تهیه کننده زندانی سریال شهرزاد: هزینه سریال من به مراتب کمتر از سریال تلویزیونی"معمای شاه" است و بینندهاش به مراتب بیشتر
روزنامه شرق با محمدامامی، تهیهکننده سریال شهرزاد که به اتهام مالی در زندان اوین به سر می برد مصاحبهای انجام داده است.
بخشی از مصاحبه را می خوانید:
جمعی از هنرمندان برای مرخصی شما امضا کردند؛ نامهای که گویا قرار بود محرمانه بماند اما انتشار آن باعث شد برخی سینماگرانی که نامشان درج شده بود، امضای این نامه را تکذیب کنند. آن تعدادی که ماندند، اغلب جزء افرادی بودند که با شما همکاری داشته یا همچنان ارتباط مالی با شما دارند. همین سبب شد این گمانه تقویت شود که بین این نامه و منافع مالی این افراد رابطهای وجود دارد.
نامهای که نوشته شد، پس از بخشنامهای بود که از سوی رئیس محترم قوه قضائیه برای آزادی موقت و مرخصی زندانیان در شرایط خاص فعلی صادر شد. برای جرائم امنیتی، اقتصادی و حتی جرائم خشن این بخشنامه قابل اجرا بود. طبق گزارشهای قوه قضائیه پس از صدور این بخشنامه ۱۰۰ هزار نفر بهصورت آزادی موقت با سپردن وثیقه، یا مرخصی رفته یا عفو مشروط شده و از زندانها آزاد شدند. یکسری از همکاران سینمایی در چارچوب همین بخشنامه و بر اساس قوانین موجود که همه میتوانند از آن بهرهمند شوند، نامهای نوشتند که یکی از اعضای کوچک خانواده بزرگ سینما نیز از این بخشنامه بتواند استفاده کند. این یک مطالبه صنفی بود.
بین این نامه و منافع مالی این افراد رابطهای وجود داشته است یا خیر؟
شما اگر برگردید به اولین ادعاهای مطرحشده در کانالهای تلگرامی و برخی رسانههای زرد، میبینید که از امضای نامه توسط عوامل سریال شهرزاد صحبت کردند. بعد نسخهای از این نامه منتشر شد با تعداد امضاکنندگانی بسیار بیشتر از نامه اصلی. در واقع ورژنی از نامه ادعا شد که ما ننوشته بودیم؛ یعنی همین جمع ۴۶ نفره. بنده هم نه اسپانسر بودم و نه پیگیر آن بودم.
الان موضوع اسپانسری این نامه را طرح نکردم، سؤالم درباره ارتباط مالی و همکاری گذشته یا آینده امضاکنندگان با شماست.
پاسخ باید مقدمهای داشته باشد. من از سؤال شما فرار نمیکنم. در این نامه دوستانی هستند که حتی من از نزدیک آنها را ندیدهام؛ یعنی هیچ ارتباط مالی، کاری و وابستگی دیگری با آنها نداشتم. سؤالی که باید به آن پاسخ داد، این است که چرا این نامه باید بعد از گذشت چهار سال از تشکیل این پرونده نوشته شود؟ با درنظرگرفتن اینکه من همیشه میتوانستیم از این ظرفیت استفاده کنم؛ پس چرا زودتر از آن بهره نبردم و امروز بعد از ۲۶ ماه بازداشت که در این مدت تاریخ همکاری افراد با من دورتر شده و بعضاً در مجموعههای دیگری مشغول فعالیت هستند، این اقدام را انجام دهم؟ این تصوری که ایجاد شده، یک آدرس اشتباه است. کدامیک از این افراد را میتوانیم بهصراحت آدمهای وابسته بدانیم. این افراد اهل فرهنگ هستند، اهل معامله نیستند. بدون سند و مدرک درباره افراد صحبتکردن و اهانتکردن گناهی نابخشودنی است. زاویه نگاه شما میتواند به این موضوع متفاوت باشد. میتوانید به این فکر کنید که این آزادی موقت از چه کسانی انتفاعی سلب میکند و عدمالنفع ایجاد میکند؟ چه کسانی از نوشتن این نامه ترسیدند؟
در جریان ساخت سریال شهرزاد پرداختها به گونهای بود که اهالی سینما عنوان میکنند نظام پرداخت را میتوان به قبل از دوره سریال شهرزاد و بعد از آن تقسیم کرد.
