یکی به دوی دو رئیس قوه سابق؛
همه چهرههایی که آیتالله یزدی آنان را نواخت / از "سلام" هاشمی تا نامه آملی / سناریوی هاشمیسازی دوم تا کجا پیش میرود؟
انتقادات تند و پاسخ تندتر دو رئیس سابق قوه قضائیه، سرخط خبرهاست، اما این اختلافات از کجا سر بر آورده است؟
به گزارش خبر فوری ، نام و چهره شیخ محمد یزدی از ابتدای انقلاب در رسانهها بود اما صادق آملی لاریجانی در دهه اخیر یک چهره سیاسی شده است. او البته خانوادهای دارد که باعث میشود نام خانوادگیاش شناخته شده باشد. بالا گرفتن یکی به دوی علنی چهرههایی که سرمایه نظام شناخته میشوند پیشتر چندان مسبوق به سابقه نبود و هر گاه جدی میشد پای میانجیها به میان میآمد، اما چندی است که ورق برگشته است. یک خبر کوتاه از یک خبرنگار ساکن در قم با اینکه تایید نشد اما یک داستان خبری راه انداخت. فرید مدرسی در کانال شخصی خود از انتقاد آیتالله یزدی، رئیس جامعه مدرسین و عضو فقهای شورای نگهبان از عملکرد سه نفر نوشت، یکی آملی لاریجانی، یکی حسن روحانی و دیگری یکی از علمای قم که معلوم شد به آیتالله علوی بروجردی و احتمال اعلام مرجعیت او اشاره دارد.
لحن تند یزدی علیه آملی
اما انتقاد اول بیش از دو دیگری بیخ پیدا کرد. بنا بر نوشته مدرسی، لحن یزدی علیه آملی لاریجانی تند هم بوده و او را به مخالفت با ولی فقیه و ساختن کاخ به جای مدرسه علمیه متهم کرده است: "هرچند در مسالهای نظر ولیفقیه خلاف عقیده من باشد، موظفم که اطاعت کنم؛ چون ضررش کمتر از شکستن حرمت ولایت و حاکمیت است. فلانی میگوید اگه این کار را نکنید نجف میروم! خوب بروید، آیا با رفتن شما قم بههم میخورد؟ شما در قم بودنتان هم خیلی موثر نبود؛ چه رسد که نجف بروید. رییس دفتری که ۱۰ سال، جای مهمی را اداره کرده دستگیر میشود، بعد اعتراض میکند که چرا گرفتید؟! به اسم مدرسه علمیه، کاخ ساختند! ... از کجا آوردی ساختی؟" ( اینجا بخوانید).
چند ساعت بعد یزدی در شأن ریاست جامعه مدرسین به واکنش نشان داد اما تکذیب نکرد. روابط عمومی جامعه مدرسین تنها نوشت که سخنانی که از طرف آنها نباشد، سندیت ندارد ( اینجا بخوانید).
اما سیاستمداران چندان به این واکنش اهمیتی ندادند. به ویژه اینکه در یکی دو هفته اخیر به طور بیسابقه انتقادات به صادق آملی لاریجانی داغ شده است؛ اتفاقی که در حافظه رسانههای داخلی سابقهای ندارد. حتی در میان نمایندگان مجلس هم مسبوق به سابقه نیست، چه آنکه وقتی صادقی و مازنی حرف از بررسی حسابهای قوه قضائیه زدند، آملی عصبانی شد و به برادرش تذکر داد. حتی شبانه به در منزل صادقی رفتند تا او را بازداشت کنند که البته این اتفاق نیفتاد.
جالب است که دستگیری اکبر طبری، معاون مالی قوه قضائیه نیز تیر انتقادات را به سمت چهارمین پسر میرزا هاشم آملی نبرد. گرچه خبرهای ضد و نقیض از احتمال سفر آملی لاریجانی به نجف این احتمال را تقویت میکرد که بازداشت مرد در سایه قوه قضائیه، عرصه را بر رئیس پیشین تنگ کرده است. اما آنگونه که در خبرها آمده طبری، از دوره آیتالله یزدی در قوه قضائیه بوده است .
