مرور تاریخ؛
آیتالله مهدوی کنی: شخصی با صدای کلفت و خشن به مدرسه رفاه تلفن و ما را تهدید به بمباران کرد
آیتالله مهدوی کنی در کتاب خاطرات خود نوشته است: خوب به یاد دارم شخصی با صدای کلفت و خشن به مدرسه رفاه تلفن کرد و ما را تهدید به بمباران کرد.
آیتالله مهدوی کنی در کتاب خاطرات خود (مرکز اسناد انقلاب؛ ۱۳۷۸؛ ۱۸۹-۱۹۱) از تهدیدهای تلفنی ارتشیان به مدرسه رفاه پیش از ورود امام چنین مینویسد:
امام پس از مدتی توقف در پاریس، عازم تهران شدند. دولت بختیار مانع ورود امام شد و فرودگاهها را بست. به دنبال این اقدامات، آقایان علما از بلاد مختلف به دانشگاه تهران آمدند و در مسجد دانشگاه تهران تحصن کردند. بنده، چون در کمیته استقبال بودم در آنجا تحصن دائم نداشتم. عدهای شبانهروز در آنجا بودند و بعضیها هم به آنجا آمد و رفت میکردند. بنده از آنهایی بودم که میرفتم و میآمدم، اما حضور دایم نداشتم. این تحصن به خاطر اعتراض به دولت در جلوگیری از ورود امام بود. بنده، چون عضو شورای انقلاب بودم کارهای مربوط به کمیته را زیر نظر داشتم و بعضی از کارها را نیز غیرمستقیم هدایت میکردم. در مدرسه رفاه تلفنها را جواب میدادیم و برای تنظیم امور هم شرکت میکردیم. تلفنهایی هم از مسئولان رژیم سابق میشد. تلفن مقدم و طوفانیان را یادم هست. طوفانیان تهدید به بمباران محل اقامت امام میکرد، ولی مقدم از راه محبت و دوستی سخن میگفت.
خوب به یاد دارم شخصی با صدای کلفت و خشن به مدرسه رفاه تلفن کرد و ما را تهدید به بمباران کرد. من به او گفتم: «ما از این تهدیدها هراسی نداریم. ما شاگردان آن امامی هستیم که لرزه بر اندام شاه انداخت و او را فراری داد، ما بیدی نیستیم که از این بادها بلرزیم. هر کاری میخواهید بکنید.»
18