ناگفتههای سرمربی اسکی آلپاین از حاشیههای ممنوعالخروجیاش
زرگری: شوهرم نمیخواست من برای ایران کار کنم/ نیازی به پول او نداشتم
سرمربی تیم ملی اسکی آلپاین گفت: من از مردم دلخورم. آنها نباید یکسری حرفها را باور کنند.
ممنوعالخروجی همه ماجرا نبود، حاشیههای سمیرا زرگری، سرمربی تیم ملی اسکی آلپاین تازه از روزی که همراه تیمش به قهرمانی جهان ایتالیا نرفت، کلید خورد؛ اتفاقی که شایعات زیادی را دربارهاش سر زبانها انداخت. شایعاتی که او را دلخور کرد. البته پست همسرش وتکذیبیه سمیرا قضیه را پیچیدهتر کرد اما او سکوت کرد تا به قول خودش مسابقه شاگردانش تمام شود. بعد هم وقتی روزه سکوتش را شکست، دلش نمیخواست توضیحی بدهد، با اینکه آنها را دروغ محض میداند. او با اینکه میخواست جزئیات زندگیاش را برای خودش نگه دارد اما در گفتوگویی زنده به بعضی سؤالات جواب داد که خواندنش خالی از لطف نیست.
اجازه بدهید از اتفاقی که دو هفته پیش برای تو پیش آمد و حاشیه درست کرد، شروع کنیم. اول ممنوعالخروجیات، بعد هم صحبتهای آخر تو و پست جنجالی که همسرت گذاشت. از کی فهمیدی نمیتوانی از کشور خارج شوی و چه اقدامی برای رفع آن انجام دادی؟
راستش را بخواهید، کمی بحث حرمت است و زندگی خصوصی من نباید باز شود. حاشیهها بود و من ترجیح میدهم این حواشی و دروغها و تشویش اذهان عمومی را بسپارم به دست قانون. من هم این حواشی را میدیدم و گاهی به آن میخندیدم. به دلیل اینکه من دختری هستم که کاملاً مستقل بزرگ شدهام و تنهایی به همه جا رسیدم. مخارجم را خودم دادم و نیازی به کسی نداشتم، از ۱۶ سالگی کار کردم و درس خواندم، عضو تیم ملی بودم، مقام آوردم. اجازه نمیدهم، کسی در زندگی من دخالت کند و برای اینکه به اهداف خودش برسد، زندگی خصوصی مرا بازیچه دست بقیه کند، ترجیح میدهم زندگی خصوصیام وارد کارم نشود. او آنقدر ضعیف هست که برای رسیدن به اهدافش زندگی شخصی و حرمتم از بین برد، اگر کسی سؤالی دارد از وکیلم پیگیری کند.
ما هم قرار نیست وارد زندگی خصوصیات شویم اما پستی که همسرت گذاشت جالب بود.
او هیچ علاقهای به ایران ندارد. هیچ عرق و تعصبی به وطن ندارد و مخالف کار من در ایران بود. دلیل طلاق هم همین است، چون من عاشق کشورم هستم و اینجا و توسط فدراسیون اسکی، پرورش یافتهام به شغل خودم احترام میگذارم و برای ایران کار میکنم.
پس امتیازاتی که برایت شمرده هم دروغ است؟
ببخشید مدرسه اسکی من بزرگترین مدرسه اسکی ایران است و به هیچعنوان کسی به این مدرسه کمک نکرده و صفر تا صد کارها برای تأسیس این مدرسه با تلاش خودم و فدراسیون اسکی بوده، نه من بلکه هرکس بخواهد این راه را برود این دو سازمان حمایت میکند. اگر کسی حمایت کرده باشد، اداره کل تربیت بدنی بوده. هیچ شخصی جز خودم و مربیان زحمتکشم کمکی نکرده است.
درباره قصه خانه ویلایی که همسرت مدعی شده ۳ دانگش را به نامتزده میگویی؟
خیر.