حوزه علمیه یا کاخ لوکس و مجلل؟
انتقادات از آملی علاوه بر داستان طبری، یک کلید واژه دیگر نیز دارد. ماجرای ساخت یک مدرسه علمیه که به گفته یزدی، شبیه به یک کاخ است. کاخی که تنها با اعتراض یزدی مواجه نشده، بلکه به گفته حسین ابراهیمی، عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز " دیگران هم در حوزه نسبت به این مسئله عکس العمل نشان داده اند". او گفته که این حوزه علمیه "مجلل و لوکس" است. ( اینجا بخوانید).
آملی و یزدی، رقیب یکدیگرند؟
داستان اظهارات تند یزدی، بازار واکنشها را داغ کرد. علی مطهری معتقد است بزرگان نظام این سخنان را باید در خفا بگویند. او نگرانی دیگری نیز دارد، اینکه " مطرح شدن این صحبتها در فضای رسانهای بر روحیه مردم اثر میگذارد و شائبه رقابت بین آنها- آیتالله یزدی و آیتالله آملی لاریجانی- را ایجاد میکند." اما اگرچه این دو پیشتر روی یک کرسی -ریاست قوه قضائیه- نشسته اند اما به نظر نمی رسد در آینده رقابتی با هم داشته باشند.( اینجا بخوانید).
پاسخ تند آملی به یزدی
این داستانها آملی لاریجانی را عصبانی کرده است. این را از لحن نامه سرگشادهای که خطاب به یزدی نوشته است، میشود استنباط کرد. آملی در این نامه هم از خودش دفاع کرده و هم به یزدی تاخته است. هم گفته که به نجف نمیرود و به میزان اعتبارش در قم تاکید کرده و گفته واقف مدرسه علمیه جنجالی پدرش است و هم انگشت نشانه را به سمت یزدی برگردانده که "مگر همین ساختمانهایی که حضرتعالی از آنها استفاده میکنید، از ارث پدرتان ساخته شده است؟". او که معتقد است یزدی از "لحن بیادبانه" استفاده کرده، خطاب به همکارش در شورای نگهبان نوشته که "در شورای نگهبان، سخنان غیردقیق، غیرمستدل و حتی نامربوط شما برای اعضاء روشن است. اگر سکوت میکنند و چیزی نمیگویند، حرمت پیرمردی شما را پاس میدارند". او که از عبارت "دروغهای شاخدار" برای سخنان یزدی استفاده کرد، خطاب به او نوشته: "آیا جز با صدای بلند و داد و قال، به مسئولین و بزرگان توهین کردن و افترا زدن و تحقیر کردن، کار دیگری هم کرده اید؟"
متن نامه را اینجا بخوانید.
چرا حالا؟
اما این ماجرای روی دیگری نیز دارد. آیتالله یزدی در انتقاداتی از این دست، سابقهدار است. او در دوران تصدی پست ریاست قوه ازسوی آملی انتقادی را مطرح نکرده بود و اختلافی میان او و شیخ صادق مشاهده نمیشد و حالا که آملی در عمل قدرتی ندارد، شمشیر انتقاد را تیز کرده. این رویه صدای آیتالله برخی اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را درآورده.
این رویه چند شاهد مثال دیگر هم دارد که یکی از آنها انتقادش به آیت الله شبیری به خاطر دیدار با سید محمد خاتمی است و مهترینش انتقادات یزدی از آیتالله هاشمی در سال 88 است. آیتالله سید جعفر کریمی، دیگر عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در این خصوص میگوید: آقای یزدی حرف خودش را میزند؛ هر روز با یک نفر درمیافتد. تا دیروز با هاشمی رفسنجانی و امروز صادق لاریجانی است؛ و فردا با چه کسی در میافتد را نمی دانم؟! ( اینجا بخوانید).
