روستای سیلزده «زاچ و داربست» از نو ساخته میشود؟
زندگی در چادر بلاتکلیفی
سیل دیماه 98، خشمش را سر زاچ و داربست هم خالی کرد. اهالی، داروندارشان را، همراه خاطرات روزهای سرد سیل رها کردند.
سمیره حنائی- کل زندگیشان را گذاشتند و رفتند. همان چهاردیواری که مثل همه خانههای بشاگرد، گرد ناهمواری راه خورده بود. مردم به همان هم راضی بودند. سیل اما ظالمتر از همیشه، این بار هرچه سر راهش بود را با خود برد. برد تا 153 خانوار آواره دشت شوند. «بیرکَلمی» پناهشان شد. دشتی در دو کیلومتری دو روستا. نفس راحتی کشیدند که دیگر دست سیل بهشان نمیرسد. حالا بیش از هشتماه از سیل میگذرد. سقفشان هنوز، همان چادر آفتابدیده هلالاحمر و کپر است. آمدند که بروند. فکرش را هم نمیکردند که قرار است این چادرها خانه جدیدشان باشد. دلشان برای آن آشیانه پر از گلولای قدیمیشان تنگ شدهاست. 705 نفر سرما را از سرگذراندند، با گرما میسازند، به امید سقفی که وعدهاش را بهشان دادهاند.
بیرکلمی کجاست
دیماه سال گذشته اهالی دو روستای زاچ و داربست، پس از آسیب روستایشان به دشتی به نام بیرکلمی انتقال داده شدند. این دشت در 47 کیلومتری مرز بشاگرد، 42 کیلومتری سیریک و 77 کیلومتری جاسک قرار دارد. برای رفتن به این کمپ موقت باید رنج راه ببری. از بندرعباس و میناب و سیریک بگذری. وارد مرز شهرستان جاسک شوی. پس از روستای دورافتاده «اَغُش»، 15کیلومتر راه خاکی را طی کنی تا به پهنای دشت برسی. دشتی که یکبار چندماه پیش، طوفان چادرهایش را از جا کند. همان چهارچوب سست که جایگزین چهاردیواری امن خانههای اهالی زاچ و داربست شده بود. حالا که هوا گرم شده، کپرها سر از زمین برآوردهاند. همین چند وقت پیش بود که کودک زاچ و داربستی به همراه چند تن دیگر این مشقت گرما را تاب نیاوردند و برای همیشه رفتند. حالا آفتاب گاهی رحمش میگیرد. ابری میاندازد جلو صورتش. اما چه فایده! باران که میبارد همان چیزی که برایشان از سیل باقی مانده را هم خیس میکند. مگر چادر و کپر چقدر جان دارد. مدتهاست که ضربه باران و نور آفتاب را تحمل کرده است.
هشتماه مشقت
زاچ و داربستیها تقریبا سرنوشتشان را پذیرفتهاند. هیچ مسئول استانی به روستای سیلزدهی قبلی سر نزد. آخر راه را باید با نیسان و موتور طی میکردند. استاندار هرمزگان تا حالا از نزدیک پای درد دل مردم روستا ننشسته است. مردم و نیروهای امدادی کمک و مطالبهگری کردند. «احمد زارعی»، رئیس شورای روستای زاچ و داربست از بیکاری اهالی میگوید. او میگوید زمینهای کشاورزی و دامها در سیل تخریب و تلف شدند. با اندک پول یارانه و کمکهای امدادی و بستههای غذایی اهدایی سر میکنند. به گفته او کمکهای کمیته امداد و مدیریت بحران، تا سه ماه پس از سیل ادامه داشت. پس از آن اکثر اهالی با حمایت مردم و گروههای جهادی این هشتماه را گذراندند. 35 سرویس بهداشتی، 50 منبع آب، پنج آبسردکن ساخته و نصب شدهاست. او میگوید پس از هشتماه، تازه شرایط زندگی زاچ و داربستیان کمی بهتر شده است. باز هم کمپ موقت جای مناسبی برای زندگی نیست.