یک جایی همسرت گفته چرا دلیل اصلی جدایی را نگفتی. میخواهی دلیلش را بگویی؟
اولش گفتم. او ایران را دوست ندارد. دلایل دیگری هم هست و برایم هم اقامت گرفت تا من از ایران بروم اما من نیازی به این اقامتها ندارم. چون کل اروپا را قبل از ازدواج گشتهام، چه ورزشی و چه تفریحی، من خانواده و پول دارم که نیازی به اموال او نداشته باشم. مردم وقتی من ممنوعالخروج شدم از من حمایت کردند اما تا حرفهای دروغ او را شنیدند به من دشنام دادند. برایم مهم نبود که به من دشنام دادند، زیرا به یک عقاب هرقدر سنگ بزنند، او بلندتر پرواز میکنند. من یک زن مستقل هستم و او هم باید جواب قانون را بدهد. حالا هم من زندگیام را میکنم و برای سهمیه المپیک شاگردانم برنامهریزی میکنم و این کارم را به وکیلم سپردهام. دلیلی نمیبینم که زندگی شخصیام سوژه مردم شود.
ما هم نمیخواهیم این اتفاق بیفتد ولی چون به عنوان سرمربی تیم ملی اسکی آلپاین، نماینده ورزش ایران هستید خواستیم در این لایو صحبت کنید تا این ذهنیتی که برای مردم به وجود آمده رفع و البته با شفافسازی، واقعیتها مشخص شود.
شما مطمئن باشید من مستنداتی دارم که دروغهای او را ثابت میکند. حتی از او بابت تشویش اذهان عمومی هم شکایت و شنبه ثبت شده است. من ممنونم از مردمی که برای موفقیت ورزشکاران دعا میکنند. دقیقاً ما هم نماینده این مردم هستم و همیشه برای بالا بردن پرچم کشورمان تلاش میکنم. خیلی از زنان و مردان هستند که از همه چیزشان میزنند تا نماینده مردم در کشورهای دیگر باشند. پس من هم از مردم خواهش میکنم، دروغها را باور نکنند و به زندگی خودشان برسند.
تو بعد از پست همسرت، فقط حرفهای او را تکذیب کردی، از طرف دیگر صالحیامیری، رئیس کمیته ملی المپیک هم با تو صحبت کرد. او به شما چه گفت، ظاهراً پیگیر کارهایت است.
فردای آن اتفاق از دفتر صالحیامیری با من تماس گرفتند و من کل داستان را برای او توضیح دادم و ممنونم که حمایت کردند و قول دادند تا کارهایم را پیگیری کنند. من حتی یکشنبه پیش طاهره طاهریان بودم و همه مسائل حقوقی را به او توضیح دادم و او هم قول داد کنارم باشند تا که هرچه زودتر حواشی تمام شود و تمرکز بیشتری روی کارم داشته باشم. نباید برای دانستن حقیقت عجله داشت. خدا جای حق نشسته است و به زودی همه چیز مشخص میشود. برای اینکه کسی که در زندگیاش یک روز هم سر کار نرفته بهتر است راجع به شغل من نظر ندهد.
بعداز پست همسرت، خیلیها تو را مقصر میدانند. اگر خودت بخواهی قضاوت کنی، در این قصه چند درصد خودت را مقصر میدانی؟
من اول زندگی شرطم این بود که مهریه نمیخواهم و میخواهم کار کنم، شما مرا با شغل مربیگری و مدرسه اسکی که احداث کردهام، انتخاب کردی و اجازه کار به من دادی و میخواستی این انتخاب را نکنی.