داستان حمله یزدی به هاشمی
اما ماجرای حمله به هاشمی چه بود؟ آیتالله یزدی در سال 88 و در اوج تنشهای بعد از انتخابات آن سال موضوعی را خطاب به مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی مطرح کرد که با واکنش صریح او روبهرو شد و در نهایت هم گویا با میانجیگری برخی چهرههای روحانی موضوع فیصله یافت.
بعد از روزهای پرتنش پس از انتخابات سال 88 و حوادث پس از آن صحنه سیاسی کشور محل انتقادات تند برخی مسئولان بود. پس از آن وقایع و در بهمنماه سال 88 آیتالله هاشمی رفسنجانی با تاکید بر این موضوع که اصلحترین فرد برای حل مشکلات فعلی رهبر انقلاب هستند، گفت: «با کمک افراد معتدل از هر دو جناح موجود کشور و با تدبیر رهبری مسائل موجود قابل حل و فصل است.»
این صحبتهای آیتالله هاشمیرفسنجانی که در آن زمان ریاست مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام را بر عهده داشت با واکنش تند آیتالله یزدی روبهرو شد. او صحبتهای رئیس مجلس خبرگان را نوعی توهین و جسارت به رهبری انقلاب تفسیر کرد. او گفته بود: «من این نوع اظهارات را نمیفهمم؛ شما با حکم رهبری مسئولیت گرفتهاید آن وقت این طوری صحبت میکنید. هر جا که آیتالله خامنهای بروند ملت و ما دنبال ایشان خواهیم بود؛ اما آقای هاشمی این را بدانید که دنبال شما نمیآییم.»
با طرح این موضوعات از طرف رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، آیتالله هاشمی رفسنجانی تهدید به انتشار کتبی برخی مباحث کرد. هرچند بعد از طرح این موضوع سیداحمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران ، نقش میانجی را بازی کرد و با تماسی که با هاشمی رفسنجانی داشت او را از انتشار نامه کتبی منصرف کرد. او در جلسه در این باره اما سخن گفت: سالها است كه جواب من به آقاي يزدي درخواست شفا براي ايشان است و ارسال سلام.
18
اینها برای ما نون اب نمیشه فکر مردم فقیر باشید
سلام بهمه بزرگوارها فقط یک سوال چطوری شد که الان حضرات فکر انتقاد افتادند لطفا دیگه باین قدر شعور ما توهین نکنید که همه دارائی مافقرا ست یاحق
کار هردو اشتباه محض است .آملی به جای اینکه برخی ابهامات عملکردی خود را توضیح دهد نامه خارج از انصاف برای یزدی نوشت . یزدی هم تند حرف زد می توانست اعتراض را خصوصی تر مطرح کند .الان در تفکر مردم آملی مدافع فاسد بی عرضه و ... است .یزدی فردی بی منطق و تند عصبانی و فاقد سواد فقهی است . لجن مال کردن طرفین کار غیر اخلاقی است .
برو بابا خسته شدیم دیگه حنای شما رنگی نداره
تکبروقدرت خواهی همین ؛این جدلهای بی فایده درراه خدا وبرای خدانیست
هردو اقایان لاریجانی ویزدی مثل هم هستند.من فقط واقعا برای مجریان تلویزیون متاسف هستم که تادیروز ارادتمند اقای آملی بودندولی حالا همه مثلا شجاعانه از ایشان انتقاد شدید میکنند .یعنی این قدر بی عرضه هستند که نمیتوانند ازراه دیگری به جز آلت دست بعضی سیاست ها شدن درآمد کسب کنند.