رقابت کژدم و گرما
اهالی از زخم کژدم به ستوه آمدهاند. گرما عقربهای بیرکلمی را از لانههایشان بهسوی کپرها کشانده. لازم نیست کژدم در دم جان بگیرد. راه بیجان بشاگرد خود میتواند جان بگیرد. عقرب به تازگی شورای دو روستای زاچ و داربست را نیز نیش زدهاست. با شروع فصل گرما بیش از 20 نفر از اهالی زخم کژدم بر تن دارند. زارعی میگوید کمپ خانه بهداشت ندارد. برای درمان باید به روستای «گُوان» بروند. 20 کیلومتر آن طرفتر از بیرکلمی. راه را به زحمت میتوان با نیسان و موتور طی کرد. دریادار تنگسیری که به کمپ آمد، قرار شد بیمارستان صحرایی احداث شود. میثم رئیسی، یک فعال جهادی میگوید تاکنون بیمارستان برپا نشده اما بیماران مختلف شناسایی شدهاند. به گفته او اهالی بیشتر خدمات بهداشت و درمانیشان را شهرستان جاسک میگیرند. نیروهای پزشکی جاسک پس از سیل چندینبار به کمپ سر زدند. خدمات پزشکی ویژهای اما همچنان در اختیار اهالی قرار نگرفته است. زارعی از مشکل برق میگوید. چادرهای بیکلمی تا ترانس برق فاصله دارد. او میگوید برق تا وسط آبادی آورده شده اما کابل ندارند که برق را تا چادرها بیاورند. با برقی که کمپ دارد، نمیتوانند از کولر برای چادرها استفاده کنند. میثم رئیسی تغییرات سازمانی ادارهکل برق استان را علت تاخیر در انتقال برق به کمپ میداند. او میگوید: «زمانی که آقای ذاکری مدیرکل توزیع برق استان بود قرار بود برق کمپ وصل شود. مدیرکل تغییر کرد. مسئول جدید کار را پیگیری نکرد. همین گرما مشکلات بهداشتی بسیاری را به وجود آورد. حتی چندین نفر گرمازده و فوت شدند. خانم عبدی که بر سر کار آمد، وضعیت تغییر کرد». رئیسی میگوید درحال حاضر در چهار نقطه کمپ برق وصل شدهاست. دو سالن عمومی با دو کولر برای استراحت ایجاد شدهاست. یک پنکه به هر چادر اهدا شدهاست. به گفتهی او مشقت روزهای اول، کمی کمتر شده است. اهالی اما همچنان رنج دوران میبرند.
در انتظار خانه
قرار شد دو روستا در کمپ بیرکلمی ساخته شود. سیل هربار در کمین زاچ بود. ریزش کوه، رانش زمین و راه تخریبشده، در کنار خطر سیل، زندگی را سرشار از بیم کرده بود. اهالی به سختی روزگار میگذراندند. جابهجا شدند که آسودهتر زندگی کنند. دولتیها باید محل ساخت روستا را بررسی میکردند. این کار به طول انجامید. وقتی ارگانهای دولتی مشغول بررسی و کارشناسیهای زمانبرشان بودند، اهالی همچنان در چادر بلاتکلیفی به سر میبردند. مطالبهگریها از استان فراتر رفت. موجب شد توجهها به سمت کمپ اسکان موقتی که حالا رنگ دائم گرفته، برود. مسئولان مختلف استانی از کمپ دیدن کردند. بلاخره بعد مدتها انتظار، برنامه ساخت روستای جدید نهایی شد. زارعی میگوید: «قرار است دو روستای جدید در قالب یک شهرک مسکونی-معیشتی ساخته شود. منتظر نقشه روستا هستند تا ساخت شهرک آغاز شود. حداقل یکسال زمان برای اتمام خانهها، در جلسهای که برای ساخت شهرک در استان برگزار شد، پیشبینی شدهاست. باید ابتدا زمینهای ناهموار صاف شود تا بنیاد مسکن پس از آن در اختیار مردم قرار دهد». بیرکلمی به نظر زارعی مکان مناسبی برای روستای جدیدشان است. زارعی امیدوار است حالا که علاوهبر ارگانهای دولتی، نیروهای جهادی و مردمی نیز پای کار آمدهاند، روند ساخت روستا زودتر طی شود.
میسازند تا ساخته شود
دکل مخابراتی در نزدیکی کمپ نیست. اهالی نه اینترنت دارند و نه آنتن تلفن همراه. هربار باید بروند بالای یک بلندی و تلفن بزنند. تا جایی که توانستهاند به کمک نیروهای جهادی مشکلاتشان را خودشان حل کردهاند. مثلا 15 کیلومتر لوله آب آشامیدنی که اهالی با کمک هم تا کمپ از رودخانه داربست کشیدند. زارعی نگران وضعیت دانشآموزان است. او میگوید پس از سیل، کلاسها در کپر تشکیل شد. آموزش و پرورش اما برای سال جدید تحصیلی پیگیری انجام نداده است.90 درصد اهالی روستا در کمپ زندگی میکنند. بقیه به دلیل شرایط جسمی و کهولت سن، تاب تحمل کمپ را ندارند. همچنان در روستای سیلزده به سر میبرند. برخی نیز روزانه بین بازمانده روستا و کمپ در رفتوآمد اند. البته اگر باران نبارد و باز سیل همان تهمانده راه را با خودش نبرد. شورای زاچ و داربست میگوید هشتماه است با سختترین شرایط ساختهاند. باز هم میسازند. به امید سقفی که آرامش از دست رفته این دوران را بازگرداند.
18