گفتوگوی تفصیلی با وکیل شیرمحمدعلی؛
مادر علیرضا شیرمحمدعلی: میخواهم این اتفاق تکرار نشود
وکیل علیرضا شیرمحمدعلی که ماه گذشته درخواست اعاده دادرسی به پرونده قتل این زندانی و عوامل مقصر در این رخداد را ارائه کرد و حالا این پرونده به دیوان عالی کشور سپرده شده، درباره جزییات این پرونده به گفتوگو نشسته است.
پروندهی قتل شیرمحمدعلی به ایستگاه دیوان عالی کشور رسید؛ این خبری بود که چند روز پیش «محمدهادی عرفانیان کاسب» وکیل شیرمحمدعلی آن را مطرح کرده و حال به جزییاتی که کمتر مطرح شده پرداخته و تلاش کرده تا با تشریح این ماجرا در برخورد ریشهای با عواملی که مسبب قتل این زندانی جوان شد تأثیری بگذارد. او با ابراز امیدواری از رویهی متفاوت حجت الاسلام رئیسی، ریاست قوه قضاییه دربارهی وضعیت زندانها، که در یک مورد بیسابقه میان رؤسای قوه قضاییه به زندانی در کردستان سر زده و در آنجا حتی گفتوگویی با یکی از زندانیان سیاسی- امنیتی داشته است، بر این تأکید دارد که باید به وضعیت زندانهایی مانند فشافویه، قرچک و دیگر ندامتگاههایی که صحبتهای خوبی از شرایط آنها به گوش نمیرسد، به صورت جدی رسیدگی شده و آییننامهی تفکیک زندانیان نیز به ویژه در مورد زندانیانی مانند علیرضا شیرمحمدعلی رعایت شود.
او همچنین میگوید که در مورد پروندهی قتل علیرضا شیرمحمدعلی، باید مسوولان وقت زندان فشافویه و سازمان امور زندانها که همان موقع توسط حجت الاسلام رئیسی از سمتشان برکنار شدند، جدا از این رسیدگی اداری به تخلفاتشان، در مورد هرنوع قصور یا تقصیری که در رخ دادن این فاجعه داشتهاند، از نظر کیفری هم در مورد اقداماتشان رسیدگی صورت بگیرد.
او در این گفتوگو با همین هدف به کژکاردیهای حاکم بر سازوکار زندان فشافویه که به نظر میرسد در سوءقصد به جان شیرمحمدعلی و آن اتفاق ناگوار تأثیر گذاشته پرداخته است. متن کامل این مصاحبه را در ادامه میخوانید.
ممکن است در ابتدای گفتوگو کمی راجع به پروندهی محکومیت مرحوم شیرمحمدعلی در سال ۹۷ توضیح دهید؟
عرفانیان: در مورد پروندهی علیرضا در سایتهای خبری اشتباهاً درج شده به دلیل تظاهرات و شلوغیهای دی یا مرداد ماه بازداشت شده بود که این واقعیت ندارد. ایشان یک کانال تلگرامی تحت عنوان «آتئیستها» داشت. زمانی که من در مرحلهی تجدیدنظر به پرونده ورود کردم، صحبتی در حدود ده دقیقه، یک ربع دربارهی اینکه جریان چه بوده است با او داشتم. علیرضا گروه تلگرامی نداشت و همان کانال هم البته به طور دقیق متعلق به خودش نبوده است، اما گاهی بین او و برخی افراد در تلگرام بحثهایی شکل میگرفت. من آن کانال را چک نکردم اما فکر نمیکنم بیش از ۱۰۰، ۲۰۰ نفر دنبال کننده داشته باشد. در جمعیت ۸۰ میلیونی شما یک صفحهی شخصی هم داشته باشید و قوم و خویش جمع شوند، میشود ۱۰۰ یا ۲۰۰ نفر.
تیرماه ۹۷ او را بازداشت میکنند و زمانی که پرونده تشکیل میشود او وکیل نداشت. در دادگاه شعبهی ۲۸ هم آقای مقیسه به سه اتهام ایشان را محکوم به ۸ سال حبس میکند. البته ایشان در اوین بوده است اما قبل از سال ۹۷ نمیدانم به چه دلیل ایشان و آقای برزان محمدی -همبندیاش- را به فشافویه منتقل میکنند.
