با هدیه تولد بدمینتون باز شدم
ثریا آقایی بهعنوان نخستین بانوی بدمینتونباز ایرانی به المپیک راه پیدا کرد.
رزرو بلیت پرواز به توکیو برای دختر بدمینتونباز ایرانی خبری بود که در فاصله کمتر از دوماه مانده به شروع بازیهای المپیک تابستانی همه را غافلگیر کرد. ثریا آقایی چهار سال قبل در چنین روزهایی مصدوم شد و از راهیابی به بازیهای المپیک بازماند اما این بار به شکل معجزهآسایی مسافر توکیو شده و حالا نخستین بانوی ایرانی است که 55سال بعد از تاسیس فدراسیون بدمینتون در ایران، به مهمترین آوردگاه جهانی ورزش راه یافته. میگوید وقتی در هفتسالگی یک راکت بدمینتون از پدر و مادرش هدیه گرفت هرگز تصور نمیکرد چنین تقدیری برایش رقم بخورد اما ثابتقدمبودن در ورزش یک روز نتیجه میدهد و ورزشکار حرفهای مزد صبر و جسارتش را میگیرد. با او درباره فراز و فرودهای زندگی ورزشیاش گفتوگو کردهایم.
شما در یک خانواده هنری متولد شدید اما مسیر ورزش را در پیش گرفتید. اصلا چطور شد که به سمت ورزش رفتید و بدمینتون را انتخاب کردید؟
پدرم دستی در فعالیتهای هنری دارد و نقاش حرفهای است اما به اتفاق مادرم در سالهای جوانی اهل ورزش هم بودهاند. مادرم هندبال بازی میکرده و پدرم فوتبالیست بوده و به همینخاطر از کودکی ما را به ورزش تشویق میکردند. بهواسطه همین تشویقها برادرم فوتبالیست شد و خواهرم بسکتبال را انتخاب کرد. من هم از کودکی به بدمینتون علاقهمند شدم.
بهطور اتفاقی بدمینتونباز شدید یا پیشنهاد اطرافیان بود؟
میتوانم بگویم بهطور کاملا اتفاقی به بدمینتون علاقه پیدا کردم. وقتی هفتسالم بودم پدر و مادرم بهعنوان کادوی تولد یک راکت بدمینتون برایم خریدند. از آن روز به بعد در پارک محلهمان و هر جایی که امکانش بود با پدرم و خواهرم و برادرم بدمینتون بازی میکردم و همین بازیهای تفریحی مرا به این ورزش علاقهمند کرد؛ بهطوریکه هر روز از آنها میخواستم با من بدمینتون بازی کنند. همین ماجراها باعث شد مادرم مرا در نزدیکترین باشگاه بدمینتون ثبتنام کند و فکر میکنم زندگی ورزشیام از همان روزها شکل گرفت.
از چندسالگی بدمینتون را جدی گرفتید و به قول معروف حرفهای شدید؟
از 10سالگی زیر نظر خانم جلالیان که الان هم در تیم ملی بهعنوان مربی با من کار میکند بدمینتون را بهطور حرفهای شروع کردم؛. یعنی بدمینتون دیگر برایم تفریح نبود و بهطور جدی و پیوسته تمرین میکردم. آن اوایل چهار یا پنج روز در هفته تمرین میکردم و به خیلی از بدمینتونبازهایی که از من بهتر بودند میباختم. از این باختها خیلی ناراحت میشدم اما مورد حمایت خانواده بودم و مرا به ادامه مسیری که انتخاب کرده بودم تشویق میکردند. پدر و مادرم هرکدام بهنوعی از من حمایت کردهاند. مادرم همیشه در تمرین همراه من است و پدرم که اصولا انسان صبوری است صبر و بردباری در ورزش را به من یاد میدهد.
