مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی:
باید برای حفظ انقلاب، یک انقلاب اخلاقی بکنیم/ سعه صدر شهید بهشتی در مناظره با نمایندگان حزب توده، افکار عمومی را جذب کرد
«متأسفانه امروز با گذشت ۴۳ سال از پیروزی انقلاب اسلامی به جائی رسیدهایم که اولاً غیر از یک تفکر خاص هیچکس و هیچ جمعی کمترین سهمی در رسانه ملی ما ندارد چه رسد به دگراندیشان و مخالفان. ثانیاً تخریب این و آن، حرف اول و آخر قدرتمداران ما و ابزارهای تبلیغی وابسته به آنها ازجمله رسانه ملی است.»
مسیح مهاجری، مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی در این روزنامه نوشت: اوائل سال ۱۳۶۰ در یکی از جلسات شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی که آیتالله بهشتی دبیرکل آن بود، موضوع پیشنهاد حزب توده برای مناظره تلویزیونی دبیرکل آن حزب نورالدین کیانوری با آیتالله بهشتی مطرح شد.
بسیاری از اعضاء شورای مرکزی معتقد بودند برای آقای بهشتی کسر شأن است با کیانوری که از نظر علمی در سطح بسیار پائینی قرار داشت مناظره کند و نظرشان این بود که از طرف حزب جمهوری اسلامی فرد دیگری در این مناظره شرکت نماید.
آیتالله بهشتی مطالب این افراد را گوش کردند و سپس گفتند: حزب توده برای این مناظره از من دعوت کرده و این درست نیست که من شخص دیگری را به جای خودم بفرستم. اخلاق حکم میکند من خودم این پیشنهاد را بپذیرم و در مناظره شرکت کنم. در آن زمان آیتالله بهشتی رئیس قوه قضائیه هم بودند.
سرانجام، مناظره در خردادماه ۱۳۶۰ برگزار شد و همه دیدند که آیتالله بهشتی با سعهصدری وصفناشدنی، دانشی وسیع و منطقی قوی از اسلام و انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن دفاع کرد. این مناظره که باید محور آن را از جانب شهید آیتالله اخلاق سیاسی متکی بر اسلام انقلابی دانست، در ۵ قسمت برگزار شد ولی فقط ۳ قسمت آن از تلویزیون پخش شد. خواست آیتالله بهشتی این نبود که دو قسمت دیگر پخش نشوند ولی دستاندرکاران آن روز تلویزیون چنان تصمیمی گرفتند و مردم را از آن دو بخش محروم کردند هرچند همان سه قسمت که پخش شدند به بهترین وجه منطق استوار یک متفکر مسلمان خداپرست را در مواجهه با افرادی از نمایندگان افکار ماتریالیستی و غیرمعتقد به خدا و دین به نمایش گذاشت.
آنچه در این مناظره حتی بالاتر از منطق اسلامی آیتالله بهشتی جلوهگری کرد و افکار عمومی را مجذوب خود ساخت، اخلاق و ادب اسلامی او بود. بهشتی، نه به مثابه یک چهره سرشناس انقلاب یا رئیس قوه قضائیه نظام جمهوری اسلامی و یا دبیرکل حزب فراگیر و پرقدرت جمهوری اسلامی، بلکه به عنوان یک عالم دینی با نهایت فروتنی از صداقت در رفتار با مردم گفت و با نمایندگان حزب توده و بعضی احزاب مارکسیستی حاضر در مناظره، چنان دوستانه صحبت کرد که هیچ نشانی از قدرت و مقام و منصب را نمیشد در سخنان و لحن کلام او سراغ گرفت.
در این ماجرا علاوه بر محتوای مناظره و سخنان متین و منطق استوار آیتالله بهشتی، دو نکته بسیار ارزشمند و درسآموز را میتوان به روشنی یافت که هر دو از اصول اخلاقی و بهترین تفسیر برای «انقلابیگری» هستند. نکته اول اینست که ایشان برای انسانها ارزش و اهمیت قائل بود بطوری که در زمانی که یکی از قدرتمندترین مسئولین نظام جمهوری اسلامی بود، در کنار افرادی فاقد جایگاه حکومتی و اجتماعی به مناظره نشست و در نهایت ادب و رعایت حرمتها با آنها بحث علمی و سیاسی کرد. نکته دوم اینکه موقعیت پایبندی خود به ارزشهای اخلاقی و اسلامی را در عمل به اثبات رساند و به کسانی که دشمن اسلام محسوب میشدند نشان داد که انقلاب اسلامی درصدد کمک کردن به همنوعان برای پیدا کردن مسیر درست است.
