روایت هایی از سردار و حق الناس
عصبانیت حاج قاسم از اختصاصی کردن سانس عمومی استخر
یکی از دوستان سردار سلیمانی تعریف میکند: «قرار بود حاج قاسم در تایم شلوغی به استخر بیاید. تصمیم گرفتیم به بقیه کسانی که میخواهند از استخر استفاده کنند، بگوییم که استخر تعطیل است، اما حاجی وقتی فهمید واکنش عجیبی نشان داد.»
یکی از پرسنل نیروی قدس سپاه پاسداران و دوستان سردار قاسم سلیمانی تعریف میکند: «حاج قاسم کم و بیش میآمد استخر ستاد؛ آن هم وقتهایی که سانس خلوت بود، آن روز قرار شد بیاید.
خبر را یکی از همراهانش داد. ساعتی که گفته بودند، ساعت خلوتی استخر نبود. پیش خودمان گفتیم: «عیبی ندارد، به هر کسی که آمد میگوییم «استخر تعطیل است.»
بالاخره سردار بود و فرمانده نیروی قدس. همین کار را کردیم تا به حساب خودمان حاجی راحت باشد. از کجا میدانستیم ناراحت میشود!
هنوز نیامده، خبر به گوشش رسید. اخم آمد توی صورتش. سفت و محکم گفت: «سریع به همه کسایی که گفتید استخر تعطیله، بگید برگردن. هرجور شده باید پیداشون کنید.»
زنگ زدم به تک تک بچهها. یک به یک همه را برگرداندم. حاجی هم برای اولین بار آمد توی سانس عمومی.
سانس عموم بود؛ اما آن روز برای خیلیها اختصاصی شده بود. کنار فرمانده نیروی قدس سپاه بودند و چه چیز اختصاصیتر از این؟»
منبع: کتاب «سلیمانی عزیز»
آخی طفلکی !!
نقش بادمجان دور قاپ چینان و چاپلوسان را ببین !!!
پس اون چمدان های دلار چی !!؟
آیا با وجود این همه فقیر مخصوصاً جنوب کرمان و سیستان و بلوچستان روا بود و است که چمدان های دلار برای حقوق معوقه لبنانی ها فرستاده بشه !؟
لاقل بعد از خالی کردن دلارها چمدون های خالی زا پس می آورد