معضلی به نام قالیباف برای شورای ائتلاف
«در مقابل قالیباف اصولگرایانی قرار دارند که وی تمام موقعیت امروز و بیرون آمدنش از انزوا و خروج از زیر ضرب پرونده عیسی شریفی را مدیون و مرهون آنان است. لذا آنها دین بزرگی بر گردن قالیباف دارند.»
با نهایی شدن نتیجه انتخابات، اصولگرایان برسر ریاست مجلس دچار درگیری شدند. خروجی نهایی این اختلافات به زودی یا به صورت یک توافق نهایی بر سر ریاست مجلس قالیباف ، بروز و ظهور پیدا کرده و یا وارد فاز جدیدی میشود. تقریبا همه چیز بستگی به جلسهای دارد که به زودی تکلیف اصولگرایان را روشن میکند.
قالیباف ریاست مجلس را نه برای فعالیت به عنوان یک عنصر پارلمانی، بلکه با چشمانداز آینده و حضور در ریاست جمهوری نیاز دارد. از همین رو میخواهد از ظرفیت ریاست مجلس برای زمینهسازی حضور در انتخابات 1400 استفاده کند. اما در مقابلش اصولگرایانی قرار دارند که قالیباف تمام موقعیت امروز و بیرون آمدنش از انزوا و خروج از زیرضرب پروندهها عیسی شریفی را مدیون و مرهون آنان است. لذا آنها دین بزرگی بر گردن قالیباف دارند.
اما قالیباف چهار دوره است که در انتخابات حاضر بوده، با این وضعیت اگر قالیباف به عنوان یک فرد عادی و عضو مجمع در انتخابات شرکت میکرد، آیا بار دیگر اجازه مییافت یکی از چند صندلی محدود کاندیداها را اشغال کند و مانند دفعات قبل با شکست عرصه را ترک کند؟ حتی اگر قالیباف یک نماینده عادی هم باشد باز سرنوشتی مانند ردصلاحیت زاکانی برایش غیرقابل تصور نیست. اما طبیعتا وقتی قالیباف رئیس مجلس باشد، چنین اتفاقی نمی افتد. اما این مساله برای اصولگرایان یک «معضل بزرگ» خواهد بود.
در مجموع ریاست قالیباف بر پارلمان سه مخالف دارد. اول پایداریها: آنها در ساعت های آخر فرصت تبلیغات انتخاباتی با ترسی که اصولگرایان برای آنها ایجاد کردند حاضر به ائتلاف شدند و پذیرفتند نامشان زیر نام کسی قرار بگیرد که تا دیروز او را حسن روحانی کت و شلواری و دارای پروندههای زیاد معرفی میکردند. آنها حالا حاضر نیستند هم مجلس را تقدیم قالیباف کنند و هم ریاستجمهوری را.
دوم رهپویان و ایثارگران: این طیف به رهبری علیرضا زاکانی مهمترین گزینه ریاست مجلس بود (و هنوز هم هست. زاکانی اگر هم رئیس نشود قطعا یکی از نواب رئیس مجلس خواهد بود به علاوه او را در قامت رئیس فراکسیون اصولگرایان در آینده میبینیم و همچون دورههای قبل سودای ریاست جمهوری در سر دارد.
سوم احمدینژادیها: این دسته نیز ریاست زاکانی بر مجلس را بر می تابند اما قالیباف را نه. اگرچه توافقاتی که فروردین سال قبل میان احمدینژاد و قالیباف در جلسهای خصوصی صورت گرفت ظاهرا همچنان پابرجاست.
به علاوه هر سه این طیفها در یک نقطه به تلاقی برخورد میکنند. آنها نمیتوانند هم کرسی ریاست مجلس و هم صندلی رقابت ریاست جمهوری را تقدیم قالیباف کنند. در صورتی که قالیباف از موضع ریاست مجلس کاندیدای ریاست جمهوری شود، اصولگرایان هیچ راهی جز حمایت تام و تمام دوباره از او نخواهد داشت و در واقع قالیباف خود را به آنها تحمیل کرده است. از طرفی میدانند که حضور قالیباف با این کارنامه، حضور در انتخابات و آن پروندهها (که تا حالا روی آن پوشانده شده) شرطبندی روی اسب از پیش بازنده است.
اما در طرف دیگر آیا میتوانند با او مخالفت کنند؟ مثلا از حدادعادل تا مهرداد بذرپاش، از سعید جلیلی تا ضرغامی را بیاورند آیا آنها حاضر هستند قالیباف هم رئیس مجلس باشد و هم از همان جایگاه در ریاست جمهوری شرکت کند و در صورت باخت دوباره به همان صندلی خود بازگردد؟ و یا بپرسیم آیا اصولگرایان میتوانند یک سال بعد از آنکه حیثیت خود را به پای قالیباف ریختند و حتی پایداریها را به زیر نام او آوردند، این بار دست از حمایت بردارند و به سراغ کسی دیگری در داخل جریان خود بروند و در مقابل قالیباف از او حمایت کنند؟
از همین روست که ریاست مجلس قالیباف امروز استخوان در گلو مانده جریان اصولگرایی است که نمی دانند با او چه کار کنند. اگر به ریاست بر مجلس تن دهند در واقع پله های حضورش در انتخابات ریاست جمهوری به عنوان کاندیدای جریان خود را بنا کردند. اگر او را از حضور در ریاست مجلس بازدارند، با آبرویی که خرج او شده چه کار کنند؟ از همین رو آنها یکشنبه اول اردیبهشت ماه 99 دور هم جمع می شوند تا تکلیف او را روشن کنند.
در مجموع؛ سرنوشت قالیباف و اصولگرایان در انتخابات 1400 همین هفته رقم میخورد. قالیباف یا با زیاده خواهی در مقابل اصولگرایان قرار میگیرد و از آنها عبور کرده و علیه کسانی که او را به سیاست بازگرداندند، شورش میکند و یا میپذیرد به کرسی ریاست مجلس قناعت کند.
منبع: امتداد
66