ممنوعالخروجی تو داستان زهرا نعمتی و نیلوفر اردلان را یادآوری کرد و عده زیادی از زنان برای حمایت از تو هشتگ اصلاح قانون ممنوعالخروجی زنان توسط همسران را گذاشتند و مردان هم آماری از مردان ممنوعالخروجی مردان به دلیل مهریه را منتشر کردند. لیلا رجبی هم میگفت باید قانون برای زنان و مردان یکسان اصلاح شود. نظر تو چیست؟
من نه مهریه خواستم و نه حق طلاق، با دست خالی و دل پاک آمدم اما مرد و خانوادهاش برای زن مهریه مشخص میکنند، اول ازدواج همه چیز را میتوانند تعیین کنند. اول زندگی آدم داغ است و متوجه نمیشود. من اهل مال نبودم. خوب است همه این مسئله را همه بدانند که من قراردادی را در آمریکا امضا کردم که همه اموال آقای اتفاق برای خودش بماند. اگر برای مال جلو میآمدم قطعاً مهریه سنگینی برایش میگذاشتم.
تو تا بعد از ممنوعالخروجی چند روزی، روزه سکوت گرفتی و بعد گفتی استرس بچهها را داشتم. اینجا فقط به فکر بچهها بودی؟
من آن زمان، فقط به فکر بچهها بودم. چون دیر به ایتالیا رسیدند و تمرینی نداشتند و قبل از مسابقه تمرینی روی پیست نرفتند. آنها مستقیم از روی برف نرم، روی یخ اسکی کردند و یکی از دلایل مصدومیت صدف ساوهشمشکی هم مسئله همین بود. من خیلی استرس داشتم و ناراحت شدم چون صدف یکی از ورزشکاران خوش تکنیک ماست، ضعف اسکی ایران هم نداشتن پیست یخی است که شرایط تمرین بچهها با پیستهای بقیه کشورها یکسان باشد. اسکیبازان ما فقط از عید به بعد ساعت ۶ تا ۱۰ صبح به خاطر گرما میتوانند، روی یخ تمرین کنند اما فایدهای ندارد. وقتی پیستهای ما باز میشود که دو، سه تا جام جهانی گذشته است.
یعنی پیستهای ما وقتی باز میشود که فایدهای ندارد؟
بله. تیم ملی پیست اختصاصی برای تمرین ندارد. در واقع باید قسمتی از پیست توری کشیده شود و پیست کوب برف را صاف کند. پیست یخ برای این است که نفر اول با نفر صدم شرایطشان یکی باشد. برای همین آلپاین روی یخ برگزار میشود. سالهای قبل تیم ایران از یک ماه قبل برای تمرین به اتریش میرفت، البته در اردوی یک ماهه، شاید دو هفتهاش کولاک بود و بنابراین نمیشد تمرین کرد و نهایت بچهها دو هفته تمرین روی پیست یخی داشتند اما امسال با شیوع کرونا بچهها، همان دو هفته هم تمرین نکردند، تنها اردوی و تمرین جدی دختران، دو هفته در پیست شیراز بود. آنجا هم به خاطر شرایط آب و هواییاش یخ است اما نه یخی که خوب باشد. مربیها کفشهایی میپوشیدند که بتوانند آنجا بایستند. ما این پیست را باید درست کنیم وگرنه واقعاً وقت گذاشتن و هزینه بیهوده است؛ چراکه ایران اسکیبازان مستعد زیادی در همه شهرها دارد.
به جای شیراز نمیتوانستید در مرند تمرین کنید؟
پیست مرند خیلی کوچک است با شیب کم که استاندارد نیست.
به لحاظ برفی چطور؟
پیست کوبش را نمیدانم چطور است اما شرایطش برای تمرین خوب نیست. همین جا پیست دیزین و دربندسر هست اما اگر آنجا تمرین کنیم باید ساعت ۱۰ پیست را جمع کنیم که بعد توریستها بیایند.
به همین دلیل از بین بچهها به جز عاطفه احمدی، کسی نتیجه نگرفت؟
دقیقاً امسال تمرین بچهها خیلی کم بود.
