شامپانزههای وحشی یائسه میشوند
کشف شواهد از یائسگی در جمعیتی دورافتاده از شامپانزههای وحشی در اوگاندا، به کشف راز تکامل این صفت نادر در انسان کمک میکند.
انسانها بههمراه تعداد انگشتشماری از گونههای نهنگ دنداندار و فیلهای آسیایی استثناء هستند؛ چراکه سالیان بسیاری را پس از دوران باروری خود بهخوبی زندگی میکنند. نادربودن یائسگی درمیان حیوانات مدتهاست که باعث حیرت محققان شده است. منشاء حیرت آنها نیز به این موضوع برمیگردد که بهنظر نمیرسد در این نشانگر پایان باروری، با بستگان نزدیک خود یعنی نخستیها اشتراک داشته باشیم یا حداقل تاکنون چنین تصوری داشتهایم.
اکنون محققان دریافتهاند که جمعیتی دورافتاده از شامپانزههای وحشی در اوگاندا، دههها پس از یائسگی زندگی میکنند و تغییراتی هورمونی مشابه با آنچه در انسان مشاهده میشود، نشان میدهند. برایان وود، انسانشناس تکاملی از دانشگاه کالیفرنیا و همکارانش، دادههای جمعیتی و رفتاری ۲۱ سال از زندگی جامعهی شامپانزههای وحشی اِنگوگو (Ngogo) را در پارک ملی کیبال در جنوبغربی اوگاندا تجزیهوتحلیل کردند تا نرخ باروری و بقای آنها را محاسبه کنند.
شامپانزهها همراه با بونوبوها، نزدیکترین خویشاوندان زندهی انسانها بهشمار میروند و جامعهی اِنگوگوها (شامپانزههای شرقی) از سال ۱۹۹۵ مورد مطالعهی دقیق قرار گرفته است.
شامپانزههای اِنگوگو درست مانند انسانها، اما متفاوت از سایر جمعیتهای شامپانزهها، اغلب سالها پس از اتمام دوران تولیدمثل به زندگی خود ادامه میدهند. باروری این شامپانزهها در حدود ۳۰ سالگی کاهش مییابد و پس از ۵۰ سالگی هیچ تولیدمثلی اتفاق نمیافتد؛ اما برخی از آنها درحدود ۱۰ تا ۱۵ سال پس از آن نیز زندگی میکنند.
تخمدانهای انسان با شروع سن یائسگی درحدود سن ۵۰ سالگی از کار میافتند و انسانها نیز مانند ناروالها، اورکاها، بلوگاها، نهنگهای خلبان باله کوتاه و سایر پستانداران یائسه، چندین دهه در سلامت زندگی میکنند. براساس محاسبات محققان، شامپانزههای انگوگو حدود یکپنجم از سالهای بزرگسالی خود را در حالت یائسگی بهسر میبرند که تقریبا معادل نصف طول عمر انسانهای شکارچی-گردآورنده است.
شامپانزههای یائسه تغییرات هورمونی مشابه انسان را تجربه میکنند
تجزیهوتحلیل پنج هورمون اندازهگیریشده در ۵۶۰ نمونه ادرار از ۶۶ مادهی ۱۴ تا ۶۷ ساله نیز نشان داد که شامپانزههای یائسه تغییرات هورمونی مشابهی را با تغییرات هورمونی انسانهای یائسه تجربه میکنند. سطح هورمون محرک فولیکول و هورمون لوتئینی در نمونه ادرارها افزایش نشان میداد و این درحالی بود که سطح هورمونهای استروژن و پروژستین کاهش داشت.
مطالعات انجامشده روی شامپانزههای اسیر نشان داده است که این حیوانات میتوانند تا سالهای آخر زندگی خود تولیدمثل کنند. اما نشانههای یائسگی در شامپانزههای وحشی که یک دهه قبل از مرگ آنها یا بیشتر بروز میکرد، روایتگر داستان متفاوتی بود.
مایکل کانت، زیستشناس تکاملی از دانشگاه اکستر مینویسد: «دادههای جدید از جمعیتهای کمتر شناختهشده این قدرت را دارند که حتی فرضیات مربوط به تاریخچهی زندگی آشناترین گونهها را نیز تغییر دهند. اگر شامپانزهها برای یائسگی تکامل یافته باشند، نظریههای ارائهشده در این زمینه ممکن است نیاز به تمرکز روی شباهتهای موجود بین جوامع میمونها و نهنگهای دنداندار داشته باشند.»
مطالعات گذشته درمورد اورکاها نشان داده است که یائسگی در این حیوانات ممکن است بهدلیل رقابت برای دستیابی به منابع در گروههای خانوادگی ایجاد شده باشد. این فرضیه که «فرضیهی تعارض باروری» نامیده میشود، نشان میدهد که مادههای مسنتر تولیدمثل را متوقف میکنند؛ زیرا فرزندان آنها نمیتوانند با فرزندانی که از دختران بزرگسالشان متولد میشوند رقابت کنند.
نظریهی اصلی دیگر درمورد چگونگی تکامل یائسگی «فرضیهی مادربزرگ» نام دارد و شواهدی از اورکاها را نیز شامل میشود. براساس این نظریه مادههای مسن پس از سالهای یائسگی هم زنده میمانند تا شانس فرزندآوری دخترانشان و زنده ماندن فرزندان آنها را افزایش دهند. بااینحال وود و همکارانش خاطرنشان کردند که بعید است نظریهی مادربزرگ در مورد ماده شامپانزههای سالخوردهای که معمولا جدا از دختران خود زندگی میکنند، صدق کند؛ چراکه دختران، گروههای زایشی خود را در بزرگسالی ترک میکنند.
محققان خاطرنشان کردند که مطالعهی اخیر صفحهی جدیدی را درمورد تکامل یائسگی به روی بشر باز میکند که با مطالعات بیشتر میتوان آن را پر کرد. بهگفتهی آنها این مطالعه در عین حال میتواند نشان دهد که احتمال دارد تحقیقات گذشته طول عمر شامپانزههای وحشی را قبل از اینکه انسانهای مدرن شروع به شکار آنها و ثبت زیستگاههایشان کند، کمتر درنظر گرفته باشند.
شامپانزههای انگوگو در بخش دورافتادهای از اوگاندا ساکن هستند؛ جاییکه توانستهاند زندگی خود را طولانیتر از دیگر گونههای دیگر بگذرانند.
یعنی وحشی گری انسان هم منشا میمونی دارد؟این هم شد ارث؟نمیشد از اسب ارث میبردیم کمی نجابت و شرافت داشتیم ؟
چشمم روشن پس زنها ژن میمونی دارند