تحقق صلح پایدار فقط در دنیای عاری از تهدید و اجبار امکانپذیر است
«وانگ یی»، وزیر امور خارجه چین و «حسین امیرعبداللهیان» وزیر امور خارجه ایران در تماس تلفنی اخیر خود بر این امر همنظر بودند که تنها در صورت عدم وجود تهدید و اجبار در امور بینالملل میتوان صلح جهانی و شکوفایی منطقه را تضمین کرد و به صلح پایدار دست یافت.
بحث دیپلماسی اجباری از ایالات متحده آغاز شده است. «الکساندر جورج»، استاد دانشگاه استنفورد، در سال 1971 برای اولین بار مفهوم «دیپلماسی اجبار» را مطرح کرد. او «دیپلماسی اجبار» را استفاده از تهدید یا زور محدود برای وادار کردن دشمن به توقف یا معکوس کردن اقدام، تعریف کرده است.
آمریکا همچنین یکی از فعالان اجرای «دیپلماسی اجبار» است. در قبال ایران، دولت آمریکا به طور یکجانبه از برجام خارج شده و فشار حداکثری را با اعمال تحریمهای بیشتربر ایران تحمیل کرده با این امید که این کشور را به تسلیم شدن وادار کند. ادامه این روش در دوره بایدن هم نشان میدهد این رویکرد با تغییر دولت در آمریکا، تغییر نمیکند.
البته در کل جهان نیز این روش آمریکا رایج است. آن کشور از طریق تحریم، تهدید و پارتی بازی به اجرای «دیپلماسی اجبار» میپردازد. مثلا در مورد چین، آمریکا با ساختن بحثهای واهی مربوط به شین جیانگ و هنگ کنگ و حقوق بشر، و آغاز جنگ تجاری، سعی در سرکوب چین و وادار کردن چین به پیروی از مسیرهای به نفع آمریکا دارد.
آمریکا حتی در این کار به متحدان خود نیز رحم نمیکند. به عنوان مثال، آمریکا شرکتهای اروپایی مانند «آلستوم»، «اریکسون» و «زیمنس» را برای حفظ منافع تجاری خود، سرکوب کرده است.
اما این روش آمریکا، جز افزایش آشفتگی روزافزون در جهان، نتایج مورد انتظار آن را به همراه نداشته است. یک مطالعه مشترک دانشگاه «براندیس» و آقای «کرونین» کارشناس مسائل آسیا و اقیانوسیه که بر حسب 8 مورد از سال 1990 تا 2003 انجام شد، نشان میدهد درصد موفقیت «دیپلماسی اجبارِ» ایالات متحده تنها 20 درصد بوده است. یک مثال امروز آن هم این است که جنگ تجاری آمریکا با چین تا حد زیادی به تورم داخلی در ایالات متحده دامن زده است.
اگر به پیامدهای منفی دیپلماسی اجبار آمریکا هنوز شک دارید، به هرج و مرج، گسترش تروریسم و فروپاشی اقتصادی-اجتماعی در کشورهایی مانند سوریه، لیبی و عراق نگاه کنید.
این در حالیست که پیشرفت اقتصادی در خاورمیانه در پی اجرای ابتکار کمربند و جاده کشورهای منطقه را به این نکته مجابتر کرده که توسعه اقتصادی فقط در شرایطی عاری از تهدید و اجبار امکان پذیر است. توافقنامه همکاری 25 ساله بین چین و ایران مبتنی بر سیاست دیپلماتیک بی طرفی و عدم مداخله پکن است و برای ثبات خاورمیانه اهمیت فراوانی دارد.
این بار، وزرای خارجه چین و ایران بار دیگر بر اهمیت عدم تهدید و اجبار در روابط بینالمللی برای دستیابی به صلح و توسعه جهانی تاکید کردند. این رویداد هم در حالی صورت گرفت که اعلام شد سران کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای در اجلاس سمرقند تفاهمنامهای مبنی بر پیوستن به سازمان همکاری شانگهای امضا خواهند کرد و پس از آن ایران رسما عضو این سازمان میشود. انتظار میرود دو کشور چین و ایران در این پلتفرم جدید به گونهای بهتر به توافقات خود درباره اهمیت عدم تهدید و اجبار در روابط بینالمللی، عمل کنند.