پیامدهای مرگ تالابها؛ از افزایش گرد و خاک تا مهاجرت
در میان ۳۴ تالاب برنامه جامع تالابها، چندین تالاب وضعیت خطرناکی دارند؛ آن طور که کارشناسان هشدار دادند، عدم احیا و بهبود این تالابها پیامدهای خطرناکی به همراه دارد.
در میان ۳۴ تالاب برنامه جامع تالابها، چندین تالاب وضعیت خطرناکی دارند؛ برخی از آنها تقریبا به طور کامل خشک شدهاند، برخی هم بین خشکی و احیا در حال نوسان هستند و شاید با کاهش بارندگیها اوضاعشان دوباره بحرانی شود. آن طور که کارشناسان هشدار دادند، عدم احیا و بهبود این تالابها پیامدهای خطرناکی به همراه دارد.
پنج تالاب، در پنج منطقه ایران این روزها در مرز خطر قرار دارند، مرزی که عبور از آن به معنای ایجاد موجی از بحرانهای زیستمحیطی و انسانی است؛ از نابودی شغل دهها هزار نفر تا طوفانهای گردوخاک، مهاجرت و ...
تالابهای گاوخونی، پریشان، میقان، ارومیه و شادگان در کنار ۲۸ تالاب دیگر جزو تالابهایی هستند، که طرح حفاظت از تالابهای ایران در قالب برنامه جامع تالابها به دنبال بهبود شرایط کیفی و کمی منابع آن است. قرار است برای هر کدام از اینها برنامهای جداگانه طرح شود و آن برنامه به کمک بخشهای مختلف اجرایی شوند.
علی ارواحی، مدیر طرح حفاظت از تالابهای ایران، در این رابطه به میگوید: «از ۳۴ تالابی که برنامه جامع برای آنها طراحی شدهاند، ۱۸ تالاب فرایند تصویب را طی کرده و در مرحله اجرا هستند. حتی نیاز آبی تعدادی از این تالابها هم به تصویب وزارت نیرو رسیده و حقآبه آنها مشخص شده است.»
روند کلی برنامه جامع برای هر کدام از تالابها از این قرار است؛ تهدیدهای هر تالاب با توجه شرایطی که دارد شناخته میشوند و برای آنها برنامهای راه بردی ایجاد میشود. برای این که مصرف آب معمولا در بخش کشاورزی و صنعت باید کم شد، برای بهبود معیشت خانوارها هم راهکارهایی پیشنهاد میشود.
البته قبلا هم در سطوح استانی برنامههای مختلفی برای تالابها اجرا کردند، ارواحی میگوید: «با اجرای برخی برنامهها شرایط برخی تالابها روند بهبود را طی کردند، اما برای برخی هم این روند با سرعت کمی طی شده است.»
در میان ۳۴ تالاب برنامه جامع تالابها، چندین تالاب وضعیت خطرناکی دارند؛ برخی از آنها تقریبا به طور کامل خشک شدهاند، برخی هم بین خشکی و احیا در حال نوسان هستند و شاید با کاهش بارندگیها اوضاعشان دوباره بحرانی شود. آن طور که کارشناسان هشدار دادند، عدم احیا و بهبود این تالابها پیامدهای خطرناکی به همراه دارد.
شرایط خطرناک ۵ تالاب ایران؛ در بحران یا در فرار از بحران
*گاوخونی؛ کشاورزی و صنعت ۹۰درصد آبش را بلعیدند
تالاب گاوخونی که با وسعتی حدود ۴۷۶ کیلومترمربع، در استان اصفهان قرار دارد و تامین کننده اصلی آن رودخانه زاینده رود است، چندین سال است که تقریبا خشک شده است. به طوری که بعد از بارشهای سال گذشته، حدود یک ماه پیش مسدئولان خبر از مرطوب شدن تنها ۲۴ درصد سطح این تالاب دادند.
