پارگی شبکیه چشم؛ عاقبت حرف زدن در کلاس

دانش آموز کرمانی از روز وقوع این حادثه این طور می گوید: روز 23 اسفند ماه سال گذشته به همراه سایر همکلاسی هایم مشغول انجام فعالیت‌های کلاسی بودیم. من که برای پاسخگویی به سوال معلم داوطلب شده بودم، دستم را به نشانه اجازه بالا بردم. چند ثانیه ای را با یکی از دوستانم مشغول حرف زدن بودم؛ معلم وقتی روی خود را به سمت ما برگرداند ماژیکی را که در دست داشت به سمت من پرتاب کرد و بعد از برخورد ماژیک با چشمم ، دچار خونریزی شد.

این دانش آموز کرمانی درباره جزئیات حادثه می گوید: پس از خونریزی، معلم چند مرتبه چشم مرا با آب سرد شستشو داد و پس از نیم ساعت، چشمم باز شد، اما سوزش و درد شدیدی را در چشم خود حس می کردم.

محمدجواد می گوید: پس از تعطیل شدن از مدرسه، وقتی به خانه رسیدم از شدت درد خوابم برد و پس از اینکه بیدار شدم چشمم متورم و قرمز شده بود. تا آن لحظه از اتفاق آن روز حرفی به مادرم نزدم؛ از این می ترسیدم که معلم مرا در آن درس تجدید کند. سرانجام به دلیل اصرار مادرم و دردی که در چشمم حس می کردم، ماجرا را با خانواده ام در میان گذاشتم. پس از تماس مادرم با معلم، تنها حرفی که شنیدیم این بود که شما بروید دکتر، هزینه های درمان را به بنده اطلاع دهید تا پرداخت کنم. سرانجام به درخواست پزشک، معلم و مدیر به بیمارستان آمدند.

پس از مراجعه به یک چشم پزشک، تشخیص او این بود که شبکیه چشم به دلیل ضربه وارده، دچار پارگی شده و آسیب دیده است. تاریخ مراجعه بعدی، یک ماه آینده تعیین شد؛ پس از یکماه دوباره نزد پزشک رفتیم تشخیص او این بود که شبکیه دچار پارگی شده و باید جراحی شود. پس از گذشت 48 روز، بالاخره چشمم جراحی شد و با مادرم به شهرمان جیرفت برگشتیم.