در تجدید نظر هماهنگ کردیم و موافقت کردند که وکالت را به عهده بگیرم، اما گفتم وقتی پرونده را مطالعه نکردیم نمیتوانیم دفاع کنیم، به همین دلیل وقت دادگاه تجدیدنظر را تمدید کردند و به ۱۸ تیرماه موکول شد. اخیراً هم به خاطر اینکه مرحوم شد شعبهی ۳۶ قرار موقوفی تعقیب برای او صادر کرده است.
او قبل از سال ۹۷ به دلیل عدم رسیدگی به وضعیت زندان و اینکه چرا به فشافویه منتقل شده بودند اعتصاب غذا کرد که ظاهراً نمایندهی دادستان که من نمیدانم چه کسی بوده، آمده و با آنها صحبت کرده بود. او به من اطلاع داد و من هم گفتم اگر صحبت کردند و قول دادند دیگر دلیلی بر ادامهی اعتصاب غذا نیست و اعتصاب غذایشان را به همراه برزان محمدی شکستند.
گفتید یکی از دلایل اعتصاب غذای او وضعیت بد نگهداری در زندان بوده؟
بله نمیدانم چهقدر اطلاع دارید اما با توجه به اینکه موکلان دیگری که آنجا داشتم، فکر میکنم دو سه برابر ظرفیت زندانی دارد و حتی بخشی از زندانیها جای خواب مناسب ندارند و بعضاً در راهروها میخوابند. آب آشامیدنی و گرمایش و سرمایش مناسب هم ندارند. اینها متأسفانه وجود دارد. وقتی علیرضا به قتل رسید، عکسهایش را که دیدم تا دو روز کاملاً حالم خراب بود و اوضاعم به هم ریخته بود. ۵۰ ضربه - ۴۶ ضربه با چاقویی بلند که پزشکی قانونی به آن تیزی میگوید و ۴ ضربه با سرامیکی که درست شده _ به او زده شده بود. در اطلاعیهی سازمان زندانها که من دربارهی آن با انصاف نیوز مصاحبه کردم، قصد قبلی قاتلان مشخص است. اما این توجیه که آنها در حال تعمیر خرابی سرویس بودهاند واقعیت ندارد.
دو نفری که مرحوم شیرمحمدعلی را به قتل رساندهاند در سرویس بهداشتی در حال تعمیر بودهاند؟
خیر. من آن زندان را به چشم خودم ندیدهام اما طبق چیزی که در پرونده خواندهام سلول علیرضا شیرمحمدعلی یک محل سوله مانند بوده که ۱۱ یا ۱۲ نفر از اعضای «الاحوازیون» از اعراب اهل تسنن در آنجا بودند، برزان محمدی و علیرضا شیرمحمدعلی هم بودند و یک سید هم بوده است که نمیدانم کیست. جالب این است که در یکی از اظهاراتی که من از یکی از این قاتلان، به ویژه از قاتل اصلی مطالعه کردم، وعدهی شام را دو سه بار یکی از این دو نفر در سلولها پخش میکرده است. من نمیدانم چرا و برایم خیلی جالب است. یکی از این دو نفر که مرتکب قتل شدند، بابت قتلی حکم قصاص داشته و یکی از آنها هم به خاطر مواد مخدر حکم اعدام داشته است.
جالب اینکه چاقو را قبلاً درست کرده بودند و در دوربین این رصد شده و عجیبتر اینکه این دو نفر صبح شیشه کشیده بودند. این برای من خیلی عجیب است. یعنی با آنهمه نظارت در زندان، همان روز صبح، طبق گزارشها و شهودی که گزارش میدادند، این دو نفر صبح روز قتل شیشه میکشیدند. ساعت ۷ و نیم، ۸ شب که شام را میآورند، علیرضا و بقیه پای تلویزیون بودند و تلویزیون نگاه میکردند. این دو نفر طبق چیزی که در پرونده از اظهاراتشان آمده، میگویند قصدشان کشتن علیرضا نبوده است. اما بعداً اظهاراتشان متناقض شده است. اما اظهارات اولیه این بوده «ما به دلیل اعتقاداتمان قصد حمله به سنیهای ساکن آن سلول را داشتیم.» اما وقتی دم سلول میرسند علیرضا را صدا میزنند.
