ماجرای تکان دهنده مردی که روی تختخواب «اسکلت» شد

اسکلت مردی که بیش از ۹ ماه قبل روی تختخواب منزل مسکونی اش جان داده بود در حالی کشف شد که روایت تکان دهنده ای از ماجرای مرگ وی را حکایت می کرد.

ماجرای تکان دهنده مردی که روی تختخواب «اسکلت» شد

صدای گوش‎خراش در آهنی یک منزل مسکونی در خیابان شهید میرزایی مشهد که با وزش باد به هوا بر می‌خاست، اهالی محل را کلافه کرده بود.

در زنگ زده این منزل ویلایی که از صبح باز و بسته می شد تا حدی موجب نگرانی یکی از اهالی شد که بالاخره همزمان با آغاز تاریکی شب، به در منزل همسایه رفت و او را صدا زد اما کسی پاسخش را نداد.

او با این تصور که شاید سارقی وارد منزل شده باشد با پلیس۱۱۰ تماس گرفت و ماجرای باز بودن در حیاط منزل همسایه اش را بازگو کرد.

طولی نکشید که گروه گشت انتظامی با دستور سرگرد احمدآبکه(رئیس کلانتری طبرسی شمالی) به طرف خیابان شهید میرزایی حرکت کرد اما وقتی نیروهای انتظامی در دل سیاه شب، قدم به درون منزل گذاشتند ناگهان با اسکلتی روبه‎رو شدند که روی تختخواب قرارداشت.

لحظاتی بعد بی سیم های پلیس به صدا درآمد و ماجرای تکان دهنده«اسکلت» در میان اهالی محل نیز پیچید. بررسی های مقدماتی که با دستور مقام قضایی و توسط افسران زبده دایره تجسس کلانتری صورت گرفت، بیانگر آن بود که مرد معتاد به تنهایی در آن خانه زندگی می کرد و همسایگانش آخرین بار او را حدود ۹ ماه قبل دیده اند.

این درحالی بود که هیچ گونه لوازمی نیز در منزل وجود نداشت و تنها پتویی در زیر «اسکلت» روی تخت باقی مانده بود.

اکنون ماجرای تکان دهنده مردی که روی تختخواب «اسکلت» شد، به روایتی تلخ در میان اهالی محل تبدیل شده است و تحقیقات پلیس برای واکاوی این حادثه تاسف بار ادامه دارد.

منبع: خراسان
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 4
  • رضا

    بعد از زجر فراوانی که برای نزدیکان می آورند؛ آخر و عاقبت همه معتادها همینه.

  • ناشناس

    معتاد چیه؟یخورده فکر کن بابا....طرف میگه یه پتو زیرش بوده یعنی چی یعنی سرقت شده کل خانه هوتوتو...معتاد!فکرتو بشور

  • ناشناس

    اینها نشانه های خوبی برای یک کشوراسلامی نیست که روی ثروت خدادادی خوابیده است وعده بخصوصی بغارت روزانه آن مشغول هستند .بدتر ازآن اینکه دریک شهر مذهبی نه ماه یک فردی فوت کند وکسی ازآن خبرنداشته باشد .وبدتربدتر ازآن اینکه کشور مذهبی قادر نباشد توده عظیم جمعیت فقیر را سروسامان دهد وبدتر بدتر بدتر ازآن اینکه بیت المال را سلیقه ایی جایی هدایت میکنند که جز مرگ وبدبختی نصیب ملت نمیشود .

  • ناشناس

    از همون جمله اول معلوم بود دوباره رمان نوشتی. نخوندمش. رمان ننویس. گزارش بنویس