میشود گفت عاطفه با رسیدن به مانش دوم کار بزرگی کرده؟
شک نکنید. من حتی فیلم تمرین قبل از مسابقه اسلالومش را دیدم عالی اسکی کرد. رکوردش هم نزدیک مردان شده است. عاطفه احمدی یکی از استعدادهای اسکی بانوان ایران است. باید روی او سرمایهگذاری شود، واقعاً حیف است یک ماه تمرین اروپایی هم کم است. ضعف دیگر ما این است که بچههایمان تورنمنت بینالمللی کم شرکت میکنند. تیمهای اروپایی یک ون دارند که با آن کل کشورها و مسابقات را میچرخند. برای همین رنکینگ ایرانیها نسبت به بقیه بدتر است.
گفتی بعد از برگشت بچهها خارجیها به تو تبریک گفتند. به خاطر نتیجه عاطفه بود؟
هم عاطفه و هم صدف. البته فروغ عباسی و مرجان کلهر هم عالی بودند. واقعاً هنر است که با دو هفته تمرین به مسابقه بروی و اسکی کنی. نمیشود معجزه کرد و نمیشود توقع بیشتری داشت. باید بچهها تجهیزات بیشتری داشته باشند. هر ورزشکار برای هر مسابقه ۳ جفت اسکی دارد. بچههای ما برای شرایط گمرک مشکل داشتند، با این حال فدراسیون وسایل را برایشان تهیه کرد که روز قبل از مسابقه به آنها رسید.
تمرین نکردن با وسایل جدید روی نتیجه بچهها تأثیر میگذارد؟
بله. من خودم در مسابقات جهانی چمن به خاطر اینکه همان روز به من وسایل اسکی جدید دادند پایم شکست. در حالی که با همان وسایل اسکی باید حداقل دو هفته تمرین شود.
گفتی اروپاییها با ون در مسابقات شرکت میکنند، امسال با شیوع کرونا مسابقاتی بود که بچهها میتوانستند بروند و نشد؟
من از مسائل بینالمللی خبر ندارم اما فکر میکنم برای این رقابتها، سفارتها همکاری میکنند. آخر سال هم مسابقات ترکیه است که ایران همیشه شرکت میکند، چون سال آینده المپیک زمستانی داریم حتماً باید تا آخر فصل بچهها در مسابقات شرکت کنند. البته کار کمی سخت میشود اگر سال آینده باز پیستها دیر باز شود و اسکیبازان تمرین نکنند اما با حضور ملیپوشان در این مسابقات، کار راحتتر است و برنامهریزی راحتتر میشود. به نظرم از حالا باید اولین برنامهریزی برای ۱۰ روز دیگر انجام شود تا ملیپوشان در مسابقات بینالمللی شرکت کنند.
آخرین فرصت برای امتیاز سهمیه زمستانی تا چه زمانی است؟
هر سال تابستان مسابقات شیلی و آرژانتین هست اما حالا در شرایط کرونایی حضور در آنها شدنی نیست، در آبانماه سال بعد هم میشود. آخر فصل امسال مسابقات ترکیه هم هست. کل اروپا که مسابقه برگزار میشود اما برای حضور ملیپوشان باید فدراسیون با برنامهریزی بودجه تعیین کند. یکی دیگر از ضعفهای ما، تعطیلی لیگ اسکی است. ما مسابقات بینالمللی داریم ولی منظورم این است که باشگاهی نیست و اسپانسرها برای اسکی قدم برنمیدارند، باید کاری کرد که اسپانسرهای اسکی بیشتر شوند. قبلاً بودند اما کم شدند و حالا اصلاً هیچ باشگاهی نداریم. جای باشگاههای بزرگ مثل استقلال و پرسپولیس در لیگ اسکی خالی است. من مس و مهرام را خودم برای لیگ دعوت کردم، ولی باید روی این قضیه کار شود.
از بین اسکیبازان ملیپوش دختر، کدام برای سهمیه المپیک زمستانی شانس دارند؟
عاطفه احمدی فاصلهاش با نفرات دوم تا چهارم زیاد است. عاطفه چند سال است که نفر اول اسکی ایران است، البته باز هم اسکی اصلاً قابل پیشبینی نیست، شاید یک نفر خودش خوب تمرین کند و مسابقه بدهد و اول فصل رقیب اصلی عاطفه شود. ولی فعلاً عاطفه نفر اول است و فاصله زیادی با بقیه نفرات دارد.