آقای یزدی لطف کنید با بیت المال لاستیک دنا چه کردی.غارت لاستیک دنا و نفرین هزاران کارگر لاستیک دنا.امروز روز وعده خداوند است که مفسدین رسوا می کند
وقتی انسان به سن کهنسالی میرسد قدرت تدبیر و مشاعرش کم میشود مشکل مملکت ما این است که اقایان در سنین کهنسالی بازنشسته نمیشوند و جایشان را به افراد میانسال باتجربه نمیدهند
وقتی هواپیما سقوط میکنه،وزیر استیضاح میشه!حادثه قطار وزیر جواب بده !آتش سوزی مدرسه وزیر جواب بده!رقص تو مدرسه وزیر جواب بده!اگه حکومت علوی هست که یقینا هست باید جناب لاریجانی پاسخگوی تخلفاتی باشد که در حوزه ریاستش انجام شده،جناب کدخدایی فرمودند بحث طلبگی هست!ترس از خدا کجا رفت!چرا اینقد خواص بی بصیرت خون شهدا را لگد مال میکنید!پاسخ به افکار عمومی واجب است.شرم باد بر کسانی که سعی میکنند مطالبات ملت و فرزندان زجیر کشیده و پا برهنه انقلاب را بایکوت کنند.
كاري به بد و خوب آقاي يزدي ندارم ولي مگه دروغ گفته؟؟؟سناريو چيه
لطفا بزارید حرف هایشان را بزنند شاید به درد خورد ولی اقای یزدی با یک قبیله در افتاده است مگه نمی دونه چند تا لاریجانی داریم!
جنگ بر سر قدرت است ایا انگلیس پیروز میدان است یا روس جنایتکار
این کنش ها و واکنش ها فقط یک نتیجه دارد که این جماعت میدان سیاست را با کوچه پس کوچه های دهاتشان اشتباه گرفته اند ؟بنده بعنوان یک دیدبان رسانه ای متاسف هستم که گرفتار چینین مخلوقاتی هستیم ؟ در شرایطی که کشور مورد هجوم همه جانبه قراردارد این ها را چه شده است ؟اگر امام خمینی امروز بود این ها را خفه می کرد ؟ اگر هم سیدحسن مدرس امروز بود این ها کجا بودند ؟ چرا ما نمی توانیم زمان شناس و مکان شناس باشیم ؟ شیخ محمد یزدی یک شیخ اصفهانی است که خودش را بعنوان یزدی به جامعه قالب کرده است ؟احتمالا امروز حوزه علمیه قم در حالت انجماد و عقیم بودن به سر می برد که این ها ؟به جان هم افتاده اند ؟
بگزارید جنس این افراد برای مردم مشخص شود هرد وبزرگوار راست می گوند چون هردو تا بحال خلاف کرده اند مارا بگو که چه افرادی بر ما حکومت می کنند
واعظان کین جلوه در محراب و منبر میکنند ..... چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند ..... مشکلی دارم زدانشمند مجلس باز پرس ..... توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند .... حافظ
درود بر آیت الله یزدی بزرگوار ونترس.
سه دوست مسافر راهی بودند که در خرابه ای مفت و مسلّم گنجی بدست آوردند. هرکدام با خودش می گفت اگر این دوتا را از سر راه بردارم همه گنج از ان من می شود. پس برای کشتن هم نقشه کشیدند.آنها سرانجام موفق شدند یکدیگر را بکشند اما گنج در آن خرابه ماند. داستان این عزیزان هم بی شباهت به ماجرای مورد اشاره نیست تنها تفاوتش این است که نفر سوم این داستان فکر می کند از نفر سوم ان داستان زرنگ تر است اما او زمانه را دست کم گرفته است: « زمانه پندی آزادوار داد مرا زمانه را چو نکو بنگری همه پند است».
باب شده هر وقت از خطا کار و کارهایش سخن می گویند ماست مالی می کنند و می گویند مصلحت نیست .. کشورهای دیگر خطا کار را کنار می گذارند آنوقت ما برای لاپوشانی ;;کارهای دیگرشان را بزرگ می کنیم .. همه اش شده مصلحت و مصلحت جمعش کنید این چه جور مملکت داریه .