علیرضا هم ارتباطش با آنها بد نبوده. با این دو نفر قبلاً گپ میزده، شوخی میکرده یا سیگاری میداده است، به هر حال ارتباط مناسبی داشتند و حاشیه و دعوای قبلی نداشتهاند.
انتهای سوله اتاقکی قرار داشته که برای استراحت یا هر چیزی بوده است، نمیدانم. وقتی اینها علیرضا را به آنجا صدا میزنند، طبق اظهارات شهود، بقیهی همبندیها پای تلویزیون بودهاند، صداهایی از داخل اتاق میشنوند. وقتی وارد اتاق میشوند میبینند علیرضا را دارند میزنند. علیرضا را که داخل راهرو میکشند مسوول شبی که آن شب شیفت بوده، او را میبیند و به جای اینکه جلوی آنها را بگیرد، فرار میکند. جالبتر اینکه علیرضا زنده بوده است. یعنی زمانی که او را از اتاق بیرون کشیدند، هنوز زنده بوده و تقاضای کمک میکرده است.
از طرفی قبل از سال ۹۸ هم این دو نفر فرد دیگری را به قصد کشت با تیزی زده بودند. سابقه داشتند و اعلام کرده بودند که «ما کسی را خواهیم کشت». مکاتباتی هم از طرف زندان صورت گرفته بود و رییس زندان فشافویه به رییس سازمان زندانها نامه مینویسد که من حداقل دو تا از این مکاتبات را دیدهام که «این دو نفر شرایط خوبی ندارند و ما پیش بینی میکنیم که حوادث بدی بعداً اتفاق بیافتد». درخواست کرده بودند که این دو نفر را حتماً به رجایی شهر و یا زندان دیگری منتقل کنند. یک نامه هم به معاون دادستان در امور زندانیان امنیتی و سیاسی میزنند که «ما برای این دو نفر در فشافویه جای مناسب نداریم.» رییس زندان درخواست میکند که این دو نفر را منتقل کنند، چون احتمال خطر را پیش بینی میکرده است. اما متاسفانه هیچ پاسخی نمیآید. به هر صورت زمانی که علیرضا را از اتاق به سالن آوردند هنوز زنده بوده است.
برای من قساوتی که در این قتل وجود داشته عجیب بود. گاهی میخواهند فردی را بکشند، سه ضربه یا چهار ضربه به او میزنند. اما من تصاویر عکس که موجود است و دیدهام، چاقویی بلند بوده، داخل بدنش فرو شده و چاقو را برگرداندند و تکه گوشت را درآورده بودند. قطعاً این تیزی بلند چاقو مانند مغفول واقع نشده بوده است. سرامیکی هم که درست کرده بودند را من دیدم، کوچک بود و چهار ضربه هم بیشتر با آن خورده نشده بود و ضربهی سرامیک باعث مرگ او نبوده است.
حتی من دیدم متاسفانه با آن چاقوی بلند دو ضربه به سر او صدمه زده بودند. من این را یک قتل عادی نمیبینم که تصور کنید صرفاً کس دیگری را به قتل رسانده است. نوع زدن و اینکه دوربینها فعال بودهاند برای من عجیب است. مسوول شب فرار میکند و زندانیها زنگ میزنند و مقابله میکنند تا آمبولانس بیاید. طبق چیزی که من میدانم، علیرضا در آمبولانس فوت میکند نه در زندان؛ پزشک قانونی هم ۵۰ ضربه را تأیید کرده است. دو تا ضربه روی شاهرگش زده شده بوده و من طبق عکسهای پرونده حتی فکر کردم قلبش را درآوردهاند.
