علی دایی؛ چراغش در این خانه میسوزد
علی دایی قطعا یکی از مظاهر ملت ایران است و دقیقا به همین دلیل به هیچ ایرانیای نمیگوید از کشورت برو بیرون. اتفاقا تجربه نشان داده است کسانی که چنین حرفی به دیگران میزنند، خودشان دیر یا زود بساطشان را جمع میکنند و از ایران میروند.
روزنامۀ اعتماد خبر داده است: مقامات ارشد نظام دستور دادهاند رفتار نهادهای گوناگون حکومت با علی دایی اصلاح شود. بازگرداندن گذرنامۀ علی دایی و سفر وی و همسرش به پاریس برای شرکت در مراسم بهترینهای فیفا، با همین دستور ممکن شده است.
علی دایی - چه شیفتۀ او باشیم چه نباشیم- پرافتخارترین فوتبالیست تاریخ ایران است و نمایندۀ فوتبال ایران در جهان محسوب میشود. او قطعا یکی از بهترین سرزنان تاریخ فوتبال نیز بوده است و از دیگر افتخاراتش- چنانکه همه میدانیم- این است که دومین گلزن ملی در تاریخ فوتبال محسوب میشود.
اگر لیونل مسی تصمیم بگیرد دو سال دیگر برای تیم ملی آرژانتین بازی کند، یعنی تا خرداد 1403 که مسابقات کوپا آمریکا برگزار میشود، بعید نیست مسی هم در تعداد گلهای ملی از دایی پیشی بگیرد.
اما این هم جزو افتخارات فوتبال ایران خواهد بود که دو اسطورۀ تاریخ فوتبال، که مرزهای گلزنی را در این بازی جادویی جابهجا کردهاند، یعنی رونالدو و مسی، تنها کسانی هستند که از دایی در گلزنی ملی پیش افتادهاند.
نفر سومی که ممکن است طی دهۀ آتی از دایی در تعداد گل ملی سبقت بگیرد، کیلیان امباپه است که تا کنون در 66 بازی برای فرانسه 36 گل زده است.
تا پیش از اینکه رونالدو و مسی گلهای سرسبد فوتبال دنیا شوند، به ثمر رساندن این تعداد گل باشگاهی و ملی که این دو نفر در کارنامهشان ثبت کردهاند، رؤیایی قدیمی بود. یعنی تصور عمومی این بود که در فوتبال امروز دنیا دیگر نمیتوان به اندازۀ پوشکاش و پله و یکی دو نفر دیگر، که همگی متعلق به قبل از دهۀ 1970 بودند، گل زد.
اما رونالدو و مسی این پندار عمومی را از بین بردند و در گلزنی ملی هم، یکیشان از دایی کمی جلوتر رفته و دیگری در حال تلاش برای رسیدن به علی دایی است.
زمانی که دایی رکورد پوشکاش را شکست، برخی در ایران ناراحت شدند و این به خوبی نشان میدهد که بخل و حسد و فقدان ملیگرایی راستین، چقدر در کار و بار برخی از ما ایرانیان زیاد است.
سوای گلهای متعدد ملی و باشگاهی، افتخارات دیگر دایی نیز چشمگیرند که البته در این مجال کوتاه قصد پرداختن به آنها را نداریم.
نکتۀ این یادداشت، دستور صادر شده دربارۀ اصلاح رفتار نهادهای حکومتی با علی دایی است. دایی نه فقط آبروی فوتبال ایران بلکه آبروی ایران است. حضور او در مجامع و محافل بینالمللی، همواره توأم با عزت و شایستگی بوده و هیچ وقت رفتار یا گفتار نسنجیدهای از او در سطح بینالمللی مشاهده نشده است.
او به خوبی واقف است که در مجامع جهانی، نمایندۀ ملت ایران است و باید جوری بنشیند و برخیزد و سخن بگوید و عمل کند که مایۀ سربلندی ایرانیان باشد.