بقیه هم شانس دارند که خودشان را برسانند؟
بله، چراکه نه.
اسکی برای سهمیه المپیک مثل دوومیدانی سقف دارد؟
بله دقیقاً مثل مواد ۱۰۰، ۴۰۰ و ۸۰۰ متر میماند، حتی فاصله رکوردهای اسکی هم مثل دوومیدانی با صدم ثانیه است اما ورزشکاری داریم که فاصله دو ثانیهای دارد و وقتی ثانیهها بیشتر میشود یعنی خیلی جلوتر است، اسکی هم دو راند دارد و هر راند اگر ۲ ثانیه فاصله باشد در رنکینگ مسابقه بالاتر میرود.
بچههای ما با شرایط سختی که گفتی با چه انگیزهای کار میکنند؟
عشق به اسکی. اسکی عشقی دارد که بعضی ورزشکاران بزرگسال و باانگیزه شغلشان را رها میکنند و به اردو میآیند. باید سر تا پای آنها را طلا گرفت، چراکه ۳-۴ ماه از زندگیشان میزنند و شبانهروز در اختیار اسکی هستند و به نظرم باید بیشتر حمایت شوند.
شرایط خیلی سختی است.
خیلی، مخصوصاً حالا که وسایل اسکی ۱۰۰۰ یورو قیمت دارد.
بچهها بودجه وسایلشان را از کجا میآورند؟
برای مسابقات فدراسیون هر سال برایشان دو جفت وسیله تهیه میکند. با کمپانیها صحبت میکنند و این تجهیزات برایشان آماده میشود اما به نظرم نسبت به بقیه کافی نیست، باید از اسپانسرهای خصوصی کمک بگیرند.
سقف قرارداد بچهها قابل قبول است؟
من از قراردادهای ۶، ۷ سال پیش خبر دارم که حدود ۱۰، ۱۲ میلیونی بود.
حالا تغییر کرده؟
فکر نمیکنم اصلاً اسکیبازی قراردادی داشته باشد، هنوز امسال ندیدهام اسکیبازی اسپانسر داشته باشد، سالهای قبل نفرات اول دوم اسپانسر داشتند اما از قراردادشان خبر ندارم.
رئیس فدراسیون جدید که آمده وضعیت به چه شکل است؟ چقدر برای بهبود اوضاع تلاش کرده؟
او با پیام دوستی جلو آمده، البته من از او شناختی زیادی ندارم، ولی با تعامل جلو میرود و فکر میکنم باید به او زمان داده شود تا شناخت بیشتری به اسکی پیدا کند. امیدوارم که هم کارآفرینی در اسکی بیشتر شود هم اسپانسر و تعداد پیستها.
گفتی اولین مدرسه اسکی را راهاندازی کردی. چقدر به پشتوانهسازی کمک میکند؟ اسکی ما پشتوانه خوبی دارد یا نه؟
من از سال ۹۳ شروع و به دلیل علاقه زیادم به مربیگری، مدرسه اسکیام را راهاندازی کردم. من خودم به دلیل نداشتن پشتیبان سختیهای زیادی کشیدم، خیلی بیشتر از بقیه اسکیبازان سختیها را دیدم. اینکه میگویند اگر بومی نباشی سخت است به اسکی برسی را قبول ندارم. چون هرکس هر هدفی داشته باشد به آن میرسد. البته خیلی از بومیها در این راه خیلی به من کمک کردند. ولی خب دلیل اصلی اینکه من مربیگری را شروع کردم، تعداد کم اسکیبازان است، بگذریم که یکسری از مربیانم هم مرا رها کردند.
چرا؟
نمیدانم.
