و شادی ببخشم. وقتی حس میکنم با این گزارشهایم موفق به این کار شدهام، بهترین حس دنیا را دارم که با چیزی عوضش نمیکنم. به این منظور با همه وجود گزارش میکنم؛ گاهی در جریان یک گزارش خیس عرق میشوم از بس داد میزنم و فشار بهخودم میآورم. دوست دارم بهترین حس را به مهربانترین مردم دنیا منتقل کنم.
کلیپی از گزارش شما در المپیک توکیو منتشر شد که خیلی دیده شد. خودتان دیدید؟
بله، بچهها در واتساپ برایم فرستادند.
گزارشگران کشتی دیگر کشورها را هم میشناسید؟
بله. در رقابتهای جهانی و المپیک همهمان در یکجا مستقر میشویم و گزارش میکنیم، در نتیجه آشنا هستیم؛ مثلاً با علی از ترکیه آشنا هستم یا با گزارشگران آمریکا، کره، بلاروس و... . با هم اطلاعات و بیوگرافی رد و بدل میکنیم.
شده که تا به حال مربیان از شما مشاوره بگیرند؟
با توجه به اینکه خودم کشتیگیر بودهام و فیلمهای کشتیگیرها را نگاه میکنم و مربیگری هم کردهام و به همه مسابقات هم اشراف دارم، گاهی بهصورت دوستانه سرمربی و مربی و... شاید نظری از من بخواهند که یک روند طبیعی است.
لابد تلخترین گزارش این چهاردهه برای شما فینال یزدانی در توکیو بود؟
باخت در المپیک یک اتفاق عادی است اما طلا مال یزدانی بود. اصلاً حس طلا داشتم و گارد گرفته بودم که فریادهای همیشگی را بزنم و کلی هیجان و انرژی مثبت به مردم منتقل کنم. باخت در ثانیههای آخر، مثل ریختن آب یخ روی سرم بود؛ اصلاً گلویم خشک شده بود. هر طوری بود سعی کردم کمی از بار این باخت کم کنم. این، یک رقابت و مدال فراورزشی برای مردم ما بود و با طلاهای دیگر فرق میکرد.
انتقادهایی به لحن و واژههای حماسی شما در رقابت ایرانی و غیرایرانی وجود دارد. این نقدها را شنیدهاید؟
من مردم خودمان را خوب میشناسم و با آنها دارم زندگی میکنم. در جامعه هم عقاید مختلفی وجود دارد که به همه احترام میگذارم. باید ببینیم اکثریت مردم چه میخواهند. اگر در جریان یک پیروزی و خوشحالتر کردن مردم نیاز هست کمی لحن حماسی گزارشهایم را بیشتر کنم، دریغ نمیکنم. هدف من، شادی مردم است. اگر هم بعضیها موردپسندشان نیست، معذرتخواهی میکنم.
و در پایان، مهمترین کشتی گزارش شده توسط شما؟
من افتخار این را داشتهایم که تمام طلاهای کشتی ایران در بعد از انقلاب را گزارش کنم. همه آنها برای من افتخار بوده؛ حتی کشتی علیرضا حیدری و کورتانیدزه در المپیک که کم از طلا نداشت. نمیتوانم به مورد خاصی اشاره کنم.
منبع: روزنامه همشهری
66