نمیدانم این مساله که روزنامه ایران منتشر کرده صحت دارد یا نه، اما گفته بودند که علیرضا حتی سیگار هم نمیکشیده است. یک پسر ۲۱ سالهی دیپلمه بوده و دانشجو نبوده است. نمیدانم برچه مبنایی گفتهاند او دانشجو بوده. ایشان دیپلمه بوده و دانشگاه قبول میشود اما چون شرایط اقتصادیشان بسیار ضعیف بوده نمیتواند برود دانشگاه و کارگری میکرده و پسر مثبتی هم بوده است. اصلاً هم اهل درگیری نبوده و روند برخوردش با اختلافات گفتوگو بوده است، طوری که همانگونه که گفتم با این دو نفر هم ارتباط خوبی داشته است و سیگاری یا چایی برایشان میگرفته است.
شما با همبندی او احیاناً صحبتی کردید؟
خیر من پرونده، گزارشها، مکاتبات و اظهارات شهود را خواندم. نظر من این است که حتماً رییس زندان، افسر نگهبان، شخصی که مسوول شب بوده باید پاسخگو باشند. یک نوع تخلف اداری است که بحث دیگری است و به ما ارتباطی ندارد. موضوع این است که به این قضیه به صورت ریشهای رسیدگی شود. نوع سلاخی کردنی که من در عکسها دیدم زمانبر است. چطور جلوی آن فرد را نگرفتند؟ علیرضا تا سالن که او را میکشند زنده بوده و ضربهی آخر در سالن به او زده میشود. دوازده، سیزده زندانی آنجا بودهاند. این افراد سابقهی قبلی داشتند و فردی را به قصد کشت زده بودند. احتمال داشته این کار را بکنند و اعلام کرده بودند که این کار را انجام میدهیم.
جایی درج نشده که چند دقیقه گذشته تا به کمک علیرضا برسند؟
فکر میکنم حداقل پنج تا ده دقیقه طول میکشد.
از نظر قانونی این دو فرد که دست به قتل زدهاند کجا و در چه شرایطی باید نگهداری میشدند؟
اینها قاعدتاً باید ایزوله میبودند، اما درِ سلولشان بسته نبوده است. بحث ما صرفاً علیرضا نیست و هر زمانی میتواند اتفاق بیفتد. اوین هم به هرحال شرایطش برای زندانیانی مانند علیرضا مناسبتر است. چون این افراد به هرحال جرمشان مواد مخدر و سرقت یا ضرب و جرح نیست. صرف نظر از هر عنوانی اعم از سیاسی یا امنیتی که روی این افراد گذاشته شود، به هر حال از نظر تفکر مخالفت و مشکل دارند. حتماً باید برای این افراد مکان نگهداری خاصی در نظر گرفته شود، چون این افراد کسانی نیستند که اهل درگیری و ضرب و شتم باشند.
گفته شده این دو نفر ظاهراً اعلام کرده بودند برای اینکه به رجایی شهر بروند دست به این قتل بزنند. این درست است؟
اظهارات این افراد متناقض است. اظهارات اولیه، با اظهارات دفعات دوم و سوم متفاوت است. ما درخواست کردیم که شهود و وکلا بیایند و وکلا از آنها سؤال کنند. مثلاً راجع به علیرضا یکبار گفته بودند او به دختر من پیام داده و از وقتی به من گفتهاند به دختر من پیام داده او غیب شده است. بعد این حرف را تکذیب میکند و میگوید من دروغ گفتم. این به نظر من توجیه بوده است و دلیلی نداشته با این سطح از قساوت او را بکشند. متاسفانه من زمان دادگاه نبودم اما وکلایمان که حضور داشتند، در لایحه درخواست داده شده بود که شهود بیایند و وکلا از آها سؤال کنند و ریز جزییات را بپرسند. فیلم را ظاهراً مادرش نتوانسته ببیند چون فجیع بوده است و البته من هم موافق نبودم ببینند. اما اگر این را بپذیریم که برای رفتن به رجایی شهر او را به قتل رساندند دلیلی نداشت پنجاه ضربه بزنند. نوع زدن او از نظر من معقول نیست.
