افراد بلوند و چشم آبی در آسیای میانه از کجا آمده اند؟
در سراسر آسیای میانه هر از چند گاهی اقوام کوچکی وجود دارند که نمایندگان آنها درمقابل عموم، ظاهر متمایزی دارند. از نظر ظاهر، آنها بسیار بیشتر شبیه اروپاییها هستند تا ساکنان غرب آسیا، با وجود این واقعیت که از نظر فرهنگی بسیار به غرب آسیا نزدیکتر هستند.

آنها بسیار نزدیک و در عین حال بسیار متفاوت زندگی میکنند.
ویکتور هوگو:
"هر جنگ بین اروپاییها یک جنگ داخلی است". با توجه به اکتشافات باستان شناسی و ژنتیک مدرن میتوان گفته نویسنده فرانسوی، ویکتور هوگو را تکمیل کرد: هرگونه جنگ بین مردم یک جنگ داخلی است.
این داستان به ویژه در زمینه قرن ۲۱ مضحک به نظر میرسد، زمانی که بسیاری از کشورهای اروپایی و جمهوریهای شوروی سابق اکنون و سپس با مشکل بحران مهاجرت روبرو هستند؛ بنابراین، بسیاری از مردم آسیای مدرن و اروپا از یک ریشه مشترک از گروه به اصطلاح آریاییها سرچشمه میگیرند.
مردم کوچک کالاش نماینده درخشان هند و اروپاییها در آسیا هستند، کالاشها آخرین جامعهای هستند که کیش کهن آریایی را زنده نگه داشتهاند. آنها در آسیای مرکزی از جمله پاکستان زندگی میکنند.
امروزه اصطلاح "آریا" در علم و روزنامه نگاری به دلیل حوادث مشهور قرن بیستم - جنگ جهانی دوم - چندان با میل و رغبت استفاده نمیشود. واقعیت این است که در قرن نوزدهم، دانشمندان روابط زبانی و فرهنگی بسیاری را بین مردم به ظاهر متفاوت اروپا و آسیا پیدا کردند. نظریه منشا مشترک متولد شد، که بعداً توسط باستان شناسی تأیید خواهد شد. گروهی از اقوام پیشین آریایی نامیده میشدند. افسوس، در همان زمان در قرن ۱۹، بر اساس این کشف، یک "نظریه نژادی" آشکارا مبهم نیز ایجاد شد، که در آینده توسط ایدئولوژیستهای نازی پذیرفته میشود. درک این نکته ضروری است که اصطلاح مورد استفاده دانشمندان و اصطلاح مورد استفاده نازیهای آلمان یکسان نیستند؛ بنابراین، امروزه به جای کلمه "آریایی ها" مرسوم است که از مفهوم " هند و اروپایی " استفاده شود.
هندواروپاییها یا آریاییها فقط یک قوم نیستند، بلکه طیف وسیعی از قبایل هستند که در زمانهای قدیم بین دریاهای سیاه و خزر، کمی بیشتر در شمال ظاهر شده اند. امروزه قلمرو دولتهای جدید مانند گرجستان، آذربایجان، ارمنستان، قزاقستان، اوکراین و روسیه است. از آنجا، اجداد مشترک ما به معنای واقعی کلمه در همه جهات مستقر شدند. مهاجرت هند و اروپاییها به قفقاز، آسیای میانه، آسیای صغیر، هند و اروپا از حدود ۴۰۰۰ تا ۱۰۰۰ قبل از میلاد انجام شد و باعث ایجاد چندین گروه بزرگ از اقوام جدید شد. در اینجا فقط چند نمونه وجود دارد که به شما امکان میدهد تا میزان پراکندگی هند و اروپاییها در سراسر جهان را مشاهده کنید:
اسلاوها نیز از نوادگان هند و اروپایی هستند.
گروه بالتیک - لیتوانیاییها، لتونیاییها، یاتواگها، Curonians، Zeimites، Prussians.
GERMAN GROUP - اتریشیها، دانمارکیها، انگلیسیها، هلندیها، آلمانیها، نروژیها، سوئدیها، فریزی ها.
گروه آنتولی - هیتیها، لیدیها، صندلیها، کایانها.
گروه ارمنی - ارمنی ها.