متأسفانه امروز با گذشت ۴۳ سال از پیروزی انقلاب اسلامی به جائی رسیدهایم که اولاً غیر از یک تفکر خاص هیچکس و هیچ جمعی کمترین سهمی در رسانه ملی ما ندارد چه رسد به دگراندیشان و مخالفان. ثانیاً تخریب این و آن، حرف اول و آخر قدرتمداران ما و ابزارهای تبلیغی وابسته به آنها ازجمله رسانه ملی است. و ثالثاً در تمام زمینههای استفاده از قدرت، اخلاق را به فراموشی سپردهایم و با اینحال خود را مظهر انقلاب اسلامی معرفی میکنیم.
اگر نخواهیم خود را فریب بدهیم، باید اعتراف کنیم که این وضعیت اسفبار نشان میدهد ما برای حفاظت از انقلاب به یک انقلاب اخلاقی بر مبنای تعالیم اسلامی نیازمندیم.
مناظره دکتر بهشتی با گروها و احزاب در اوایل انقلاب واقعا دیدنی بود.اما بمرور زمان احزاب را یکی یکی از قطار انقلاب بیرون انداختن و الحمدالله حالا افتادن به جان هم.انقلاب فرزندان خود رامیخورد یک حقیقت هست.
راهترین کار بردن دستها بالاست که مردم ما اشتباهی راه را آمدیم و مارا ببخشید و خدا حافظ همدیگر را در دادگاه میبینیم.
اقای مهاجری مملکت به حال خودش رها شده اکثریت مسئولین ایران از نماینده مجلس گرفته تا مسئولین دولتی همه هنرپیشه شدند اشک تمساح میریزند افکار عمومی را فریب میدهند دروغ میگویند فساد میکنند هیچکس در این مملکت نیست جلو ی این هنرپیشه های جعلی را بگیرد همه نان به نرخ روز خوردن را بلدند شما ببینید این مملکت لیبرالیست شده تمام ثروتمندان و پولدارها و اغنیا این مملکت را اداره میکنند و معیشت و نیاز مالی و قوت لایموت بقیه مردم در دستان این اشخاص است چرا چشمان خودمان را روی واقعیت های زندگی در ایران بسته ایم شما از سال 1357 یک نفر نمایند ه یک نفر مدیر مسئول دولتی یک نفر کار گذار حکومت اسلامی نشان دهید زندگی عادی مثل مردم کوچه و خیابان داشته باشد یک نفر روحانی قدیمی نشان دهید مانند مردم عادی از زندگی اشرافی برخوردار نباشد. گویا این مملکت ششدانگ ارث پدری انان میباشد در فکرو ضمیر انان در قرن بیست و یکم توهم ارباب و رعیتی دارند مردم را همیشه از بالا نگاه میکنند . اقای مهاجری لطفا واقعیات زندگی در ایران را ببینید و سپس در افشانی کنید حفظ انقلاب با حرف و توصیه و دستور نیست روح و روان مردم ازرده شده چرا مسئولین مانند کبک سرشان را زیر برف کردند و میگویند برف نمیاید ابتدا بفرمائید چرا انقلاب شدکاری به ان بحث سیاست دنیا و ابر قدرت ها نداریم ولی یادمان نرفته مردم بدون دستور مانند موج خروشان با شعار های انقلابی خیابانها را می پیمودند و هدف زندگی بهتر و اسایش بهتر و ارامش بهتر بود بعد از 43 سال حکومت سرباز و تفنگ را از بای سر مردم بردارد ببینید چه محشر کبرایی برقرار میشود تظاهرات سال 57 پیش این تظاهرات هیچ است ان زمان مردم از شکم سیری و رفاه و اسایش مینالیدن الان مردم از نداری و فقر و فلاکت بنابر این حکومت باید برای حفظ انقلاب ارامش و اسایش و رفاه زندگی توده مردم را فراهم کند نه یک عده شکم پاره سیری ناپذیر را حمایت کند بعد تقاضای حفظ حکومت کند که از قدیم گفتند شکم گرسنه دین و ایمان ندارد .///