اصلاح رفتار با دایی، فقط در گرو بازگرداندن گذرنامه او و امکان سفر با خانوادهاش به خارج کشور نیست بلکه صداوسیما نیز باید رفتار مناسبی با این اسطورۀ عزیز فوتبال ایران در پیش بگیرد.
عزیز یعنی کسی که عزت دارد. علی دایی هم قطعا در چنین جایگاهی است. اینکه در تلویزیون به یک آدم فوتبالنشناس تربیون بدهیم تا دایی را به خیال خودش تحقیر کند و سخنان مضحک دربارۀ توفیق او در گلزنی بگوید و نهایتا هم بگوید راه را باز بگذارید تا امثال دایی از این کشور خارج شوند، کاری است که از مدیران تندرو کنونی صداوسیما برمیآید.
چند سال قبل هم آن خانم تندرو چنین حرفی زد و به ایرانیانی که شبیه خودش نبودند گفت جمع کنید بروید خارج از کشور زندگی کنید. حرف این دو چهرۀ تندرو را محمدرضا شاه هم زده بود ولی آنچه در عمل رخ داد، چیزی جز این نبود که مردم پاسپورت شاه را به او دادند و او را روانۀ خارج کشور کردند! ظاهرا آن خانم تندرو نیز خودش جمع کرده و رفته خارج کشور زندگی میکند.
و اصولا چرا باید دایی و میلیونها نفر دیگر از ایران بروند؟ چون مثل تندروهای غربستیزی که به شدت هم شیفتۀ غرب هستند، فکر نمیکنند و زندگی نمیکنند؟ بسیاری از همین تندروهای غربستیز، حقیقتا لهله میزنند برای زندگی در غرب و یا حتی مسافرتی کوتاهمدت به غرب و تماشای مظاهر "آزادیهای غربی" از نزدیک!
آدمی که واقعا آزادیخواه باشد، به جای لذت بردن شخصی و یواشکی از آزادیهای اجتماعی لیبرالیستی در کشورهای غربی، میکوشد که آن آزادیها را در کشور خودش و برای مردم سرزمین خودش محقق سازد.
اینکه در ایران با آن آزادیها مخالف باشیم ولی برویم به فلان کشور غربی، از چنان آزادیهایی بهرهمند شویم، چه فضیلتی دارد؟ آن مجری مرحومۀ صداوسیما نیز چنین سلوکی داشت که با موج انتقادات مردم مواجه شد.
به قول خود دایی، کسی میرود که آمده باشد. اینجا سرزمین ماست. ماندن و ساختن این سرزمین هزار بار شرف دارد به گریختن و با هزار خفت و خواری پناهندگی گرفتن.
علی دایی، به قول شاملو، چراغش در این خانه میسوزد. او قطعا یکی از مظاهر ملت ایران است و دقیقا به همین دلیل به هیچ ایرانیای نمیگوید از کشورت برو بیرون. اتفاقا تجربه نشان داده است کسانی که چنین حرفی به دیگران میزنند، خودشان دیر یا زود بساطشان را جمع میکنند و از ایران میروند.
مولا علی دایی
افتخار و حجت مردم ایران هستی مـَرد بزرگ
من علی دایی راازنزدیک ندیده ام.شایدحرفهایم براش مهم نباشد.اما،چندین سال باگلهای زیبایش،قلب منوشادکرده.ماقدربزرگان مان راتازندست،نمیدانیم.علی دایی یک قهرمان ملیست.یک ابرقهرمان...یک اسطوره ملی...مثل ارش کمانگیر..شهریار،باعو عو کوتوله هابزرگتر،عزیزترمیشود...علی آقا!کاش میدیدمت،وبخاطربی مهریهای عامدانه.ویاجاهلانه،ازت پوزش میطلبیدم.ای پادشاه دلهای ایرانیان توبزرگی.آنهاییکه بخاطردیده شدن،درباره تو،عالیجناب چیزی گفته،وقلبهای ماراجریحه دارکرده،معذرت میخواهیم..شهریار...پاینده.ونامت بلند