با اشاره به انفجار در محوطه کانتینرهای بندر شهید رجائی و آتشسوزی گسترده در این بندر
انتقاد روزنامه جمهوری اسلامی از صدور بیانیه توسط دستگاه ها به هنگام بروز حوادث/ به جای این کار، بنیانهای امنیتی را تقویت کنید/ نمیتوان این حادثه را گسسته از وضعیت امنیتی کشور دانست
حساسترین بخش حادثه، که البته ترجیعبند تمام حوادث سالهای اخیر است، تقویت بنیانهای اطلاعاتی و امنیتی کشور است. حادثه بندر شهید رجائی با هر یک از احتمالات منطبق باشد، نمیتوان آن را گسسته از وضعیت امنیتی کشور دانست آیا این انفجار زیانبار میتواند نقطه عطفی برای پایان یافتن این وضعیت نامطلوب شود؟

روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: انفجار در محوطه کانتینرهای بندر شهید رجائی و آتشسوزی گسترده در این بندر را با هیچ توجیهی نمیتوان عادی تلقی کرد.
اتفاقی بودن، عمدی بودن، کار نفوذیها بودن، توطئه دشمنان خارجی بودن و... انواع گمانهزنیهائی هستند که مطرحند ولی واقعیت هرچه باشد، این واقعه را باید به حساب بیتوجهی امنیتی دانست، توجه ویژهای که مکان حساسی همچون بندر شهید رجائی به آن بسیار نیازمند است. این بندر یکی از مهمترین گلوگاههای حیاتی کشور است و به همین دلیل به بالاترین سطح مراقبتهای امنیتی نیاز دارد.
اکنون که در اثر ضعف مراقبت، چنین حادثه تلخی پیش آمده و علاوه بر زیانهای کلان مالی به قربانی شدن جان دهها انسان و مصدومیت صدها نفر منجر گردیده، هنوز هم با چشمانداز روشنی از تدابیر دقیق برای مدیریت بحران از یکطرف و اقدامات پیشگیرانه و حفاظتی قابل قبول از طرف دیگر مواجه نیستیم.
شرایط موجود را در چند بند میتوان ترسیم کرد.
۱- اطلاعرسانی از ابعاد انفجار بندر شهید رجائی مثل همیشه ضعیف، با تأخیر و غیرشفاف است. در چنین عرصهای رسانههای بیگانه با جدیت وارد میدان میشوند و با القائات دلخواه خود افکار عمومی را به هر طرف که بخواهند میکشانند.
از ساعات اولیه انفجار، انواع اخبار مغرضانه به فضای رسانهای راه یافتند و اذهان مردم را به خود مشغول کردند، اخباری که هدف اصلی آنها تخریب و متهم کردن دستاندرکاران داخلی است. در اثر انتشار پرحجم این قبیل اخبار، گمانهزنیهای زیادی در محافل و در فضای مجازی شروع شد که آثار مخرب آنها کمتر از اخبار ساختگی دشمن نیست. اینها همه از عوارض ضعف اطلاعرسانی رسمی و عقبماندگی دستگاههائی است که موظفند در اسرع وقت و به صورت لحظهای اخبار را با شفافیت کامل به اطلاع مردم برسانند.
۲- چند سالی است که رسم شده به محض رخ دادن یک حادثه، تمام قوای کشور بیانیه صادر و هیأتهائی را مأمور پیگیری میکنند ولی بعد از گذشت مدتی سروصداها میخوابند و از نتیجه آن مأموریتهای متعدد خبری به مردم داده نمیشود! معلوم نیست به جای تعدد مراکز چرا به یک مرکز که مسئولیت محوری برای بررسی و تهیه گزارش داشته باشد اکتفا نمیشود. تمام دستگاهها و قوا میتوانند به این مرکز که مسئولیت محوری دارد اعتماد و آن را پاسخگو کنند و افکار عمومی نیز مطالبات خود را از همان طریق پیگیری کند و به نتیجه روشنی برسد.
