درباره شاهی که لبخند را روی لبان نصف ایران آورد
بالاخره عروسی به کوچه آبیها آمد و تیم محبوب پایتخت پس از چند سال قهرمان لیگ برتر شد. سالهایی که عمده آن با قهرمانی تیم رقیب گذشت و از همین جهت هم سالهای دشواری برای هواداران استقلال بود.
گرچه که آنها در تمام این سالها اعتقاد داشتند، تیم رقیب شایستگی قهرمانیهای متوالی را نداشته و حرف و حدیثهایی که میدانید. در هر صورت اینجا مجال این حرفها نیست و بیشتر درباره یک چهره میخواهیم حرف بزنیم؛ جناب آقای فرهاد مجیدی. مردی که حالا در مرز اسطوره شدن قرار دارد و این قهرمانی دیشب قطعا یک نقطه عطف در روند اسطوره سازی از او خواهد بود.
تیمهای محبوب فوتبال در سراسر دنیا برای متصل شدن به جامعه هواداری، نیاز به چهرههایی دارند که نماد و نشان آن تیم یا باشگاه باشند، اسمهایی که بشود نامشان را در استادیومها فریاد زد و یا عکسهایشان را روی دیوارها چسباند. شاید نیاز جامعه هواداری استقلال به یک برند نظیر مجیدی، بیشتر از نیاز آنها به جام بوده باشد. کما این که به زعم هواداران استقلال این تیم پرافتخارترین باشگاه ایرانیست و اصلا یکی از نقاط اتکای آنها در کریهای هواداری اشاره به افتخارات فرامرزیشان است اما خب برای استقلالیها در این برهه «مجیدی» بیشتر از«جام» احتمالا اهمیت دارد، گزارهای که شاید بیان نشود اما در ضمیر ناخودآگاه جمعی این جامعه وسیع زندگی میکند و نفس میکشد.
شاهد این ادعا این که در تمام سالهای گذشته، آبیها پای رفت و برگشتهای مجیدی ماندند و هر بار فرصت دوبارهای به او دادند که «دیشب اتفاق بیفتد». مجیدی چه در خداحافظی ناگهانیاش از فوتبال و در چه در تمام مقاطعی که اندازه یک نیم فصل با استقلال همراهی کرد، دلخوریهای کوچکی در جامعه هواداری استقلال کاشت که فرصت تسویهاش جامی بود که امسال باید بدست میآورد و شاید اصلا آن مشتهای گره کرده و آن جمله حماسی و معروف «ما به اینا نمیبازیم» را بیشتر از هر کسی در گفتگو با خودش به کار میبرد. او میدانست که این احتمالا آخرین فرصت برای احیای برند خودش است و البته آگاه بود که این هواداران به شدت به یک وجود اسطورهای نیاز دارند، کسی که نامش را کنار حجازی بیاورند تا تاریخ این باشگاه پرافتخار برچسبهایی داشته باشد.
فرهاد مجیدی یا به زعم تیفوسیهای آبی، شاه فرهاد، امسال در متمرکزترین دوران خودش، با کنترل ریتم مصاحبههایش، با میدان دادن به جوانانی که اتفاقا عصای دستش شدند و البته با تدابیری نظیر اضافه کردن یک کمک ایتالیایی به کادر فنی، بینقص و تمام و کمال تیمش را به سمت قهرمانی برد. طوری که حتی همان دو امتیاز جنجالی هم تاثیری در قهرمانی آبیها نداشت و حالا آنها در سه هفته مانده به پایان لیگ جام را تصاحب کردند.
اگر مجیدی متمرکز بماند، از احساساتش بکاهد و بر کاریزمایش بیافزاید، این شاید اصلا شروع یک دوره باشکوه برای استقلال باشد، چیزی در سطح قهرمانیهای متوالی و یا حتی بازگشت به قهرمانیهای آسیای پس از سه دهه، البته همه اینها منوط به مسائل فرامتنی است که فعلا چون گره دست و پای فوتبال ایران را بسته، امسال حتی قهرمان لیگ هم به آسیا نخواهد رفت.