بنده حاضرم در شرایط برابر زمانی که داشتم شهرزاد را تولید میکردم، دستمزدهایی را که پرداخت کردم، با سریال معمای شاه قیاس کنید. من هزارو 500 دقیقه تولید داشتم، آنها هم هزارو 500 دقیقه تولید داشتند. بازیگرانی را که من استفاده کردم، با بازیگران آن سریال مقایسه کنید و نهایتاً کیفیتی را که من تولید کردم، با کیفیتی که آنها تولید کردند، بسنجید. خودتان از مقایسه سریال شهرزاد و معمای شاه میتوانید قضاوت کنید که چه تفاوتی وجود داشت. این را هم در نظر بگیرید که مردم باید سریال شهرزاد را میخریدند؛ اما معمای شاه از تلویزیون پخش میشد. فارغ از تمام مسائل کیفی، شما هزینه تولید معمای شاه را با سریال شهرزاد مقایسه کنید. ببینید آنها که با بودجه تلویزیون محصول ساختند، کمتر هزینه کردند یا من با بودجه بخش خصوصی؟ من میگویم قطعا من.
هزینه تولید شهرزاد چقدر شده؟
من اسناد در اختیارتان میگذارم. تولید هزارو 500 دقیقه سریال شهرزاد حدود 12.5 میلیارد تومان هزینه داشته است. این مبلغی است که برای سریالهای درجه 2 تلویزیون هزینه میشود.
رقم دستمزد بازیگران نقش اول چقدر بوده؟
من یک شرطی گذاشتم. گفتم در شرایط برابر. امروز بعد از شهرزاد 3 حدود 11 سریال وارد نمایش خانگی شده. در شرایط برابر در مقایسه با فروش شهرزاد و در مقایسه با سازوکار مالی شهرزاد، در تمام این سریالها هزینههای گزافی شده با کمترین مخاطب و کیفیت و کمترین کیفیت قصه و روایت. شما اینها را با شهرزاد مقایسه کنید. این کار رکوردهایی را جابهجا میکند. وقتی شما دارید رکوردی ثبت میکنید، بعضی وقتها، تأکید میکنم بعضی وقتها با یک سازوکار درست، با استفاده از سه دوربین در صحنه به جای اینکه یک بازیگر را شش ماه داشته باشید، سه ماه دارید و جلوی دوربین میبرید... . این روش یک روش علمی است. تهیه یک سریال به روش اقتصادی است. این سازوکار اقتصادی تولید یک سریال است. کسی این جنبههای ساخت سریال را بررسی نمیکند. همه میگویند خانم علیدوستی چقدر دستمزد گرفت؟ آقای حسینی چقدر دستمزد گرفت؟ بیاییم ببینیم دیگران چقدر دستمزد گرفتند؟
شما دستمزد خانم علیدوستی و آقای حسینی را بگویید تا ما مقایسه کنیم.
من اسناد را به شما میدهم، شما منتشر نکنید و فقط مقایسه کنید. نامهای به آقای شاهسواری تحویل دادم که من در تمام پروژهها، نهفقط شهرزاد، چند چیز میخواهم. یک اینکه شما حسابرس خانه سینما و سینماگران را بفرستید تا حسابها را بررسی کنند. هرچند من سریال شهرزاد را برای حسابرسی فرستادهام؛ اما من این کار را انجام دادهام و شاید مورد پذیرش شما نباشد، شما از خانه سینما نماینده بفرستید تا شرکت از بُعد منابع ورودی که عدهای بدون سند و مدرک آن را وابسته به پول معلمان و فرهنگیان، وامهای بانکی و لاشههای قیر و... میدانند؛ حسابرسی شود. عدهای ما را درگیر فرایندی ناسالم معرفی میکنند که منجر به ساخت سریال شهرزاد و شاهگوش و... شده است. ( این توضیح از طرف نویسنده مصاحبه لازم است داده شود که تا لحظه انتشار مصاحبه سندی درباره دستمزدها و هزینهکرد در سریال شهرزاد ارسال نشده است).
