کودایی: خدا سختی هایم را جبران کرد
گفتوگو با دروازه بان تیم ملی زنان که نقش زیادی در صعود این تیم به جام ملت های آسیا داشت.
خاطراتی که اغلب ورزشکاران زن از گذشته تعریف میکنند، تلخ است و یادآوریشان سخت. ولی زهره کودایی از گذشته که یاد میکند، خندهاش میگیرد. زهره، دروازهبان شمارهیک تیم ملی فوتبال زنان است؛ همان کسی که با درخشش او تیم به جام ملتهای آسیا صعود کرد. او از گلکوچک در کوچهپسکوچههای اهواز به تیم ملی رسیده و شیرینترین خاطراتش به روزهایی برمیگردد که تیم ملی اجازه نداشت در سالن وزنه بزند و او از همتیمیهایش به جای وزنه استفاده میکرد. شمارهیک تیمملی زنان در گفتوگو با همشهری از اتفاقات جالب آن روزها میگوید.
خیلیها نقش تو را در صعود تیمملی خیلی پررنگ میبینند. در بازی با اردن 90دقیقه دروازه را بسته نگه داشتی و 2پنالتی هم گرفتی. تیم به تو بیشتر از هر بازیکنی مدیون است.
بعد از خواست خدا، تلاش خود ما در این اتفاق مهم بود. من خودم را جدا از تیم نمیدانم. زحمات همه بازیکنان، کادر فنی و فدراسیون به نتیجه رسید و من هم داخل زمین توانستم وظیفهام را بهخوبی انجام بدهم.
مرحلهای را که همیشه برای تیم سخت بود، رد کردید. حالا شاید این ذهنیت وجود داشته باشد که کار بزرگ انجام شده و تیم آن انگیزهای را که در مرحله مقدماتی داشت، برای خود جامملتها ندارد.
اصلا اینطور نیست. در مرحله بعد تیمهای خیلی خوبی هستند و کار خیلی سختتر است اما این باعث نمیشود که ما انگیزه نداشته باشیم یا به این تاریخسازی مغرور شویم. باید جدیتر تمرین کنیم تا بتوانیم نتایج قابلقبولی بهدست بیاوریم. با تمریناتی که انجام میدهیم، قطعا این اتفاق میافتد. همه ما پر از انگیزهایم.
چطور میشود بازیکنی که چند سالی در تیم ملی نبود، یکباره پیراهن شمارهیک را میپوشد؟
قبلا چند دوره در مقدماتی آسیا و غرب آسیا بازی کرده بودم ولی چهار پنجسالی بود که مرا به اردوی تیم ملی دعوت نمیکردند و نمیدانستم چه مشکلی با من دارند. از زمانی که خانم ایراندوست سرمربی شد، دوباره به تیم ملی دعوت شدم. من هم سعی کردم جواب این اعتماد را بدهم.
خانم خواجوی، یکتایی، نافعی و حتی آنهایی که از تیم خط خوردند، دروازهبانهای خوبی بودند و خیلی زحمت کشیدند. من به مسئله خانم خواجوی ورود نمیکنم. تصمیمش برای نیامدن به تیم ملی شخصی بود. با یکتایی و نافعی بیرون زمین خیلی دوست هستم اما داخل زمین رقابت کردیم و خوشحالم که توانستم نظر کادر فنی را جلب کنم و بهعنوان گلر یک انتخاب شوم.
این دیدهشدن چقدر چسبید؟
من 30سالم است و از 16سالگی دارم بازی میکنم. در مسابقات زیادی بودم اما هیچوقت مثل این دوره از تیم ملی حمایت نشد. رسانهها هم اینبار خیلی ما را دیدند. این دیدهشدن، حس و حال خوبی به من داد. ما هم مثل مردان تلاش میکنیم و دوست داریم دیده شویم.
گفتی که نمیخواهی وارد بحث خانم خواجوی شوی. ولی شما قرار است در تیم ذوبآهن کنار هم باشید.
خانم خواجوی با ذوبآهن قرارداد داشت اما گفته است تمایل ندارد در تیم باشد. نمیدانم کار ایشان با باشگاه به کجا رسید. اگر بماند احترام زیادی برایش قائل هستم.
چرا عکس آندره اونانا را عکس پروفایل خودت گذاشتی؟
اونانا در تیم ملی کامرون و باشگاه آژاکس بازی میکند ولی دروازهبان معروفی نیست. نویر و ترشتگن دروازهبانهای خیلی بزرگی هستند اما سبک دروازهبانی اونانا را خیلی دوست دارم. من خیلی فوتبال میبینم، چه داخلی چه خارجی. اونانا با آژاکس در لیگ قهرمانان بازی کرد و تا مرحله نیمهنهایی هم بالا آمد. او گلر خیلی خوبی است، خیلی شجاع و خوشتکنیک است.
در بازی با اردن، یکی دو ایراد از تو گرفته شد. مثلا در پنالتیها بهنظر میرسد یک گام جلو میآیی.
داور گفته بود خطا کنید، سوت میزنم. اگر خطا میکردم، داور میدید. فکر میکنم مشکلی نداشتم.
وجهه اجتماعی تو هم جالب است. دختری که برای کمکخرج خانواده، دست بهکار میشود و نجاری میکند! چرا نجاری را انتخاب کردی؟ استعداد خاصی داشتی؟
فوتبالیستها حتی درکشورهای خارجی هم معمولا از قشر ضعیف جامعه میآیند. من هم بعد از فوت پدرم بهخاطر تامین مخارج زندگی وظیفه خودم میدانستم که کنار خانوادهام باشم و کمک کنم. نجاری شغل دامادمان بود و من هم بهعنوان شاگرد کنارش کار کردم ولی استاد نشدم. چندسالی است که دیگر این کار را انجام نمیدهم و تمرکزم بیشتر روی فوتبال است.
فوتبال شرایط زندگیات را بهتر کرد؟
اگر آدم با امید زندگی کند، هدف داشته باشد و تلاش کند، حتما خدا یک جاهایی جبران میکند. با صعود تیم، خدا همه سختیهایی را که کشیده بودم، جبران کرد. آن جور نبود که فوتبال شرایط مالیام را برایم خیلی بهتر کند اما مثل سابق هم نیست. همین که محتاج کسی نباشی و زندگی آبرومندانه داشته باشی، خوب است.
سختیهایی که فوتبالیستهای زن کشیدهاند کم نیست، اما داستان جالبی در مورد تو تعریف میکنند. اینکه هفت هشت سال پیش تیم ملی زنان اجازه نداشت در سالن بدنسازی تمرین کند اما تو کنار زمین، کتایون خسرویار را روی دستهایت بالا میبری و وزنه میزنی!
از این خاطرات زیاد دارم. آن سالها با نیلوفر اردلان، فرشته کریمی و نسیمه غلامی که هم فوتبال بازی میکردند و هم فوتسال و با بازیکنانی مثل خسرویار رفیق بودم. آن موقع نمیتوانستیم سالن وزنه برویم و از بچهها میخواستم اجازه بدهند روی دستهایم بلندشان کنم و جلوبازو بزنم. یاد آن روزها بهخیر، خیلی خوش میگذشت. ولی تا فوتبال زنان بخواهد جا بیفتد، خیلی سختی کشیدیم. بدترین چیز هم همین نداشتن امکانات بود. نه جایی برای تمرین بدنسازی داشتیم و نه خوابگاه درست و حسابی.
کودایی دوست دارد به کجا برسد؟
فعلا فقط میخواهم در جامملتها بازیهای خوبی انجام بدهیم.
منبع: همشهری
68