گروه ایتالیایی - اسکان، اومبر، ولسی، فالسسک، سامنیت و لاتین. دومی برای همه ما بیشتر به عنوان رومی شناخته میشوند.
گروه سلتیک - ایرلندی، برتون، ولزی، گیلز.
گروه اسلاو (که گوبلز را شگفت زده میکرد) - بلغاریها، مقدونیها، صربها، لهستانیها، روسها، اوکراینی ها، بلاروس، چک.
گروه هند - بنگالی، پنجابی، راجستانی، هندوستان.
گروه ایرانیان - تات ها، پشتوها، تالش، یگنوبیس، درداس، کرد، ایرانیان و تاجیک.
باور کنید یا نه، ایرانیان، روسها و آلمانیها خویشاوند هستند.
بیایید دوباره بر دو نکته تأکید کنیم. اول، همه اقوام تبار هند و اروپایی ذکر نشده اند. دوم - برخی از اقوام ذکر شده باستانی هستند و امروزه وجود ندارند. با این حال، ما امیدواریم که تصویر کاملاً رنگارنگ و گویا باشد؛ بنابراین، هیچ چیز تعجب آور در این واقعیت نیست که در جایی در آسیا "چشم آبی و موهای روشن" زندگی میکنند. البته، در طول قرنها و حتی هزارهها، برخی از مردم بیشتر با دیگران مخلوط شده اند، برخی برای مدت طولانی در انزوا نسبی باقی مانده اند؛ بنابراین، برخی از نمایندگان مدرن گروه هند و اروپایی از آسیا، به عنوان مثال، با اروپاییها کمتر شبیه هستند، و برخی بیشتر. با این وجود، حتی امروزه میتوان ویژگیهای مشترک را در ظاهر اقوام آریایی جستجو کرد.
در عین حال، مهم است که درک کنیم که هم اروپا و هم آسیا چندین مهاجرت عمده را در تاریخ خود تجربه کرده اند. البته اولین و بلندپروازانهترین آنها مهاجرت همان هند و اروپاییها است. دومین مهاجرت عمده مهاجرت بزرگ مردم است که توسط اقوام هون در شرق تحریک شده است. گاهی مهاجرتها در مقیاس کوچکتر، اما بسیار فعالتر بودند. در اینجا، قبل از هر چیز، میتوان لشکرکشی اسکندر مقدونی به ایران را به یاد آورد.
اروپاییها، به نمایندگی از یونانیها و مقدونیها، زمانی به آسیا مهاجرت کردند.
پس از شکست فالانکس مقدونی (لوچ یک بخش تاکتیکی پیاده نظام در ارتش مقدونیه است، فرمانده لوها لوهار نامیده میشد)، مهاجران یونانی نیز به آسیا رفتند. پس از مرگ اسکندر مقدونی، امپراتوری وی به بسیاری از ایالتهای ایرانی-هلنی تقسیم شد. به عنوان مثال، یکی از اینها باختریای باستان بود که از جمله در قلمرو افغانستان مدرن، تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان قرار داشت. امروزه قلعهها، آمفی تئاترها و معابد هلنیستی از باختریها (یونانیانی که با مردم بومی آسیا آمیخته شده اند) در آنجا باقی مانده است. بعداً، فرایند مهاجرت با رویدادهایی مانند شکل گیری اولین خلافت عربی و کمی بعد - جنگ صلیبی اول تسهیل شد؛ بنابراین، "اروپایی ها" و "آسیایی ها" دائما در هم آمیخته بودند.
پادشاهی باختری جایی است که یونانیها و مقدونیها با مردم بومی در آمیخته بودند.
با این حال، حتی اگر رویدادهای سدههای بعد را کنار بگذاریم، بسیاری از مردم هنوز از یک شاخه مشترک و حتی بیشتر از یک ریشه مشترک برخاسته اند. در عین حال، مهم است که درک کنیم که یک قلمرو غالباً توسط چندین گروه از مردم به طور همزمان ساکن بوده است، از جمله آنها، به عنوان مثال، در آسیای میانه امروزه، چنین انواع فرهنگها و دادههای بیرونی سرچشمه میگیرد. هندو اروپاییها در هزارههای II-I قبل از میلاد به این سرزمینها آمدند. با این حال، در همان زمان نمایندگان گروه اقوام ترک از شرق به آنجا آمدند.