شما معتقدید که 12.5 میلیارد تومانی که برای ساخت سریال شهرزاد هزینه کردید، از محل تسهیلات بانک سرمایه نبوده است؟
خیلی شفاف میتوانید آن را ثابت کنید. زمانی ادعای شما یک وایتبرد در دادگاه است که این میشود یک سند. سند دیگر میشود شرکتی که واحد حسابرسی دارد، سهامی خاص است، حسابدار دارد و ورودی و خروجی آن مشخص است. به همین دلیل به آقای شاهسواری نامه زدم. در این نامه خواستم در شرایط برابر در شبکه نمایش خانگی که همه تشکیک ورود پولهای آلوده دارند و میگویند ازطریق نمایش خانگی سینما آلوده به پولهای کثیف شده، بررسی و حسابرسی صورت گیرد. دومین موردی که در نامه خواستم این بود که در سریال رسانههای خانگی و در سینما دستمزدها را در همان تاریخ یعنی سال 93 برای شهرزاد تا الان بررسی کنند. حتی اگر دیگر تهیهکنندگان حاضر نشدند اسناد را در اختیار خانه سینما بگذارند من اسنادم را در اختیار میگذارم تا بدانند چیزهایی که درباره دستمزد آقای حسینی و خانم علیدوستی گفته شده است، باورپذیر نیست.
یعنی دستمزدهایی که عنوان میشود اشتباه است؟
دستمزدها را میگویم اما منتشر نکنید... (بهدلیل تعهدی که دادم از نوشتن ارقام معذورم).
شما گفتید برای ساخت سریال شهرزاد 12.5 میلیارد تومان هزینه کردید. این رقم از منابع شخصی تأمین شده است؟
مگر تفاوتی دارد؟ منابع باید تمیز باشد. منابع تمیز میشود اسپانسری که اول سریال تبلیغ میکند، میشود 20 هزار سوپرمارکتی که شما کالا را به آنها پیشفروش میکنید. ببینید یک موضوعی به نام پولشویی مطرح میشود. در هیچ جای دنیا حتی آمریکا که سینمای میلیارد دلاری دارد، سینما مقصد مناسبی برای پولشویی نیست. سینما تاریکخانههای فساد را روشن میکند. آدمها را در معرض قضاوت قرار میدهد و این بدترین مقصد برای افرادی است که دنبال پنهانکردن خلافهایشان هستند. این را درباره محمد امامی نمیگویم. درباره همه کسانی میگویم که در سینما سرمایهگذاری میکنند. افرادی که آن طرف گود نشستهاند با انتشار چند عکس و تهمتزدن، سرمایهگذاران را از ورود به حوزه سینما میترسانند.
پس هزینه سریال از محل تبلیغاتی که گرفتهاید تأمین اعتبار شده است؟
من این را نگفتم. به سازوکار اشاره کردم. یکی از محلهای درآمدم تبلیغاتی است که از کاله، پرشیاخودرو، نیسان، آپ و... گرفتم. دوم فروش فیلم در سوپرمارکتها، سوم فروش دیجیتال و اینترنتی سریال، چهارم فروش وی.اُ.دی که بخش عمده درآمد در شهرزاد3 از طریق فروش وی.اُ.دی بود... .
چقدر درآمد داشتید؟
بگذارید حسابرسی انجام شود. اگر حتی یک تفاوت کوچک با رقم حسابرسی داشته باشم دوباره متهم میشوم. من صد کار مختلف در سینما انجام دادهام. من الان نمیتوانم بگویم که در هر یک از کارها چه رقمی درآمد داشتهام. اما کالایی که تولید شده سودده بوده و ادعای من این است که هر کاری در سینمای کشور انجام دادم از منابع پاک و سالم انجام دادهام و آن اثر برنده و پرفروش شده است. پرفروششدن این کارها باعث شده از محل سود آن، کارهای دیگری در سینما تولید کنم.
