واکنشها به شاهنامهخوانی مسعود فراستی در تلویزیون
تعابیر صریح و گاه ناشایست مسعود فراستی درباره اهالی سینما از او چهرههای جنجالی ساخته که همیشه مدعی بیسوادی و بیدانشی دیگران بوده است. او اما روز گذشته در کانون تحولی رسانهای قرار گرفت که جبران همه اتهاماتی بود که او به دیگران نسبت میداد.
روز گذشته انتشار ویدئویی از شاهنامهخوانی فراستی در شبکههای مجازی واکنش علاقهمندان به ادبیات و شاهنامه را برانگیخت. فراستی که برای چندمین بار روی صندلی میهمان برنامه کتاب باز روبهروی سروش صحت مجری برنامه نشست، با انتخاب و قرائت همراه با غلطهای بسیار چند بیت شعری تعجب همگان را برانگیخت.
مانند همیشه واکنش فعالان فضای مجازی همراه با طنز و طعنه و تمسخر بود. به خصوص که آن بخش از خواندن فراستی مورد توجه قرار گرفت که در مصرع «گلوی سیاوش به خنجر برید» او کلمه برید را با کسره خواند.
کاربری نوشت: «پس «گلوی سیاوش به خنجر برید» بِرید درسته آقای فراستی؟ ما مقواییها تا حالا بُرید میخوندیم.»
کاربر دیگری مختصر واکنش نشان داد: «فراستی نه خوندن بلده، نه نخوندن.»
ابراز تاسف از نحوه قرائت شعر فارسی توسط یک منتقد مدعی نیز دیده میشد. یک نفر نوشت: «جگرم سوخت، بند بند تنم از هم گسست، دلم صد پاره شد از شاهنامه خواندن جناب فراستی در برنامه کتابباز. یک مرد سخندان در این کشور که سرزمین سخن و سخنورانه پیدا نمیشد کارشناس این برنامه بشه؟؟»
واکنشهای جدی نیز در فضای رسانهای ابراز شد. جواد رنجبر درخشی لر، شاهنامهپژوه در یادداشتی در خبرگزاری ایبنا، اشتباهات این منتقد جنجالی در قرائت شعر فردوسی را برمیشمارد. او پس از برشمردن اشتباهات محتوایی فراستی درباره نحوه مرگ رستم نوشت: «اگر او متن را یک بار خوانده بود چنین اشتباهاتی نمیکرد.»
وی ادامه داد: «روایت فراستی وقتی عجیب و خندهدار میشود که او بیتها را میخواند. فراستی نشان میدهد که هرگز شاهنامه را به دست نگرفته. چه، یک بار خواندن این بیتها که واژگان دشوار هم ندارد، آدم را برای خواندن درست آماده میکند.»
این شاهنامهپژوه ادامه داد: «البته باید گفت که غلط خواندن یک متن کهن دشوار، همانند شاهنامه عیب بزرگی نیست و حتی برخی از استادان تراز اول شاهنامهشناس هم ممکن است بیتی را غلط بخوانند. اما این همه غلط آشکار در سادهترین واژهها این سوال را پیش میآورد که چرا فراستی برای روایتی از شاهنامه دعوت شده است؟ او که قادر به خواندن یک ترکیب اضافی ساده نیست. اگر یک فرد آشنا به شاهنامه داستان را میخواند فراز و فرودهای زیبای آن را به مخاطب برنامه مینمایاند. یکی از زیباترین صحنههای این داستان، در سطح شاهکارها، خودداری رخش از رفتن به سوی چاه است که در بین غلطخوانیهای فراستی گم شده است و بعید میدانم کسی با شنیدن این نوع خوانش ترغیب بشود که سراغ شاهنامه و این داستان برود و خودش این بخش را بخواند.»
نویسنده این مقاله پس از برشمردن اشتباهات فراستی در خوانش ابیات به معروفترین و پرواکنشترین اشتباه او پرداخت و نوشت: «اما شاهکار غلطخوانی در این بیت است: گلوی سیاوش به خنجر برید / گروی زره چون زمانش رسید.»
جواد رنجبر درخشی لر ادامه داد: «برید به ضم ب، فعل ماضی از مصدر بریدن است. فراستی آن را برید (به کسر ب) خواند که در اینجا بیمعنی است و شاید معنایی عوامانه و توهینآمیز را تداعی کند. گروی زره، نام قاتل سیاوش، را هم که به پیش گ است با فتحه خواند، نشانه عدم آشنایی مطلق با شاهنامه و شخصیتهای آن.»
وی با توجه به سابقه نقدهای فراستی نوشت: «آقای فراستی که با یک ژست علامه دهری آثار سینمایی ایران را تحقیر میکند و گاه درباره آثار جاویدان سینمای ایران نگاه خشن و تحقیرکنندهای دارد و مدعی است که فیلمها را ندیده نقد میکند، ای کاش شاهنامه را نخوانده برای دیگران تعریف نمیکرد. این همه شاهنامهشناس و شاهنامهپژوه وجود دارد که میتوانند درباره این شاهکار بزرگ بشری حرفهای عالمانه و دقیق بزنند.
منبع: روزنامه همدلی
72
مقوا خودتی