یكی از ویژگیهای بارز اخلاقی و مشی سیاسی امام حسین (ع) كه بر شكلگیری اندیشههای انقلابی او تاثیر مستقیم گذاشت این بود كه هیچگاه تحمل دیدن ظلم و فساد و انحراف و بیعدالتی را نداشت. به عبارت دیگر شجاعت بر دیگر ویژگیهای اخلاقی او برتری دارد.
در میان باورها و اجتماع شیعیان به صفات ارزنده امام حسین(ع) كمتر توجه شده و برجنبههای مظلومیت و سوگواری و گریه برای او بیشتر تكیه شده است. شایسته نیست شان و منزلت وی در حد مظلوم تقلیل یابد. بدون شك در حق او و خاندان اهلبیت(ع) ظلم تاریخی شده است، اما نباید شخصیت والای امام خدشهدار شود و اسلام و تشیع كه با خون حسین آبیاری شد به فرهنگی توام با غم و اندوه و ترس و ظلمپذیری تبدیل شود.
در این نوشتار تفكر و دیدگاه و مشی امام را كه به شكلگیری انقلاب سترگ عاشورا انجامید و سرآغاز تحولات بعدی در جامعه فاسد عرب شد، بررسی میكنیم.
زمینههای شكلگیری عاشورا
سوم شعبان سال سوم هجری در كلبه كوچك و گلین علی (ع) و فاطمه(س) صدای نوزادی طنین انداخت كه سالیان بعد، یعنی روز دهم محرم سال 61 ه . ق چهره تاریخ بشر را تغییر داد. (2) در این روز، تاریخ شاهد مصیبتی بزرگ بود. ولی بحث این است كه چرا و به چه علت این وقایع به وجود آمد و امام كه قرار بود به درخواست مسلمانان و اقتضای جامعه مسلمین عهدهدار امور آنها شود، همانند پدرش و با تیغ جهالت خاندان بنیامیه كه پیشتر با ستم به علی (ع) خلافت را از وی سلب كرده بود، به قتل برسد. به بیان دیگر، امام حسین (ع) نیز همانند پدرش توسط مسلمانان كشته شد، زیرا جامعه مسلمین و بخصوص عرب در فقرفرهنگی و تفكر به سر میبرد و اندیشهای كه بتواند درست را از نادرست تشخیص بدهد، به عبارتی اندیشههای روشنگرانه كه به طور خاص از سوی امام ابراز میشد جایگاهی نداشت یا بهتر بگوییم مردم آن را میفهمیدند و میپسندیدند، اما حكومت فاسد و نامشروع بنیامیه مانع میشد. این معنای همان تعبیر و برداشت مسلمبن عقیل از كوفه به عنوان نماینده شهرهای عربی و اسلامی است كه به امام پیغام داد: مردم دلهایشان با تو و شمشیرهایشان علیه توست.
پس از ورود آیین اسلام به ایران، پیشینه فرهنگی، اعتقادی و تاریخی ایرانیان موجب شد آموزههای آن را بویژه تعالیم علی (ع) را متناسب با آرمانهای خود بیابند و بپذیرند، زیرا آیین جدید كه داعیه جهانی شدن داشت، تعالیم نوین از جمله ظلمستیزی، رهاییبخشی، آگاهیدادن، برابری و بسیاری وجوه ارزنده دیگر را با خود به ارمغان آورده بود، به همین علت در ایران با اقبال عمومی مواجه شد. از اینرو میان اسلام و ایرانیان و خاندان اهلبیت پیامبر (ص) پیوند و رابطه عمیق ایجاد شد.
بعلاوه اعراب در زمان یورش به ایران كارنامه تاریكی از خود بر جای گذاردند و با كشتارهای بیرحمانه كه خاطره تبعیضنژادی طبقاتی گذشته را در ذهن ایرانیان زنده میكرد از این حملات متنفر شدند، اما رشته مودت و محبت خود را با پیامبر (ص) و علی (ع) و اهلبیت (ع) محكم كردند.