ارواحی در این باره میگوید: «بالای ۹۰درصد سطح این تالاب کاملا خشک شده است و در چند ماه آینده با توجه به گرمای هوا احتمالا این وضعیت بدتر هم میشود.»
حداقل نیاز آبی زیست محیطی سالانه گاوخونی ۱۷۶ میلیون مترمکعب محاسبه و تعیین شده است در حالی که در گزارش و برنامههای منابع و مصارف آب شرکت آب منطقهای استان و وزارت نیرو برای سال آبی ۹۸- ۹۹ حدود ۱۴۰ میلین متر مکعب حقابه زیست محیطی در نظر گرفته است.
دلیل این موضوع هم مصرف بیش از حد آب در بخش کشاورزی و صنعت دلایل اصلی خشک شدن گاوخونی هستند. البته به گفته مدیر ملی طرح حفاظت از تالابهای ایران نقش کشاورزی در این اتفاق بیشتر است. موضوعی که پیامدهای آن نه تنها در گاوخونی در سراسر کشور دیده میشود.
ارواحی درباره راه حلهای کلی که در برنامه جامع برای حل بحران در گاوخونی لحاظ شده است، میگوید: استقرار کشاورزی پایدار، تعاریف مصارف صنایع براساس وضعیت منظقه، ایجاد تعامل در پایین و بالادست زاینده رود، لایهروبی مسیلها و نظارت بر تامین حقآبه تالاب از اقداماتی هستند که در برنامه احیای این تالاب لحاظ شدهاند.
اما عدم اجرای این برنامهها و عدم احیای گاوخونی میتواند پیامدهای زیادی به همراه داشته باشد. براساس مطالعه "خشکی تالاب گاوخونی پیامدهای اقتصادی و مخاطرات محیطی" ۳۸ خطر ناشی از خشکی این تالاب پیشنهاد شده است؛ مهاجرت، تهدید گونههای جانوری، افزایش دما، افزایش گرد و خاک و ...
*پریشانِ پریشان
دریاچه پریشان، دیگری تالابی است که با بیش از ۲۶۰کیلومتر مربع، از لحاظ وضعیت منابع آبی در وضعیتی بحرانی قرار دارد. امسال دهمین سالگرد خشک شدن این دریاچه آب شیرین است و تصاویر ماهوارهای وضعیتی بحرانی آن را نشان میدهند.
تصویر ماهوارهای تالاب پریشان و ارژن در خرداد ۹۹/ مساحت پریشان: صقر کیلومتر مربع
براساس اطلاعات اداره کل سنجش از دور سازمان فضایی ایران مساحت این تالاب چه در سال ۹۹ و چه سال ۹۸، صفر کیلومتر مربع بوده است. ارواحی درباره وضعیت این تالاب میگوید: «پریشان وضعیت آبی مناسبی ندارد، اکثر قسمتهای آن کاملا خشک شدهاند و تنها چشمههایی در آن دیده میشود.»
به گفته مسئولان برداشت بیش از حد آب این تالاب باز هم برای مصرف در بخش کشاورزی عامل خشکی ده ساله این تالاب است، در سالهای ۱۳۶۰ به طور میانگین دو میلیون متر مکعب آب از این دریاچه برداشت میشد اما حالا این عدد به ۲۸میلیون متر مکعب رسیده است.
همین موضوع باعث عمیقتر و بیشتر شدن چاههای اطراف دریاچه میشود، به طوری که حدود ۳۰۰ چاه غیرمجاز و ۶۵۰ چاه مجاز که از آن آب برداشت میکنند.
