جاده ی هراز یا جاده ی مرگ؟!
* یادداشت
ریزش سنگ، خسارت خودرو، مصدوم و یا کشته شدن هموطنانمان در محور هراز...
مدتهاست که به سبب سرعت تکثیر خبر از طریق شبکه های مجازی، گوشمان با اخباری از جنس فوق آشناست; به اندازه ای که تقریبا به آن عادت کرده ایم و حتی گه گاه، بی تفاوت از کنار آن می گذریم.
بی تردید جاده ی هراز یکی از مطرح ترین و شناخته شده ترین جاده های کشور است. جاده ای تاریخی که ساخت مسیر اتومبیل رو آن با امکانات محدود آن دوران، 23 سال به طول انجامید و در سال 1342 به بهره برداری رسید.
شاید قرار گرفتن در مسیر بام ایران، قله ی بلند دماوند و نیز رشته کوههای البرز با آن همه داستانهای اسطوره ای چون فریدون و کیقباد و آرش، همچنین وجود رودخانه ی هراز و مناطق کوهستانی و جنگلی، وجود بقعه ی امامزاده هاشم از نوادگان امام حسن مجتبی(ع) و امامزاده عبدلله از نوادگان امام سجاد(ع) و نیز نزدیک ترین محور ارتباطی کلان شهر تهران با خطه ی سرسبز شمال کشور، سبب این معروفیت گردیده است.
این جاده به دلیل گذر از دره ی هراز یکی از قدیمی ترین و تاریخی ترین جاده های دنیا محسوب می شود، ضمن اینکه در سال 1389 به انتخاب مردم در یک نظرسنجی، به عنوان زیباترین جاده ی ایران شناخته شده است.
جاده ای که در طول سال، میلیونها شهروند و مسافر و توریست را به خود می بیند و لوکس ترین رستورانهای کشور را در خود جای داده است.
متأسفانه سالهای سال است که با بی توجهی و کم کاری مسئولین مختلف شهری و استانی و کشوری، این گنجینه ی ارتباطی کشورمان تبدیل به "جاده ی مرگ" شده و تلفات جانی و مالی متعددی را در پی داشته است.
روزهایی را به یاد دارم که در پشت پیچ های خطرناک هراز، مأمورین راهنمایی و رانندگی و پلیس راه; در کمین رانندگان خاطی می نشستند و به جای اینکه خود را در معرض دید قرار دهند تا شاید جلوی به بار آمدن فاجعه از طرف رانندگان بی احتیاط و پرخطر را بگیرند; به دنبال گرفتن مچ آنها و نوشتن قبض جریمه بودند و چه تصادفاتی که می توانست شکل نگیرد، اما به وقوع پیوست.
اما بحث فراتر از اشتباهات پلیس راه است.قراردادهای کلانی که طبق آن باید این جاده ی پر تردد کشور را خیلی پیش از این چهار بانده می کرد.
اما امروز نه تنها این کار به کندی پیش می رود، بلکه به دلیل انجام ناقص آن، بر ترافیک مسیر بسیار افزوده است.
سالهاست که به جای برنامه ریزی درست و کار در ساعات شب، روزها به بهانه ی تعمیرات و ساخت و ساز; جاده را می بندند و بر مشکلات شهروندان می افزایند.
از یکطرفه کردن جاده که با اطلاع و بعضا بی اطلاع قبلی انجام می شود و دردسرهای زیادی را خصوصا برای شهروندان شمالی ایجاد می کند، تا تونل های آلوده ی مسیر که خدا نکند در زمان ترافیک و راه بندان های چند ساعته، مسافران در داخل یکی از آنها گیر کنند.
بوی تعفن انباشت زباله ها در همان زمانی که می خواهید از تغییرات جغرافیایی جاده لذت ببرید. برف و سرما و بهمن های زمستان و مسدود شدن جاده که برایمان عادی شده و عملا هنوز، راهکاری مدبرانه برای آن نداریم.
به تمام معضلات فوق، ریزش سنگهای بزرگ و کوچک از دیواره ی کوه بر سر جاده و مسافرین آن را هم اضافه کنید که باران و نم آلود بودن برای آن، تنها یک بهانه است و حتی در روزهای خشک هم چنین اتفاقی می افتد.
اگر بسان گذشته در عصر ارتباطات نبودیم و از جاده هایی مشابه در کشورهای دیگر آگاهی نداشتیم; باید تمام این مسائل را به حساب تقدیر می گذاشتیم و آنها را می پذیرفتیم، چنانکه تا به امروز اینگونه بود.
اما امروز داستان متفاوت شده است و دسترسی به اطلاعات بسیار آسان و سریع اتفاق می افتد.
دیگر تونل آلوده به دود، بوی بد زباله های در راه، مسدود کردن جاده به عناوین مختلف در روز، یکطرفه کردن جاده آن هم بدون اطلاع قبلی، ترافیک های مشخص و پیش بینی شده ی گلوگاههای راه، ریزش سنگ از کوه و به سبب آنها، خسارتهای جانی و مالی و زمانی شهروندان; قابل توجیه و پذیرفته نیست. با این همه کم کاری و مشکلات حل نشده در این جاده ی پرتردد کشور، وجود تابلوهای تبلیغاتی جهت احداث "قطار آمل-رودهن" بسیار مضحک به نظر می رسد و باور کنید هر بار که چشمم به این تابلوها می خورد، احساس می کنم بدجوری به شعورم توهین می کنند.
از مسئولین و متولیان امر تقاضا دارم، هر چه سریعتر پاسخگو باشند و به جای شعار دادن و وعده های سر خرمن، برای رضای خدا و خلق خدا; به حل این مشکلات اقدام نمایند.
با آرزوی توفیق و بهروزی برای خادمین واقعی مردم.
محسن مرعشی
33