بدمینتون در ایران ورزش محبوبی نیست و ثروت و شهرت را نصیب ورزشکار نمیکند. در این سالها وسوسه نشدید که سراغ ورزش دیگری بروید؟
این یک واقعیت است که بدمینتون در ایران طرفدار زیادی ندارد و بیشتر مردم به جنبه تفریحی این ورزش نگاه میکنند. از همان ابتدا هم خیلیها به من میگفتند یک ورزش دیگر را انتخاب کن اما علاقهام به بدمینتون آنقدر زیاد بود که سختیها و کمتوجهیها مرا دلسرد و ناامید نمیکرد. فکر میکنم علاقه در هر کاری یک عنصر تعیینکننده است و انسان را مصممتر میکند. علاقه باعث میشود انسانها در رسیدن به هدفی که برای خودشان تعیین کردهاند ثابتقدم باشند.
الان از اینکه حدود 18سال از عمرتان را در بدمینتون گذراندهاید راضی هستید؟
تا چند سال قبل تصور مردم از بدمینتون، یک ورزش تفریحی بود که صرفا در پارکها انجام میشود اما حالا نگاهها تغییر کرده. بدمینتون یکی از سختترین ورزشها بهشمار میرود چون به همه فاکتورهای آمادگی جسمانی نیاز دارد و یکجورهایی شطرنج متحرک است. این ورزش آمادگی ذهنی بالایی میخواهد و سرعت بالایی دارد. بیشترین سرعت توپ که 480کیلومتر در ساعت است در بدمینتون به ثبت رسیده است. با توجه به چنین ویژگیهای منحصربهفردی که بدمینتون دارد از انتخاب این ورزش رضایت دارم. ازهمه مهمتر اینکه راهی را برای دختران ایرانی که به بدمینتون علاقه دارند باز کردم تا آنها هم انگیزه پیدا کنند در المپیکهای بعدی خودشان را نشان دهند. از طرفی خوشحالم که بهعنوان یک ورزشکار حرفهای سختیها را تحمل کردم تا به هدفم برسم و این حس خوبی به من میدهد.
شما بارها قهرمان کشور شدهاید و بهعنوان نخستین بانوی ایرانی در جمع 100بدمینتونباز برتر جهان قرار گرفتهاید. هدف همین بود یا در بدمینتون رؤیای بزرگتری داشتید؟
از وقتی وارد اردوهای تیم ملی شدم رؤیایم این بود که سهمیه المپیک بگیرم. اینکه چرا دختران بدمینتونباز ایرانی هرگز به المپیک راه پیدا نکردند برایم علامت سؤال بود و همین موضوع باعث شد شب و روز به حضور در المپیک فکر کنم. چهار سال قبل هم خیلی برای شکستن این طلسم تلاش کردم اما آسیبدیدگی بدموقع مرا از کسب سهمیه المپیک ریو دور کرد. بعد از آن آسیبدیدگی خیلیها گفتند ثریا آقایی تمامشده و باید با بدمینتون خداحافظی کند. به من میگفتند خودت میدانی این کار شدنی نیست اما با توکل به خدا و کمک خانوادهام مسیرم را ادامه دادم و حالا خوشحالم که بهعنوان نخستین دختر بدمینتونباز ایرانی به المپیک میروم.
صعود یک دختر بدمینتونباز ایرانی به المپیک ماموریت غیرممکنی بوده که به سرانجام رساندهاید اما قبول دارید که چاشنی شانس هم در این ماجرا دخیل بوده است؟
قبول دارم که خداوند هم در این راه به من کمک کرد. سال2019 در 17مسابقه بینالمللی شرکت کردم و نتایج خوبی گرفتم. همین باعث شد به سهمیه المپیک نزدیک شوم و در لیست انتظار قرار بگیرم. در اوج آمادگی بودم اما مصدوم شدم و بعد هم با شیوع کرونا همه مسابقات لغو شد. شاید اگر این اتفاقات رخ نمیداد و در چند مسابقه باقیمانده امتیازهای بیشتری جمع میکردم به لیست اصلی وارد میشدم و بهراحتی سهمیه المپیک میگرفتم. بعد از پایان مصدومیت و در دوره شیوع کرونا در خانه تمرین میکردم تا آمادگیام را حفظ کنم چون همیشه برای صعود به المپیک توکیو امیدوار بودم. بعد از بدمینتونبازهای مصری و فنلاندی در رده سوم لیست قرار گرفتم. ورزشکار فنلاندی از حضور در المپیک انصراف داد و بدمینتونباز مصری هم که سهمیه دوبل و میکس را گرفته بود نتوانست ورودی مسابقات انفرادی را بگیرد. با توجه به این شرایط نفر اول لیست انتظار شدم و در کمال ناباوری به المپیک راه پیدا کردم.