از سوی دیگر، میان اعراب كه در نتیجه فتوحات صدر اسلام، به منابع ثروت، غنایم و سرزمینهای جدید دست یافته بودند، فرهنگ اشرافیت حاكم بود؛ به نحوی كه خلافت در عمل به نوعی سلطنت تبدیل شده بود.
در چنین وضعیتی، فساد و هرزگی و كژروی بهنهایت خودش رسیده بود؛ در نتیجه اسلام دردست خاندان بنیامیه آنقدر خوار و بیمقدار شده بود كه یزید ، فردی كه جز زن و شراب و بوزینهبازی هیچ چیز را در دنیا نمیشناخت و تفریح و سرگرمیاش همین اعمال پست بود، عهدهدار امور مسلمان شده و بر جای پیامبر تكیه زده بود. بنیامیه با فریب، تطمیع، استثمار و ترساندن مسلمانان، آنها را علیه فرزند پیامبر برانگیخت. به عبارتی، میخواست اسلام را به دست مسلمانان ریشهكن كند. در چنین موقعیت مهم و حساسی كه آیین پیامبر بر لبه پرتگاه سقوط قرار گرفته بود، ناجی بزرگ و آگاه و اندیشمند آن، قیام و با خون خودش، دین اسلام را زنده و پویا كرد.
تفكر عاشورا و آموزههایش برای تمام اعصار زنده، پویا و جاودان و در رگهای زمان ساری و جاری است.
این واقعه به همان اندازه ریشه در وقایع سالهای قبل از خود دارد. فرآیندی تاریخی كه از نخستین سپیدهدمان طلوع اسلام علیه پیامبر و رسالت آسمانیاش آغاز شد و در طول حیات او تداوم یافت و پس از درگذشت ایشان، دشمنان سوگند خورده و دو چهره با گردآمدن در ثقیفه بنیساعده محل شور اعراب مدینه نخستین كودتا و توطئه سیاسی را علیه اسلام و با هدف ریشهكنی آن ترتیب دادند. طرحی كه 40 سال بعد در كوفه و 60 سال پس از آن در سرزمین «تفماریه» (3) خود را نشان داد. تحلیل واقعه عظیم عاشورا از لحظهای كه وحی بر پیامبر نازل شد تا ظهر روز دهم محرم سال 61 ه . ق قابل بررسی و موشكافی است. در بررسی یك پدیده یا رخداد باید تمامی عوامل اجتماعی، فرهنگی، تاریخی، اقتصادی را در نظر گرفت؛ زیرا پدیدههای اجتماعی به صورت زنجیرهای به یكدیگر پیوند میخورند و با هم مرتبط هستند. به عبارت دیگر برای تحلیل واقعه عاشورا باید شرایط سیاسی اقتصادی و فرهنگی حاكم بر جامعه عرب را مدنظر قرار دهیم. غالب منابعی كه درباره عاشورا و علل و انگیزههای شكلگیری آن قلم زدهاند، سالها و قرنها پس از این واقعه نوشته شدهاند، بنابراین جز سلسله نوشتارهایی با نام مقاتل كمتر به سند، تحلیل یا نوشتار جامعی برمیخوریم كه به تحلیل واقعبینانه و ژرف عاشورا پرداخته باشد. اگر هم نوشتههایی باشد پراكندهاند، شاید به دلیل تعصب و عدم فهم و درك فاجعه عاشورا باشد؛ زیرا در پروسه تاریخی اسلام غالبا دین یك ابزار مشروعیت دهنده و در خدمت حكومت و حاكمان بوده است، مسالهای كه انگیزه بنیادین امام حسین(ع) برای قیام عاشورا بود؛ چنین تحركاتی در همان آغاز سركوب شدهاند.