به نظرم این پرونده اگر بررسی دقیق شود، از خیلی مسایل بعدی پیشگیری خواهیم کرد. ضمن اینکه برای این نوع زندانیها باید فکری شود. در حال حاضر دراویش هم در فشافویه هستند و ۷۰،۸۰ نفر جمعیت دارند. حداقل اوین را تعریف کنند، یا نه لزوماً اوین، زندانی باشد که این نوع زندانیها آنجا فرستاده شوند.
خواستهی ما در مورد مسوولان زندان پیگیری قضایی بود و برخورد با تخلفات. به نظر من یکی از کارهایی که شعبهی یک دادگاه کیفری استان باید انجام میداد، همین است که صرف قصاص و دیه بحثی جداست و توقع داریم حداقل به خاطر زندانیهای دیگر برخورد شود و آیین نامهی تفکیک زندانیان اجرا شود. اگر گفته میشود جا نداریم بحثی نیست، حداقل یک سری از این زندانیان را به اوین منتقل کنند و برخی را به جایی دیگر. اوین را به این نوع زندانیها اختصاص بدهید. چون در اوین زندانیان مختلف وجود دارد. برای مثال بابک زنجانی، معاون اجرایی آقای احمدی نژاد ، آقای حیدری فرد و هدایتی آنجا هستند. جالب است در بحثهایی که میشود میگویند ما زندانی سیاسی نداریم، اما عنوان یکی از معاونان دادستان دقیقاً دادیار نظارت بر زندانیان سیاسی و امنیتی است.
چیز بدی که در مورد فشافویه وجود دارد این است که ما قبلاً موکلانی که در آنجا داشتیم، دادیاری که آنجا مستقر هست، زمانی که برای ملاقات مراجعه میکردیم دستور میداد. اما در حال حاضر که میرویم اولا اجازهی ملاقات نمیدهند و ثانیاً وکیل - خانواده فرقی ندارد - یا هرکسی که برای ملاقات مراجعه میکند برروی دستش مهر میزنند. من این سری که رفتم ناراحت شدم که این چه رفتاری است که میکنید. شما که میگویید وکیل همشان قاضی است. بعد این کار باعث میشود من وکیل در هر پروندهای ورود نکنم و حقوق متهم، صرف نظر از هر تخلفی که داشته ضایع میشود. یا برای مثال در اوین از همه هنگام مراجعه عکس میگیرند که درست نیست. جالب آنکه معاون دادستان میگوید ما مخالف این هستیم.
روند رسیدگی به پرونده چگونه بود؟
من همانطور که گفتم در دادگاه حضور نداشتم و وکلای دیگر حضور داشتند، آقای بابایی قاضی پرونده آدم مثبتی بود اما فکر نمیکنم این پروندهای باشد که با این همه حواشی در دو یا سه ساعت جمع شود. همان یک جلسه تشکیل شد و یک روز بعدش رأی صادر شد.
به این دلیل نبوده که برای قاطعیت و تأثیر بیشتر خارج از نوبت بررسی شود؟
فرض کنید پروندهای مجرمین و متهمین مختلف دارد. دادگاه میتوانست در مواردی که اثبات شده است رأی صادر کند -برای مثال در مورد دو نفری که مرتکب قتل شدهاند- در مورد افراد دیگر باز باشد و جلسهی رسیدگی ادامه داشته باشد. در مورد آن دو نفر چرا، ختم رسیدگی داده شود و تازه آن هم باید کنکاش شود. بعد فکر میکنید پرونده در چند روز بسته شده و کیفرخواست صادر شده است؟ سه یا چهار روز. فکر میکنم شبیه به پروندهی آقای نجفی باشد. یعنی از روزی که علیرضا به قتل رسیده تا زمانی که پرونده از سوی دادسرای جنایی بسته شده، سه یا چهار روز زمان برده است. اظهارات همان شب یا فردا توسط زندان گرفته میشود. در زمان بازپرسی هم اظهارات گرفته میشود. دادگاه عموماً نباید به این بسنده کند. میتوانست در مورد آن دو نفر برخورد و رسیدگی صورت بگیرد و در مورد تقصیر و قصور پرونده باز باشد و پرونده رسیدگی و این افراد احضار شوند.