البته کشاورزی تنها علت برداشت بیرویه آب نیست و صنایع هم در این موضوع تاثیر دارند، حمید ظهرابی مدیر کل حفاظت محیط زیست فارس، در این رابطه به باشگاه خبرنگاران جوان گفته بود: «نیروگاه گازی که در نزدیکی دریاچه قرار گرفته دارای ۲ حلقه چاه است که به طور متوسط در زمستان در هر ۲۴ ساعت هزار تا هزار و ۲۰۰ مترمکعب و در تابستان هزار و ۷۰۰ تا دو هزار مترمکعب مصرف روزانه آن است. بدیهی است در هرسال ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار مترمکعب آب قابل توجه بوده و در حد خودش تأثیرگذار است.»
*میقان؛ مرز بین تالاب و کانون گردوخاک
برخلاف پریشان و گاوخونی، تالاب میقان در استان مرکزی با وسعت ۲۵هزار هکتار، به لطف بارندگیهای چند سال اخیر حال و روز خوبی دارد و در خرداد ماه امسال ۸۰درصد آن آبگیری کرده است. اما تا چند سال پیش زمانی که میزان بارنگی کشور کمتر از میانگین بلند مدت بود، میقان به کانون گردوخاک استان مرکزی تبدیل شده بود.
مدیر طرح حفاظت از تالابهای ایران میگوید: «بیشتر دلیل بحران در این تالاب به مصرف آب در بخش کشاورزی و صنعت برمیگردد.»
در واقع به نظر میرسد بارندگیها منجر به حل مشکلات این تالاب نشدند، براساس مطالعهای انجام شده توسط اتاق فکر محیطزیست استان مرکزی در سال ۱۳۴۲ تنها ۱۳۰ حلقه چاه در حوضوه آبریز این تالاب وجود داشته است اما در سال ۱۳۸۷، حدود ۴۰هزار چاه مجاز و غیر مجاز در این منطقه وجود دارد. در این مطالعه فعالیت صنعتی در حوضه تالاب و تغییر کاربری مراتع هم از دیگر دلایل خشکی این تالاب شناخته شده بود.
پیامدهای خشکی میقان در سال ۹۵ به راحتی مشاهده شد، در آن سال این تالاب به ۷۵درصد منشاء گردوخاک در اراک تبدیل شد.
*شادگان؛ نجات کمیت با باران و تامین حقبه، بحران در کیفیت
تالاب شادگان با وسعتی حدود ۴۰۰هزار هکتار در استان خوزستان قرار دارد و ۹۰درصد آب آن از طریق رودخانه جراحی تامین میشود، شادگان هم یکی دیگر از تالابهای ایران است همانند میقان تا چند سال پیش حال و روز خوبی نداشت، اما با انتقال بخشی از آب کارون به میقان و از سویی افزایش بارندگیها در حال حاضر اوضاع بهتری دارد.
ارواحی در این رابطه میگوید: «در اوایل امسال بیش از ۹۰ درصد سطح این تالاب آبگیری شده است، وضعیت شادگان خیلی خوب شده و با ۱۰ سال گذشته اصلا قابل مقایسه نیست، با تامین بخشی از حقآبه شادگان از کارون و انجام اقداماتی دیگر اوضاع این تالاب بهتر شده است.»
او در ادامه میگوید: «اقداماتی انجام شده است که آب ناشی از بارندگیها وارد تالاب شوند، اما قبول دارم اگر بارانی نبود، دیگر آبی هم وجود نداشت که بخواهد وارد تالاب شود.»
با توجه به این اقدامات و از سویی بارندگیها، شادگان از لحاظ کمیت منابع آبی وضعیت خوبی دارد. اما به نظر میرسد از لحاظ کیفیت منابع آب وضعیتش مناسب نیست.
محمدجواد اشرفی، مدیرکل حفاظت محیطزیست خوزستان، در این رابطه گفته بود: «در چند سال گذشته، شهرداری آبادان زبالههای شهری را در تالاب شادگان تخلیه میکند که این کار باعث شده نظم طبیعی تالاب به خطر افتد و سلامت مردم حاشیه تالاب مورد تهدید قرار گیرد.»