شما از بانک سرمایه چقدر تسهیلات گرفتید و در چه سالی؟
سال 1392. نه برای شرکت تصویرگستر، برای دو شرکت دیگرم؛ روشه قشم و سون قشم و یک شرکت که متعلق به یکی از شرکای تجاریام بود با نام توسعه تجارت مرین.روی دو شرکتی که نام بردم 80 میلیارد تومان تسهیلات گرفتم که 37 میلیارد تومان سپرده نقدی داشتم؛ یعنی یکی از بالاترین سپردهها را در بانک به عنوان پشتوانه تسهیلات داشتم و وثیقه ملکی در نیاوران هم گذاشته بودم.
آقای هادی رضوی به عنوان متهم بانک سرمایه در پروژه شهرزاد با شما همکاری داشته است. این همکاری چگونه شکل گرفت؟ آیا پول ورودی ایشان به پروژه از تسهیلات بانک سرمایه بود؟
سال 1393 که با ایشان همکاری کردم تنها در یک پروژه و آن هم شهرزاد یک بود. مانند همه سرمایهگذاران این حوزه که میتوانند با شرکای زیادی کار کنند. البته ایشان در هیچ بخش حقیقی و حقوقی با من شراکت نداشتند یا آنطور که آقای سیدضیاء هاشمی مطرح میکنند، دستیار من نبودند. ایشان داماد آقای وزیر است و مستقل کار میکند. آقای رضوی در آن زمان دبیر جشنواره مدافعان حرم بوده است. فردی اهل مصاحبه و چهره فرهنگی قلمداد میشد. ایشان در آن زمان گفتند شما شاهگوش را ساختید و موفق بودید من میخواهم بخشی از سرمایهام را به سینما بیاورم و در این حوزه سرمایهگذاری کنم. عدد ناچیزی که در حجم آن پروژه حدود 30 تا 35 درصد میشد سرمایهگذاری کرد. من در دیگر پروژهها مثل مصادره و خوک هم شرکایی داشتم و این کار معمول بود. اما این را در نظر بگیرید که آن زمان ایشان به هیچ بانکی بدهی معوق نداشت، به عنوان تاجر شناخته میشد، کاندیدای اتاق بازرگانی تهران شده بود و در عین حال، دبیر جشنواره مدافعان حرم بود. ما به عنوان یک چهره فرهنگی و به عنوان فردی بدون سوءسابقه با آقای رضوی همکاری کردیم. مگر میشود فردی را که امروز حکم گرفته بگویید چرا پنج سال پیش بهعنوان همکار پذیرفتید؟ جرم که عطف به ماسبق که نمیشود. جالب است سال 95 که من بازداشت شدم، ایشان علیه شهرزاد و علیه محمد امامی مصاحبه میکرده. من از این حافظه تاریخی رنج میکشم. آقای رضوی سال 98 حکم میگیرد و یکباره تبدیل میشود به شریک و دستیار امامی و باند پولشویی و ... . امروز هم اگر کسی بخواهد بدون سوءسابقه در پروژهای مشارکت کند من ابزاری برای رصد ریشه پول او ندارم. کدامیک از تهیهکنندگان از سرمایهگذاران پرینتهای 20 سال پیش را میگیرند و بررسی میکنند که پول مشکوک در حسابهایشان وجود دارد یا خیر؟ ایشان هم طی فرایندی معمول به مجموعه آمدند، اما در طول سریال با ایشان به اختلاف برخوردیم و آقای فتحی نامه زدند که نمیخواهم با شما کار کنم. ایشان هم پذیرفت و در سال 95 که بازداشت من اتفاق افتاد، آقای رضوی شروع به مصاحبه علیه من کرد و همه رسانهها هم آن گفتهها را منتشر کردند. خیلی از جاهایی که به من اهانت کردند، به حرفهای ایشان استناد میکردند. حرفهای ایشان به سند توهین به من تبدیل شد. اما در سال 98 که ایشان حکم گرفتند، بهناگاه در رسانهها به شریک و دستیار من مبدل شد.
72