تا الان پیگیریهایی که برای این بخش از پرونده که به آن انتقاد دارید چه نتیجههایی در پی داشته؟
ما پیگیری کردیم و انشالله در دیوان عالی کشور به این بحث ورود شود. اگر نشود باید ببینیم چه راهکاری را پیش بگیریم. دیوان عالی کشور چون پرونده از سراسر کشور میآید زمان خودش را میطلبد و ما الان بحث زمان نداریم و ملاک ما زمان نیست. ملاک رسیدگی است. چون علیرضا که متاسفانه از دست رفته. حداقل اگر دقت لازم در این مسایل صورت بگیرد، از اتفاقاتی که ممکن است در آینده پیش بیاید پیشگیری میشود.
نظر مادر مرحوم شیرمحمدعلی در رابطه با روند رسیدگی به پرونده تا به الان چه بوده است؟
ایشان هم در اظهاراتی که داشته -که سایتهای خبری داخلی پوشش دادند- درخواست رسیدگی به عوامل و مسببان را داشتند که صراحتاً هم بیان کردند. عین عبارتی که گفتند این است که :«ما خواستهمان این است که این اتفاق برای علیرضاهای دیگر نیافتد.» چون متاسفانه علیرضا که این اتفاق برایش افتاد، اما حداقل با توجه به صحبتهای مثبت ریاست قوه و سخنگوی قوه، توقعمان این است که رسیدگی دقیق شود. بحث جابجایی مسوولان زندان برای ما مطرح نیست، بحث برخورد با تخلف است.
براساس مستندات پرونده من اظهاراتی دارم و علم غیب ندارم که چیزی بوده یا نبوده، اما مکاتباتی که پیش از این قتل صورت گرفته بود و توجه نشدن به این مکاتبات، برای ما جای بحث دارد که چرا توجهی نشده است. چون قاعدتاً اگر مکاتباتی در پاسخ صورت گرفته باشد، ما در پرونده جوابی ندیدهایم که:«به چه دلیل نمیپذیریم.» و یا دلیل انتقال علیرضا قبل از سال به فشافویه مشخص نیست که او چه تخلفی کرده، چه کاری انجام داده و به چه دلیل او را به فشافویه فرستاده بودند. در حال حاضر برخی از زنانی که در اوین زندانی هستند و بحثشان مطرح است، میبینیم که روز دیگر به قرچک منتقل میشوند. به چه دلیل؟
سؤال من اینجا این است که پس خود سیستم قضایی میداند که فشافویه جای مناسبی نیست؟ پس این مجازات در مجازات محسوب میشود و صحیح نیست. چون شما برای یک تخلف که دو بار، سه بار، چهار بار که نمیتوانی شخصی را مجازات کنی. به میزان تخلف باید با افراد برخورد شود و نباید سلیقهای باشد که من امروز اینقدر قدرت داشته باشم که هر شخصی را بخواهم به زندان دیگری منتقل کنم.
صحبتهایی که در حال حاضر راجع به افرادی که در قوه قضاییه بازداشت شدهاند مطرح شده باعث تأسف است. البته اگر واقعیت داشته باشد. چون ما میزان واقعی بودنش را نمیدانیم. برای مثال راجع به آقای پوری حسینی، رییس سازمان خصوصی سازی، برای من جالب است که اگر سال گذشته تخلفی را صورت داده، چرا همان زمان برخورد نمیشود؟ اگر تخلفاتی در قوه بوده است، چرا آن زمان مسئولانی که بودند برخوردی نکردند و گزارشی ندادند؟
حکمی که به علیرضا داده شد را با توجه به اقداماتش پیش از دستگیری چگونه ارزیابی میکنید؟
حداکثر حبس به علیرضا داده شده بود، من البته پرونده را دقیق ندیدم، اما علی الظاهر ۸۰ میلیون قرار کفالت برای ایشان صادر شده که نمیدانم به چه علت شعبه نپذیرفت و بدون حضور وکیل رأی حداکثری برای او صادر شده بود. ماده ۴۸ آیین دادرسی کیفری صراحت دارد که هرکس حق دارد از ابتدای پرونده وکیل داشته باشد. استثنا این تبصره فقط در پروندههای سیاسی و امنیتی و فقط در مرحلهی تحقیقات است که همانطور که عرض کردم در آن بحث و اختلاف نظر هست و انشالله این تبصره به صورتی ملغی شود.