*ارومیه؛ در احیا اما با خطر خشکی دوباره
برخلاف چهار تالاب قبلی، دریاچه ارومیه یکی از مناطقی است که در چند سال گذشته و بعد از رسیدن به مرز خشکی، برای آن برنامهریزی و سیاستگذاریهای مختلفی انجام شده است تا جایی که به گفته مسئولان این دریاچه از لحاظ میزان ترازش فروردین ماه سال، در بهترین حالت یک دهه اخیر قرار گرفته بود.
همانند اکثر یا شاید همه تالابهای ایران، مصرف بیش از حد آب در بخش کشاورزی یکی از اصلیترین دلایل خشکی این دریاچه بود. براساس مطالعاتی که در سال ۱۳۹۳ در حوزه آبریز دریاچه ارومیه انجام شد، مشخص که در این منطقه ۷۸درصد منابع آب تجدیدپذیر مصرف میشود، در حالی که براساس استانداردهای سازمان ملل، ۴۰درصد آبهای تجدیدپذیر یک منطقه باید مصرف شوند. همچنین ۹۰درصد آب مصرف شده در حوزه آبریز دریاچه ارومیه مربوط به بخش کشاورزی است.
در همین راستا ستاد احیای دریاچه ارومیه؛ به این نتیجه رسید که باید مصرف آب در بخش کشاورزی دریاچه ارومیه، ۴۰درصد کمتر شود، عددی که میگویند، تاکنون به ۳۲ درصد آن رسیدهاند.
این اقدام در کنار بارندگیها مجموعه اقداماتی دیگر مثل تصفیه آب، انتقال آب، تغییر کشت و ... باعث شده است تا به گفته برخی مسئولان، ارومیه تا ۱۴۰۶ احیا شود.
با این وجود به نظر میرسد حتی بعد از سال ۱۴۰۶ هم با سیاستگذاریهای نادرست امکان خشکی دوباره ارومیه وجود دارد. مسعود تجریشی، معاون سازمان محیطزیست در این رابطه گفته بود: «من این حرف را که امکان دارد با تغییر دولت دریاچه دوباره به شرایط قبلیش برگردد، قبول دارم، باید دعا کنیم مردم تصمیم گیری خوبی انجام بدهند. ممکن است دولتی بیاید که بدون ملاحظات زیستمحیطی فقط به مسائل اقتصادی توجه کند.»
پیامدهای خشکی تالابها
اما به نظر میرسد، بازگشت خشکی به برخی تالابها، پیامدهای خطرناکی داشته باشد، پیامدهایی که نشانههایی از آن در خشکی گاوخونی، ارومیه، هامون و ... دیده شده است.
ارواحی در این رابطه توضیح میدهد: «تالابها کارکردهای مختلفی دارند و به نظر میرسد، ارزش اقتصادی آن شناخته نشده است. ارزش تالابها چندین برابر تولیدات کشاورزی است. یک تالاب به راحتی میتواند به کانون گردوخاک تبدیل شود، همانطور که در چند سال گذشته نمونه آن در هامون مشاهده شد.»
یکی دیگر از پیامد خشکی تالابها که در خشکی هامون مشاهده شد، به مهاجرت شهروندان برمیگردد. به گفته مسئولات در آن زمان موجی از مهاجرت از روستاها به شهرها و شهرهای سیستان و بلوچستان به برخی شهرهای شمالی ایجاد شده بود.
از سویی اما خشکی تالابها بمیتواند به معنای نابودی بخش کشاورزی هم باشد، نابودی بخشی که خود یکی از ریشههای بحران آب در ایران است.
مدیر طرح حفاظت از تالابهای ایران، میگوید: «در حوضههای بسته مثل پریشان اگر تالابها خشک بشوند، منابع آبهای زیرزمینی هم با مشکل روبرو میشود. یعنی هر چند به ظاهر تالاب را برای کشاورزی از دست دادیم، اما بعد از مدتی حیات بخش کشاورزی هم از بین میرود.»
70