۳- همزمانی انفجار بندر شهید رجائی با یکی از حساسترین دورههای مذاکرات ایران و آمریکا در عمان نمیتواند غیرمرتبط با تحول مثبتی که در سیاست خارجی کشورمان به وجود آمده است باشد. سران رژیم صهیونیستی از استمرار این مذاکرات خشمگین هستند و چون تلاشهایشان برای متوقف ساختن آن بینتیجه مانده قطعاً درصدد پیمودن راههای دیگری برای به شکست کشاندن این مذاکرات هستند. از کاسبان تحریم و سایر مخالفان داخلی مذاکره هم نباید غافل باشیم.
۴- حساسترین بخش حادثه، که البته ترجیعبند تمام حوادث سالهای اخیر است، تقویت بنیانهای اطلاعاتی و امنیتی کشور است. حادثه بندر شهید رجائی با هر یک از احتمالات منطبق باشد، نمیتوان آن را گسسته از وضعیت امنیتی کشور دانست آیا این انفجار زیانبار میتواند نقطه عطفی برای پایان یافتن این وضعیت نامطلوب شود؟
۵- مسئولان نظام اجازه ندهند تجربه تلخ انفجار بندر شهید رجائی در سایر بنادر مهم ازجمله بندر امام خمینی تکرار شود. این انفجار، چه عمدی باشد و چه غیرعمدی، میتواند در کمین سایر بنادر هم باشد. این بنادر، از جهت ایمنی و امنیتی در معرض آسیب قرار دارند و از این هر دو جهت به توجه سریع نیازمند هستند.
سوخت موشک هم اشاره کن
بهلول قلابی بسوزازپیامم
خوشبختانه امروز ما در مرحله ای از رشد و توسعه قرار گرفته ایم که هنگام وقوع حادثه ای در کشور که احساسات عمومی را جریحه دار کند. چهار گروه بسیار مهم فورا وارد عمل می شوند.
گروه اول . دستور رسیدگی دهندگان. این گروه طیف گسترده ای از مسئولین ذیربط و بیربط هستند که گاهی تا سطح آبدارچی یک اداره کل را هم شامل می شوند. افرادی بسیار متعهد که بلافاصله و بافاصله بعد از وقوع حادثه دستور رسیدگی صادر می کنند.
گروه دوم که تقریبا به اندازه گروه اول متعهد هستند. فورا و در اسرع وقت بیانیه صادر می کنند. به این گروه اصطلاحا در عرف جامعه می گویند گروه صادر کنندگان بیانیه.
گروه سوم که معمولا از نظر تعداد همیشه کمتر از گروه اول و دوم هستند. معروف به گروه رسیدگی کنندگان هستند. این گروه به لحاظ ساختار ژنتیکی شان بسیار با حوصله و آرام و با صرافت کار می کنند. از این رو معروف به گروه لاک پشتیان حوادث هستند.
گروه چهارم که تعدادشان تقریبا به اندازه متحصصین جلوی مجلس است . فرصت طلبان و شایعه سازان و جو سازان هر حادثه هستند. این گروه که بیشتر از بر و بچ تندرو و لابی های روسفیلی و پادو های کاسبی تحریم هستند. در فرهنگ مردم معروف به مغزهای زنگزده همراستا با بیگانه اند.
گروه آخر یادت رفت دلبندم.
گروه آخر نیز مزدوران کاسه لیس و سانديس خورهای بی همه چیز هستند که برای ماستمالی کردن قضیه و با زور چوب و چماق مانع از اطلاع رسانی شفاف رسانه ها به مردم می شوند.
گروه اشغالگران تلوزیون رو یادت رفت که بعد از دوروز نوارمشکی ردند
آنکه حساب پاک است
از محاسبه چه باک است؟
حتما یک غلطی کردند که از اطلاع رسانی مستقل روزنامه ها و رسانه ها می ترسند.
مردم ایران دیگه به این داغدار شدن ها ودردها عادت کردیم دلهای شکسته و زخمی مردم ایران دیگر آرام نخواهد گرفت
اگه ژاپن این اتفاق می افتاد یک نفر استعفا میداد یک نفر هم خودش رو به روش سامورایی می کشت اما در ایران اب از اب تکان نمبخوره و اصلا کار خدا بوده و خواست خدا بوده و مدیران که نمیتونند تو کار خدا دخالت کنند
تازه اگه عزل بشوند هم خیلی زود یک سمت بالاتر بدست می اورند ..