چطور از این موضوع با خبر شدید؟
یک مربی اندونزیایی داشتم که وقتی در ایران بود با من کار میکرد. یک روز به من پیام تبریک داد و گفت صعود به المپیک حق تو بود. خیلی برای کسب امتیازهای لازم تلاش کرده بودم و برای همین منتظر چنین لحظهای بودم. در این فکر بودم که مربی اندونزیایی از کجا چنین خبری را شنیده که همانموقع از فدراسیون بدمینتون ایران تماس گرفتند و خبر را تأیید کردند. آن لحظه فقط اشک میریختم.
حالا به دختران ایرانی توصیه میکنید که بین همه رشتههای ورزشی، بدمینتون را انتخاب کنند؟
همیشه به دختران ایرانی توصیه کردهام که بدمینتون را انتخاب کنند. بدمینتون شاید جزو ورزشهای پرطرفدار نباشد اما به من درس زندگی داد. در این ورزش شما باید در لحظه تصمیم بگیرید. در سرعت بالای بازی باید به کمک تکنیکهای مخصوص بهترین تصمیم را بگیرید و به همین دلیل میگویم بدمینتون ماکتی از زندگی عادی ما انسانهاست. این ورزش قدرت و سرعت تصمیمگیری در روزهای مهم زندگی را بالا میبرد. خیلی وقتها خواهر و برادرم در موارد خاص با من تماس میگیرند و میگویند چه تصمیمی بگیریم. بدمینتون به من یاد داد در شرایط بحرانی تصمیمهای درست بگیرم و این درس بزرگی است.
بدمینتون به شرق آسیا تعلق دارد و در المپیک باید با غولهای بدمینتون جهان که معمولا از مالزی و اندونزی میآیند مسابقه دهید. اصلا برای کسب نتیجه به توکیو میروید یا هدف دیگری دارید؟
کسب سهمیه المپیک مثل راهیابی به فینال المپیک برایم ارزش دارد چون برای کسب سهمیه باید بیش از 40بار در مسابقات مهم بینالمللی مسابقه بدهید و در هر مسابقه امتیاز جمع کنید. در توکیو باید با 43بدمینتونباز دیگر مبارزه کنم و میخواهم بهترین روزهای زندگی ورزشیام را تجربه کنم.
جز بدمینتون معمولا مشغول چه کاری میشوید؟
مثل پدرم نقاش حرفهای نیستم اما گاهی اوقات دست به قلم میشوم و تابلو میکشم. البته بهواسطه حضور در اردوهای تیم ملی و اعزام به مسابقات مختلف، خیلی فرصت نقاشیکشیدن ندارم و خیلیوقتها از شدت تمرین و مسابقه ترجیح میدهم به طبیعت پناه ببرم. اگر فرصتی داشته باشم به طبیعت میروم و این کار انرژی دو چندانی به من میدهد.
برای طبیعتگردی کدام شهر یا منطقه را ترجیح میدهید؟
فرصت زیادی برای سفر به شهرهای مختلف ندارم و بیشتر به روستاهای اطراف تهران میروم؛ مثلا وقتی از مسابقات برمیگردم با برادرم به باغهای اطراف دهونک تهران میرویم و یک موقعهایی به غرب تهران و روستای وردیج که طبیعت بکری دارد پناه میبریم. زندگی هم مثل بدمینتون هنر استفاده از فرصتهاست.
منبع: همشهری
70