زشت نیستی زشت میبینی/ چرا بعضی افراد مدام از ظاهر خود ابراز نارضایتی میکنند؟
یک روانشناس و رواندرمانگر درباره افرادی که مدام از ظاهر خودشان ایراد میگیرند و دنبال نقصها و زشتیها در ظاهر خودشان میگردند و دلایل بروز این اختلال، توضیحاتی می دهد.
شاید شما هم با چنین افرادی مواجه شده باشید، شاید اصلا خودتان جزو این دسته افراد باشید. میپرسید کدام افراد؟ همانها که مدام از ظاهر خودشان ایراد میگیرند، دنبال نقصها و زشتیها در ظاهر خودشان میگردند و اتفاقا زشتیهای زیادی هم به چشمشان میخورد. همان افرادی که از این سالن زیبایی راهی آن کلینیک جراحی میشوند و هر راهی را برای از بینبردن زشتیهای ظاهرشان امتحان میکنند؛ زشتیهایی که در واقعیت وجود ندارند و تنها در ذهن این افراد وجود دارد. بد نیست بدانید این افراد به نوعی اختلال در روان مبتلا هستند که ریشه در عوامل مختلفی دارد. آنها در واقع زشت نیستند بلکه زشت میبینند. دکتر محمدرضا دژکام، روانشناس و رواندرمانگر درباره این اختلال، دلایل بروز آن، تأثیراتش در زندگی فرد و راه درمانش توضیح میدهد و گفتههایش را در اینباره با هم میخوانیم.
خودزشتپنداری چیست؟
وقتی صحبت از ویژگیهای ظاهری میشود، طبیعی است که سلیقهها متفاوت باشد و هر کس نسبت به ظاهر خودش نظری داشته باشد. اما در برخی افراد نارضایتی از ظاهر و بدن، باعث ناراحتی و رنج زیادی میشود. این افراد در مورد قسمتی از بدن یا ظاهرشان احساس بدی دارند و نمیتوانند در موردش فکر نکنند. در این موارد اغلب نقص ظاهری وجود ندارد یا اگر هم وجود دارد بسیار کمتر از چیزی است که خود فرد تصور میکند. اما با اینکه نقص بزرگی وجود ندارد، موضوع در ذهن فرد بزرگ میشود و این نارضایتی میتواند باعث احساس شرم و خجالت، اضطراب یا خشم شود. در مراحل بعدی فرد از موقعیتهای اجتماعی بهخاطر نقصی که در ظاهرش احساس میکند، فاصله میگیرد. اینجاست که نام اختلال خودزشتپنداری مطرح میشود. این بیماری، نوعی اختلال روانی است که در آن، فرد بهشدت نگران یک نقص خیالی یا بسیار کوچک در بدن خود میشود و مدام به آن فکر میکند. مانند بسیاری از اختلالات روانی، علت اختلال بدریختانگاری احتمالاً پیچیده و در عین حال زیستی، روانی و اجتماعی است و عوامل مختلفی ازجمله ژنتیک، رشدی، روانی، اجتماعی و فرهنگی دارد.
نشانههای اختلال خودزشتپنداری
نشانههایی وجود دارد که نشان میدهد فرد مرحله حساسیت طبیعی نسبت به ظاهرش را رد کرده و دچار اختلال خودزشتپنداری شده است. برخی از نشانهها اینها هستند:
فرد وقت زیادی را جلوی آینه بگذراند و قسمتی از ظاهرش را که با آن مشکل دارد چک کرده یا تلاش کند با آرایش بپوشاند.
تلاش کند قسمتی از بدن را با آرایش یا مدل خاصی از لباس مخفی کند.
بارها و بارها از دیگران بپرسد که آیا خوب بهنظر میرسد؟
پشتسر هم دنبال جراحیهای زیبایی و روشهای جدید برای تغییر ظاهرش باشد.
مدام فکر کند دیگران به نقص ظاهریاش توجه یا اشاره میکنند.
واقعیت این است که اگر حساسیت نسبت به ظاهر شکل وسواسگونه بگیرد و به اختلال تبدیل شود، دیگر فرد متوجه این نیست که احساس نارضایتی او از ظاهرش، ریشه در مشکلات دیگری دارد و در حقیقت اصلا به ظاهرش ارتباط پیدا نمیکند
ریشه در روان
واقعیت این است که اگر حساسیت نسبت به ظاهر شکل وسواسگونه بگیرد و به اختلال تبدیل شود، دیگر فرد متوجه این نیست که احساس نارضایتی او از ظاهرش، ریشه در مشکلات دیگری دارد و در حقیقت اصلا به ظاهرش ارتباط پیدا نمیکند. اگر فردی خود را به آب و آتش میزند که با وجود مشکلات مالی هزینه جراحیهای زیبایی را تقبل کند، سختی و خطر عمل را میپذیرد و تن به جراحی میدهد اما باز هم از ظاهرش راضی نیست، واضح است که او به جای جسم، این بار باید سراغ روانش برود. پیداکردن ریشههای روانی این احساس نارضایتی در جلسات مشاوره و رواندرمانی کار سختی نیست و میتواند فرد را از توهم زشتبودن نجات دهد.