در حال حاضر آیا آن دو متهمی که علیرضا را به قتل رساندند در زندان رجایی شهر هستند؟ با توجه به اینکه بعضاً عنوان شده بود شاید هدفشان از این قتل انتقال به رجایی شهر بوده است.
عرفانیان: ظاهراً در فشافویهاند. من اطلاع دقیق ندارم اما به نظرم نمیرسد به رجایی شهر رفته باشند. اما راجع به انگیزهی احتمالی قتل، با توجه به تعداد ضربات ابهام برای من باقی مانده است. اینجا ما بحث محتوایی نداریم و صرفاً بحث حقوقی داریم.
حالا علیرضا مطالبی را گفته بود که من نمیدانم چه قدر صحت دارد اما حدود ده روز قبل از قتل احتمال خطر داده بود و مادرش مدعی بود علیرضا در تماس تلفنی عنوان کرده است که زنگ خطری که برای مواقع فوری که هر زندانی میتواند آن را به صدا دربیاورد، قطع شده است و من میترسم. همانطور که گفتم من نمیدانم چقدر این موضوع صحت دارد چون این مسایل در پرونده نیست. مادرش شرایط بسیار نامناسبی دارد، ظاهر نشان نمیدهد اما به شدت اندوهگین و ناراحتند. دو سه تا مطلب گفتند؛ یک مطلب اینکه شخصی که نامش را هم برده و از افراد دخیل در زندان بود، علیرضا را تهدید کرده که تو جنازهات از زندان بیرون میرود.
ایشان شخص شناخته شدهای نبوده، چرا باید به این صورت تهدید شود و چه خصومتی با او میتوانند داشته باشند؟
عرفانیان: اگر بخواهیم ریشهای نگاه کنیم اولین ابهام برای من انتقال از اوین است. دلیل انتقال این دو نفر (علیرضا شیرمحمدعلی و برزان محمدی) چه بوده؟ و تعداد ضرباتی که به او وارد شده بوده است.
اما سالهاست زندانیهایی را از اوین به فشافویه منتقل میکنند.
اینکه بخشی به فشافویه منتقل میشوند درست است، اما علت انتقال این فرد برای من جای سؤال است. پروندههای مشابه این فرد به فشافویه یا رجایی شهر میرود. ما انتقال به فشافویه جز در مورد دراویش نداشتهایم. رجایی شهر بند خاص برای این زندانیان دارد. بندی تقریباً تعریف شده مانند اوین. این به این خاطر است که ما یک برنامهی مدون و تعریف شدهای در این باره نداریم. ضمن اینکه در همه جای جهان، زندانیانی که به اصطلاح از نظر تفکر متفاوتاند -هرچه که باشد و ما به عنوانش کاری نداریم- شرایط ویژهای دارند. زیرا باعث درگیری و ضرب و جرح و مانند این نمیشوند. حالا این هم یک بحث ریشهای است که ما چه قدر کار کردهایم که اینها متوجه بشوند که راهشان درست است یا نه. آیا روش ما هم باعث نشده است که این اتفاقات بیافتد؟
من یک سؤال میپرسم. الان یک جوان که لیسانس یا فوق لیسانس دارد و رانندهی اسنپ است، آیا این فرد که نتوانسته با این همه هزینه و وقتی که تا به الان صرف کرده است، تشکیل زندگی بدهد رضایت دارد؟ چه کار میکند؟ اعتراض. مگر قبل از انقلاب هم جوانها نبودند که اعتراض کردند؟ پیرمردها همراه شدند. جوان اقتضایش اعتراض و زیر سؤال بردن است. حالا این اعتراض چه خدشهای به وضعیت وارد میکند؟ اتفاقاً میتواند باعث اصلاح شود. اگر ما قصد این را داریم که زندان، دانشگاه جرائم باشد این نحو درست نیست. جدا از اینکه صحبت ما فقط از قانون نیست، نظرات شرعی هم به این همین مساله دلالت دارد. وقتی ما میگوییم «اسلام و مسلمانی» باید تعاریف تربیتی از زندان داشته باشیم. ما که مجرم بالفطره نداریم، چه قدر در شرایط روز توانستیم افراد را از لحاظ فکری تقویت کنیم؟
دلایل قوه هم درست است که پرونده زیاد است و میخواهد جمع شود. این موضوع عدم برگزاری دادگاه تجدیدنظر در برخی پروندهها هم بالاخره تالی فاسد دارد. نظارت کمتر میشود و احتمال وجود فساد بیشتر میشود.
