واقفین دماوند و جنگلهای هیرکانی چه کسانی هستند؟
در روزهای اخیر خبر وقف کوه دماوند و جنگلهای هیرکانی، به شدت در رسانهها و شبکههای مجازی دنبال میشود، اما چند سوال اساسی در این دو مورد بی پاسخ مانده است. اول این که واقف کیست؟ و دوم اینکه نیت وقف چیست؟
در روزهای گذشته خبرهای این دو وقف با حجم زیادی در رسانهها و شبکههای مجازی منتشر شد و هنوز دنبال میشود، اما چند سوال اساسی در این دو مورد و موارد مشابه مبهم و بی پاسخ مانده است. اول این که واقف کیست؟ چه کسی میتوانسته بخشی از کوه دماوند یا آن طور که اوقاف اعلام کرده قریه و مراتع ملار با مساحت ۲۴۸۶ هکتار یا ۵۶۰۰ هکتار جنگل هیرکانی را از آن خود کرده باشد که بعد تصمیم به وقف آن بگیرد؟
این که ملک یا مکان وقف شده باید به صورت شرعی و قانونی متعلق به صاحب آن باشد از بدیهیات است. این که ملکی در زمان پهلوی از منابع عمومی یا مردم تصرف شده و به اسم اشخاص درآمده باشد یا در زمان قاجار چه تفاوت دارد؟ این که رضا شاه این کار را کرده باشد یا فرزند ظل السطان، یک خان و یک خانزاده چه فرقی در اصل میکند؟ از این جهت صحت و تحقیق در تعلق حلال ملک به واقف اهمیت بسیاری دارد و صرف داشتن یک سند به اسم وقف تمام کننده کار نیست.
با این وصف ما باید مالکین این دو محل -به ویژه با توجه به مساحت بسیار آنها- را بشناسیم که از چه راهی مال خود را تحصیل کرده اند.
دوم، وقف با یک نیت ادا میشود که مالک مشروع در وقف نامه به آن اشاره میکند تا از منافع موقوفه در چه راهی استفاده شود. در این دو مورد چه نیتی مطرح شده؟
گاهی واقفین نیتهایی میکنند که بعد از گذشت چند سال یا چند دهه امکان تحقق آنها نیست. فرض کنید کاروان سرایی وقف مسافران بی پول شود در حالی که در زمان حاضر نه کاروانی هست و نه مسافری که با چهارپا تردد کند.
یا در مورد جنگل های هیرکانی واقف فرضی نیت کرده باشد که از محل قطع درختان و فروش آنها فلان کار خیر انجام شود، اما اگر این قطع درختان با منافع ملی و جامعه در تضاد باشد، کدام حکم اولویت دارد؟ مصالح جامعه یا نیت واقف که در زمان فوت هیچ تصوری از تغییرات سریع آینده نداشته است؟ مگر هدف اصلی و اساسی از وقف رساندن خیر به مردم نیست؟ پس چگونه می توان انتظار داشت که یک وقف در جهت عکس آن حرکت کند؟
وقف که یک سنت حسنه و نشان از حسن نیست صاحب مال در بخشیدن آن در راه خیر است در صورتی که بدون توجه به شرایط زمان و مکان و تحولات فرهنگی و اجتماعی انجام شود میتواند به جای دستگاه تولید ثواب و باقیات صالحات برای واقف به وسیله ایجاد محدودیت برای عامه تبدیل شود.
منبع: الف
24
مگر تمام مراتع درایران ملی اعلام نشده اگرقانون ملی شدن قابل اجرا بوده دیگر سخنی باقی نمیماند واگر قابل اجرا نبوده دیگه چه ملی شدن
سلام، وقف در عرصه های ملی و طبیعی که مالک آن همه موجودات بوم سامانه هستند، بخصوص در جنگل که بیش از 4600 فراورده مستقیم و غیر مستقیم در اختیار انسان قرار می دهد و این فراورده ها همگانی است نه خصوصی، چیز بی معنایی اس. هیچ شخصی نمی تواند مالک عرصه های خدادادی باشد؛ زیرا برای آن زحمتی نکشیده است؛ مگر با زور و قلدری این عرصه ها به ملک خصوصی اشخاصی در دوران گذشته تاریخ ایران در آمده باشند که آنهم با قوانین ملی شدن جنگلها سندیت خود را از دست داده است. قانون طبعی را نمی توان با قوانین خصوص و من در آوردی جایگزین کرد. اکنون که دچار کمبود اکسیژن شده ایم می فهمیم که یک کیلو تولید اکسیژن و نجات جان انسانها چقدر ارزش دارد. حداقل یک سوم کل تولید اکسیژن جهان به بوم سامانه های جنگلی جهان تعلق دارد. هیچ کشوری به خود نباید اجازه دهد که عرصه های طبعی رو به نابودی بروند، چرا که اگر چنین شود به شکل زنجیروار انسان نیز از بین خواهد رفت. ما فرزندان آدم جان همه موجودات را در معرض خطر قرار دادیم و در وصرت ادامه چنین روندی ویروسها جایگزین ما خواهند شد. ویروسها کاملا ما را شناخته اند و از طریق همین شناخت است که بر ما تسلط می یابند. به جای تخریب چنگلها و عرصه های طبعی باید به فکر بازسازی آنها بود و از طریق دریافت مالیت از صنایعی که موجب تخریب طبیعت می شوند هزینه بازسازی پرداخت شود. حمید جلیلوند گروه علوم و مهندسی جنگل دانشگاه علوم شکاورزی و منابع طبیع ساری
بهترین سایتی که دیدم سایت خبر فوری الکی .
جناب دکتر کلانتری رئیس محیط زیست ایزان لطفا اگروقت خواندن قانون ملی شدن مراتع وجنگلها را ندا رید ب مشاورین خودبفرمایید قانون رامطالعه فرمایندکجای قانون استثنا قائل شد منتظر پاسخ جنابعالی درهمین شبکه خبری میمانیم
بستگي دارد ،،هرجا به نفع شان است ،ملي إعلام ميشود ،،درغير اينصورت ،ملي إعلام نميشود ،جمهوري اسلامي است سخت نگير ،،فورا قانون درست مي كنند