قمرالملوک وزیری؛ تاریخسازیِ یک حنجره زنانه
قمرالملوک وزیری، زنی عصیانگر با صدایی تکرارنشدنی که در بحبوحهی آغاز مدرنیته ایرانی، شمایلی از زنی آگاه، مستقل و آزاد ساخت.
قمرالملوک وزیری با نام اصلی قمرخانم سید حسینخان متولد سال ۱۲۸۴ در تاکستان است. کمتر از دو سال داشت که پدر و مادرش را از دست داد و مادربزرگش که روضهخوان زنان درباری بود، پرورش او را به عهده گرفت. او همراه مادربزرگش به مجالس عزا میرفت و با شور و نوای کودکانه و صدای خوشش مجلس را به یک کنسرت موسیقی تبدیل میکرد. در جوانی در مجلسی یکی از توانگران تهران به نام بحرینی صدایش را شنید و او را با نوازنده مطرح تار، مرتضی نیداود آشنا کرد.
سه سال نزد مرتضی نیداود ردیف موسیقی را آموخت و ۱۹ ساله بود که در گراند هتل تهران کنسرت داد. این نخستین بار بود که زنی آن هم بیحجاب در ایران کنسرت میداد. او در این برنامه ترانه «مرغ سحر» ساخته نیداود و سروده بهار را خواند و برای آواز ماهور سرودهای از ایرج میرزا را برگزید.
قمرالملوک وزیری نخستین خواننده زنی است که ترانههای سیاسی و اجتماعی را برای اجرا در کنسرتها و ضبط صفحه برگزید، هنگامی که رضا شاه به قدرت رسید او «مارش جمهوری» ساخته عارف قزوینی را خواند. آن زمان تمام صفحههای این اجرا نابود شدند و نگه داری اش جرمی سنگین بود. «قمر» در کنار دیگرانی، چون «روحانگیز» و «ملوک ضرابی»، زمینهساز تحولی بزرگ شد.
قمرالملوک وزیری چهاردهم مردادماه سال ۱۳۳۸ درگذشت. قمر الملوک وزیری چنان به خاک سپرده شد که انگار نه انگار او بزرگ بانوی آواز ایران بود. خاکسپاری با شکوهی که در کار نبود، پیکر او را صبح جمعه به امامزاده قاسم فرستادند تا روز شنبه تشییع او صورت گیرد. اگرچه رادیو از مردم و هنرمندان خواست که شرکت کنند، اما جز مرتضی نیداوود، حسین تهرانی، بدیعزاده و ذبیحی و تعدادی از مردم که تعدادشان جمعا به ۲۰ نفر هم نمیرسید، هیچکس نیامد و غریبانه او را در ظهیرالدوله دفن کردند.
اما چرا صدای قمر پیش از آنکه به پنجاه سالگی برسد، خاموش شده بود؟ قمر در ایران و ام کلثوم در مصر تقریبا همزمان روی صحنه رفتند، ام کلثوم چند سالی هم از قمر بزرگتر بود، اما تا اواخر عمر و بیش از دو دهه پس از آنکه دیگر صدائی از قمر شنیده نمیشد، همچنان میدرخشید. جایگاه قمر در موسیقی ایران، چیرگیاش بر فن آواز و سبک ویژهاش در خوانندگی در کنار جایگاه اجتماعیاش بخوبی میتوانست او را نزد فارسی زبانان در قلهای دست نیافتنی همتراز ام کلثوم قرار دهد و تشییع جنازهای همسنگ او برایش رقم بزند که در تاریخ ایران ثبت شود.
صدای قمر در چهل و چند سالگی دیگر آن توان و دقت پیشین را نداشت، چندی بعد هم سکته مغزی کرد و حتی سخن گفتنش به کلماتی نامفهوم بدل شد، هم چنین قمر از حدود چهل سالگی به مورفین اعتیاد پیدا کرده بود به گفته محمود ذوالفنون که در رادیو رهبر ارکستری بوده که قمر در آن میخوانده، ابتلا به مورفین بود که به حنجره قمر آسیب رساند.