تأثیر منفی اختلال بر زندگی
شاید فکر کنید کسی که از ظاهرش ناراضی است، درگیر یک مشکل مشخص است و این موضوع فقط به همینجا ختم میشود. اما این اختلال در جنبههای مختلف زندگی فردی، شغلی و اجتماعی تأثیرات خود را میگذارد و باعث نابسامانی و دردسر در زندگی میشود. اکثر افرادی که به این اختلال مبتلا هستند، از ترکیب و اجزای صورت و ظاهرشان ناراضی هستند. از نظر آنها ناهماهنگی درصورتشان وجود دارد. این افراد به طرز ریزبینانه و عجیبی جزئیات صورت خود را میبینند و بهعنوان یک نقص، بزرگ میکنند که این خود باعث افت عزت نفس این افراد شده و بهشدت روحیهشان را تحتتأثیر قرار میدهد. فکرکردن به ظاهر و توهم زشتبودن، به اشتغال ذهنی دائمی آنها تبدیل میشود و همه تصمیمات و رفتارهایشان را تحتتأثیر قرار میدهد. این افراد دست به فاجعهانگاری میزنند و آنقدر خود را زشت تصور میکنند که از جنبههای مثبت خود هم غافل میشوند. به این ترتیب قدرت عملکردشان بهشدت کاهش پیدا میکند، روزبهروز اضطراب بیشتری را تجربه میکنند و افسرده و گوشهگیر میشوند. در مواردی ممکن است فرد تصور کند بقیه از ظاهر او بدشان میآید یا او را مسخره میکنند، بنابراین این موضوع بر روابط او با اطرافیانش هم تأثیر منفی میگذارد.
به فکر درمان باشید
اگر نشانههای ابتلا به اختلال خودزشتپنداری را در خودتان دیدید، به جای سرزنش خود و تفکر دائمی درباره عیب و ایرادهای ظاهری، ابتدا با کمک متخصص به درمان روان خود بپردازید و این مسئله را ریشهای حل کنید. البته پذیرش این مسئله برایتان سخت است، اما در نهایت تنها راه چاره همین است. اغلب افرادی که به این اختلال دچار هستند یا از بیماری خود مطلع نیستند یا اصلاً قبول ندارند و این عدمآگاهی یا عدمپذیرش، باعث عدمپیگیری درست این افراد برای درمانشان میشود. متأسفانه این اختلال درصورتی که درمان نشود، باعث افسردگی و اختلالات اضطرابی میشود. واقعیت این است که زیباتر دیدهشدن برای همه ما خوشایند است اما فراموش نکنیم زیبایی یک برداشت و باور شخصی است و به دیدگاه ما بستگی دارد. باور مثبت ما در مورد خودمان میتواند تصور ما را از ظاهرمان شکل دهد، اعتماد به نفس بسازد و در درمان اختلال به کمکمان بیاید. اگر درمان اختلال را شروع کردید، مهم است که انتظار نتیجه فوری از درمان نداشته باشید و پیگیری مناسب را در زمان مناسب انجام بدهید. تکنیکهایی که در روان درمانی به شما آموزش داده میشود را تمرین کنید. در مورد این بیماری بیشتر مطالعه و اطلاعات کسب کنید. میتوانید به گروههای خودیاری یا حمایتی که در فضای مجازی وجود دارد بپیوندید و تجربه افرادی که مشکل مشابه داشتند را بشنوید. با خانواده و اطرافیان در مورد نگرانیها و فکرهای خود حرف بزنید و از آنها کمک بگیرید. از مصرف موادمخدر یا الکل برای مقابله با حسهای منفی اجتناب کنید. فعال بمانید، روابط اجتماعی خود را حفظ کنید و خود را منزوی نکنید.
جرقه در نوجوانی
نوجوانی دوره حساسی در زندگی همه ماست و میزان حساسیتهایمان نسبت به موضوعات مختلف در این دوره افزایش پیدا میکند. احتمال اینکه نوجوان نسبت به ظاهر خود حساس شود زیاد است و این حساسیت اگر شکل وسواسگونه پیدا کند میتواند تا سالها او را در دام بیندازد. اگر در خانه فرزند نوجوان دارید، بهعنوان والدین هرگز از ظاهر خود نزد نوجوان اظهار نارضایتی نکنید، مثلا نگویید «من خیلی چاقم» یا «رنگ پوستم خوب نیست». تحقیقات نشان میدهد که عقاید بسیاری از نوجوانان درباره ظاهرشان تأثیرگرفته از گفتههای والدین آنهاست. وقتی میخواهید درباره افراد صحبت کنید، به ویژگیهای ظاهری آنها توجه بیش از حد نشان ندهید در عوض، بیشتر به تواناییها و ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی آنها اشاره کنید، با این کار نوجوان بهصورت غیرمستقیم به اهمیت مسائل اخلاقی پی میبرد. هیچوقت از ظاهر نوجوان انتقاد نکنید، به او اطمینان دهید که به اندازه کافی زیباست و در تمجید از او بیشتر ویژگیها و تواناییهای روحی و اخلاقی را مورد توجه قرار دهید.