شاید چون تو بومی شمشک یا دیزین نیستی؟
نه، این حرف را نمیزنم. من بهرغم همه کمی و کاستیها، خواستم با تأسیس آکادمی راه زندگی حرفهای را به اسکیبازان که تربیت میکنم، یاد بدهم و تعداد اسکیبازان تهران از همه شهرها بیشتر شود و رقابت بالا برود. از زمانی که من راه برفی را راه انداختم تعداد مدرسه اسکیها و رقابت بین آنها بیشتر شد، حتی در شهرستانها هم مدرسه اسکیهای قهرمانی راهاندازی کردند و همین رقابت را بالا برد. در آکادمی من همه درآمد مدرسه صرف اسکیبازان میشود، برایشان لباس و اسکی تهیه میشود و پول کمی به جیب من میرود. در واقع یک چرخه درست کردهام، که هم کارآفرینی برای مربیها است و هم این درآمد یک چرخهای باشد برای استعدادیابی و درصدی به جامعه اسکی کمک کنم.
چند اسکیباز در آکادمیات داری؟
حالا، حدود ۶۵ اسکیباز زیر۱۶ سال دارم که ۱۵ مربی قهرمانی با آنها کار میکنند، حتی برای المپیک لوزان سوئیس ۲۰۲۰ هم سه اسکیباز از آکادمی من بودند، دو نفر تهرانی و یک نفر شمشک. هیچ فرقی ندارد از کدام شهر باشید چون همه از یک کشوریم و باید با اتحاد و دست به دست هم پیش برویم.
مربیگری تیم ملی اسکی آلپاین سختتر است یا طراحی مسیر مسابقات؟
آدم به کاری که علاقه دارد برایش سخت نیست. من عاشق این هستم که ساعت ۵ صبح در دمای منفی ۲۰ به پیست بروم، مربیگری شغلی است که دوستش دارم، حتی بیشتر از زمانی که ملیپوش بودم و البته هدفم کمک اسکی است و دوست دارم مربیهای زن دیگر هم کنارم باشند.
به جز مسابقات بینالمللی ایران، ترکیه و ژاپن جای دیگری طراحی مسیر کردهای؟
نه.
چطور برای طراحی مسیر دعوت میشوی؟
شب قبل از هر مسابقه تکنیکال میتینگ برگزار میشود که هرکسی بخواهد میتواند برای طراحی مسیر داوطلب شود.
تو تجربه سرداوری مسابقه هم داشتی. درباره این قضیه هم برایمان بگو.
در همان جلسه تکنیکال قبل از مسابقه، همه مربیان تیمها مینشینند و نماینده فدراسیون جهانی، یک نفر را برای سرداوری انتخاب میکند. یکبار هم قرعه شانس به نام من افتاد.
برای اردوهای جدید برنامهریزی کردهای؟
خیلی دوست دارم برای اردوها برنامهریزی کنم ولی حالا پیست نداریم.
حضور در مسابقات بینالمللی با این شرایط، سخت نیست؟
بچهها میتوانند یک هفته قبل از مسابقه، برای تمرین به ترکیه بروند.
با فدراسیون صحبت کردی؟
پیشنهاداتم را دادهام و منتظر جواب هستم، امیدوارم قبول کنند چون ملیپوشان نباید آسیب ببیند.
خوشحال شدیم که همراه ما بودی.
ممنون از شما، ببخشید که عصبی شدم اما من از مردم دلخورم. آنها نباید یکسری حرفها را باور کنند.
منبع: خبر ورزشی
46
خانم عقاب ،مهریه نفقه وخیلی بیشتر از اینها که شما مطرح کردین دستاویز است چرا که تمکین زن اولاست شما که کل دنیا رو گشتی باید تجربه زندگی مشرک را پیدا میکردی واعتماد همسرت را جلب میکردی واز همه بدتر اینکه دنبال سیاسی کردن موضوع که بسیار ناجوانمردانه است وعملأ مدعی هستی که باکسی که عضو سرویسهای امنیتی امریکا است ازدواج کردی خدابه داد شوهرت برسد
بالاخره هرچی که باشی با امکانات شوهرت به این مقام رسیدی اگر حمایت شوهرت نبود الان در این جایگاه نبودی