قصاص مجازات قتل در نوجوانی
مردی که در نوجوانی پیرزنی را به قتل رسانده و در میانسالی بازداشت شدهبود، محاکمه و به مرگ محکوم شد.

۳۳سال قبل مأموران پلیس پایتخت از قتل زن سالخوردهای در خانهاش باخبر و راهی محل شدند. با انتقال جسد به پزشکی قانونی مرد همسایه مورد تحقیق قرار گرفت.
او گفت: با شنیدن صدای پیرزن از خانه خارج شدم. همان لحظه پسر نوجوانی از حیاط پیرزن بیرون دوید و فرار کرد.
وقتی مقابل در حیاط رفتیم، متوجه شدم پیرزن کشته شدهاست. تلاشهای پلیس برای بازداشت پسر نوجوان تا ۳۰سال پس از حادثه ادامه پیدا کرد تا اینکه پسر نوجوان به نام یزدان در ۲تیرسال۹۶ مقابل آژانسی در شرق تهران شناسایی و دستگیر شد.
متهم در بازجوییها به قتل پیرزن اعتراف کرد. یزدان در حالیکه ۴۹ساله و دارای دو فرزند بود، گفت: زمان حادثه ۱۸ساله بودم و خانه مان در یاغچیآباد بود. پدرم اوضاع مالی خوبی نداشت به همین دلیل روزی با او درگیر شدم و او مرا از خانه بیرون کرد.
جایی را نداشتم جز خانه خواهرم. او در عبدلآباد زندگی میکرد. همان موقع به آنجا رفتم تا اینکه روزی حرف پیرزن همسایه شد و فهمیدم وضع مالی خوبی دارد.
متهم ادامه داد: روزی مقابل خانه خواهرم نشسته بودم که دیدم یک پیک موتوری مقابل خانه پیرزن رفت و مبلغ ۳۵۰هزار تومان به او پول داد. پیرزن پول را گرفت و داخل خانه رفت سپس دقایقی بعد همراه بزی که در خانه نگهداری میکرد به داخل کوچه برگشت.
او مقداری علف به حیوان داد و دوباره به خانه برگشت. با دیدن این صحنه وسوسه شدم و نقشه سرقت را کشیدم. متهم در خصوص قتل گفت: قصد داشتم ابتدا دست و پاهای مقتول را ببندم و بعد پولهایش را سرقت کنم، اما به محض اینکه او مرا دید شروع به فحاشی کرد.
سپس مرا هل داد که از خانه بیرون بروم، اما روی زمین افتادم.
همان موقع یک چاقو دیدم و آنرا از روی زمین برداشتم. پیرزن تلاش میکرد چاقو را از دستم بگیرد به همین دلیل دستش برید و از ترس به طرف حمام فرار کرد.
مقابل در حمام رفتم سپس چهار یا پنجضربه زدم. فکر کردم زنده است به همین دلیل دستش را با پارچهای به شیر آب حمام بستم و بعد همه اتاقها را گشتم تا شاید پولها را پیدا کنم.
متهم گفت: اثری از پول نبود، این شد که به خانه خواهرم برگشتم و ماجرا را تلفنی به مادرم گفتم. سپس او و خواهرم را تهدید کردم در این باره با کسی صحبت نکنند.
متهم در باره فرارش گفت: همان روز به خانه پدرم برگشتم تا اینکه چند روز بعد خواهرم گفت پسر مقتول بهخاطر قتل مادرش شکایت کرده است.
با شنیدن این خبر کار را بهانه کردم و به شهرستان رفتم تا اینکه چند سال بعد وقتی کمی اوضاع آرام شد برگشتم و ازدواج کردم. با اقرارهای متهم، او در اولین جلسه محاکمه مقابل هیئت قضایی شعبههفتم قرار گرفت. ابتدای جلسه پسر مقتول که حالا مرد سالخوردهای بود درخواست قصاص کرد.
در ادامه متهم گفت: آن زمان نوجوان بودم و بخاطر فقر و از روی بچگی تصمیم به سرقت گرفتم. حالا پشیمانم و یاد حرف مادرم میافتم که میگفت خون پاگیر است و بالاخره یک روز دستگیر میشوی، باور کنید در این سالها همیشه عذاب وجدان داشتم و حالا پشیمانم. در پایان هیئت قضایی با توجه به اقرارهای متهم وی را به قصاص محکوم کرد.
منبع: روزنامه جوان
68