افرادی که در زندان قصور و تقصیر داشتهاند جابجا شدهاند یا اینکه برکنار شدند؟
من اطلاع ندارم اما اصل بر این است که آن افراد معلق شوند. الان یک وکیل تخلف کند چه کارش میکنند؟ در دادسرا معلقش میکنند و بعد رسیدگی میکنند. این هم باید به همین صورت باشد.
مسالهای هست که در انتهای این گفتگو تمایل داشته باشید ذکر کنید؟
متأسفانه علیرضا که از دست رفته. از آنجایی که ریاست قوه صحبتهایی را مطرح کردند و در جلسهای که با خبرنگاران داشتند هم پروندهی شیرمحمدعلی یکی از سؤالات خبرنگاران بود، برای من جالب این بود که گفتند هیاتی را دو روز بعد میفرستند و دقیقاً دو روز بعد هیاتی از نمایندگان ایشان مراجعه کردند.
من جدیت و قاطعیت آقای رئیسی را در عملشان میبینم. در این مورد هم آقای اسماعیلی، سخنگوی قوه در نشست خبری تأکید کردند که ما به قصور و تقصیر هم رسیدگی خواهیم کرد و میخواهیم جلوی این مسایل را بگیریم. چون بسیاری از اتفاقاتی که هم در پروندههای تخلفات ارزی یا غیر آن رخ داده به خاطر قصور و تقصیر بوده است، درخواست ما این است که در این مورد هم اگر رسیدگی شود، حداقل وضعیت نظاممند شود و انشالله از این اتفاقات پیشگیری میشود.
امیدواریم در مورد زندانیانی مانند علیرضا طبق آیین نامه تفکیک زندانیان، بند جداگانهای در نظر گرفته شود. این درست نیست که «ما جا نداریم.» جا را تقسیم کنید. اگر آنها را به فشافویه هم میفرستید بندی خاص برایشان در نظر بگیرید. و اگر صحبتهایی که در مورد زندانها، مثلاً فشافویه، زندان زنان شهرری (قرچک) و رجایی شهر، میشود درست باشد، باید تیمی قوی نه از سازمان زندانها بلکه از ریاست قوه و نمایندگان مجلس و وکلا و خبرنگاران مستقل تشکیل شوند و سرزده از آنها دیدار کنند. کاری که آقای رئیسی کرد خیلی جالب بود که در کردستان مستقیماً به زندان ورود کردند. اولین بار بود رییس قوه قضاییه مستقیماً به زندانی ورود پیدا کرده بود و ظاهراً با یکی از زندانیان امنیتی هم صحبت کرده بود که من از جزییات آن دقیق اطلاع ندارم. خب این خیلی خوب است. حالا اگر تیم بازرسی مستقل و از طیفهای مختلف تشکیل شود که نظارت مستمر داشته باشند خیلی مؤثر خواهد بود. دوم اینکه اگر مسوولی واقعاً تخلفی کرده است، صرف جابجایی او معنا ندارد و باید طبق سیرهی پیامبر (ص) با تخلفات برخورد شود.
منبع: انصاف نیوز
24