قمر تمام زندگیاش را وقف مردم کرد و هرچه درآمد داشت به نیازمندان میداد. اواخر، تنها در یک رستوران، برای ساعت ۱۱ شب به بعد به او صحنه داده بودند؛ زمانیکه تعدادی مست و لایعقل بهدنبال خوشگذرانی بودند و، چون اجرای قمر، اعتراضشان را در پی داشت، او را جواب کردند. قمر تا آخرین روزهای عمرش در بستر فقر و بیماری ماند. جعفر شهری مینویسد: «دچار بیهودگی و از همه بدتر، فقر شدید بود. سپاسنامه هنری او در یک تخته قالی نخنما، یک آینه غبارگرفته و بستر محقری در وسط اتاق که خود در میان آن دراز کشیده بود، تمام زندگی او بود».
توکا ملکی، نویسنده و پژوهشگر هنر، در کتابی با عنوان «زنان موسیقی ایران از اسطوره تا امروز» نگاهی به ساختارشکنی«قمر» و نقش پررنگ او در تغییر نگاه جامعه به زنان آوازخوان داشته است، او قمر را یک نماد در تاریخ موسیقی ایران قلمداد کرده است و در این باره به روزنامه همدلی گفت: قمر تبدیل به یک نماد میشود، چون سرنوشت او خیلی دردناک است و میتوان گفت در جوانی میمیرد. همچنین به دلیل خصوصیات اخلاقی که داشته و از او روایت شده، درواقع تبدیل به این نماد میشود. قطعاً هیچ ایرادی نیز ندارد و خیلی هم خوب است، ولی فکر میکنم امروز پس از ۵۰، ۶۰ سال میتوانیم کمی جدیتر به تحلیل او بپردازیم. شاید وظیفه منتقدین و تاریخنگاران این باشد که کار قمر را ورای همه اسطورهسازیهایی ببینند که در وصف او صورت گرفته و افسانههایی که برایش ساخته شده است.
باید زوایای قوت و ضعف او را ببینند و بررسی کنند تا بتوانند دلایل تأثیرگذاری او در موسیقی ایران را بهخوبی و درستی پیدا کنند. من بهعنوان یک پژوهشگر و نه بهعنوان یک متخصص موسیقی، فکر میکنم قمر و تأثیر نحوه آوازخوانی او را نباید فقط در زنان خواننده امروز جستوجو کرد. او حتماً بر مردان خواننده هم تأثیر گذاشت. باید بگردیم و ببینیم آوازخوانی و شیوه آوازخوانی مردان ۷۰، ۸۰ سال اخیر چقدر متأثر از نوع خواندن قمر بوده است. اگر این اتفاق افتاده، پس بنابراین راه قمر و آدمهایی مثل او و روحانگیز، ادامه پیدا کرده است. بهشخصه حدس میزنم چنین اتفاقی رخ داده و قمر بر مردان خواننده نیز اثر عمیقی گذاشته است.
منبع: برترین ها
72
ای دل تنگ- ناله سر کن از قویدستان حذر کن ------ایشون صفت تمام عیار انسانیت بود بزرگترین ایرادش این بود که هر چه از کنسرت درمی آورد داخل کیسه میکرد و به فقیران میداد و درآمدش را وقف خییریه میکرد .
بانوی بزرگ موسیقی ایران زنده است چون برگ اول تاریخ خوانندگان زن است .در دوره ای که حضور زن در کوچه خود کفر بود و مردمی با دشنه و چاقو بقول خودشان حافظ ناموس محله بودند .اما در خلوت متجاوز محله بودند .و از صبح تا شب این الواتها در کوچه ها پلاس بودند .در چنین فرهنگی قمر خواند .
تعریف از کسی نکنید که قبل طاغوت تابو شکنی کرد و