در مقتلنویسی نیز تقریبا یك روش واحد را در شرح و بیان وقایع عاشورا شاهدیم و حتی برخی از آنها همانند نوشتههای ابنخلدون جنبه محافظهكارانه و ریاكارانه دارند. در واقع مقتلنویسی عنوانی ویژه برای نوشتارهای تاریخی است كه به مساله عاشورا پرداختهاند. همانند طبقات اكبری اثر محمدبنسعد، انساب الاشراف بلاذری، مقتل ابیحنف، تاریخ طبری، مقتلالحسین خوارزمی، والفتوح ابناعثم كوفی. از میان مقاتل فوق، مقتل ابیحنف به واسطه حضور شاهدان عینی واقعه كربلا همانند ابنربعی، ضحاك مشرقی، امام سجاد(ع) و تنی چند، مستندتر از موارد دیگر به نظر میرسد.
تراژدی عاشورا: 72 تن در صحرایی خشك، گرم و بیآب و علف به نام كربلا در برابر دشمن تا دندان مسلح، محاصره و اسیر شدند. جنگی چند ساعته درگرفت. جنگی كه به عنوان تنها راه باقیمانده اجتناب ناپذیر مینمود و حسین باید كشته میشد و اگر نمیشد دین ریشهكن میشد. ژرفنگری در این تراژدی پررمز و راز، حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
نبرد اباعبداللهالحسین(ع) با سپاهیان عمربنسعد، با شكوهترین تراژدی تاریخ بشری را رقم زده است. رویداد عاشورا خواه از جنبه فیزیكی و چه در معنا و مفهوم و فلسفه درگیری، یكی از پیچیدهترین پدیدههای تاریخی و اجتماعی است كه اندیشه اعتقادی و فلسفه دینی و فرهنگی اسلام تشیع از دل آن بیرون میآید؛ زیرا عاشورا بیدار كننده و آگاهی دهنده جامعه آن عصر بود و بر جنبشهای اجتماعی و سیاسی جوامع عرب و سرزمینهای پیرامونی تاثیر مستقیم گذارد، به طوریكه قیامهای بعدی مسلمین علیه ظلم و جور و تبعیض و تزویر و بیعدالتی و فساد و جهل و استبداد، ریشه در عاشورا و پیام تاریخی آن دارد.
اهمیت مبارزه امام حسین(ع) زمانی قابل درك است كه به سخنان ارزشمند و پرمایهاش توجه كنیم. فرمود: من برای اصلاح امت جدم رسولالله (ص) و دعوت به خوبیها و بازداشتن از پلیدیها و زشتیها قیام كردهام. اگردین جدم، رسولالله (ص) جز با كشته شدن من پا بر جا نمیماند، پس ای شمشیرها مرا دریابید.
متفكر و انقلابی دانای عاشورا امام حسین(ع) همیشه میگفت: «مردم بنده دنیا و اسیر آن شدهاند. در جامعهای كه سرشار از منكرات و پلیدیها و فساد است، مردم در برابر چشم یكدیگر فساد میكنند، حرمت دین نگاه داشته نمیشود و بیعدالتی و فقر بیداد میكند و زشتیها به خوبی و خوبیها به زشتی تبدیل شده است.
هر انسان آزادهای حق دارد در آن اجتماع تغییری ایجاد كند اگر نه مرگ بر چنین زندگی ننگین و نكبتباری شرافت دارد. به خدا این همان آخرالزمان است كه جدم رسولالله(ص) از آن نام برد.» امام حسین(ع) در چنین شرایطی اندیشههای خود را ابراز و برای عملی كردن آنها به پا خواست.
اندیشههای امام حسین(ع): با دقیق شدن در سخنان امام و برداشتی كه از محتوای آن داریم، درمییابیم كه همزمان با نهضت عاشورا، فساد و انحرافات اخلاقی و دینی و عقیدتی آنقدر گسترده شده بود كه ایشان ضرورت پایداری و ایستادگی در برابر نابسامانیها را با عمق وجود خویش احساس كرد.
وقتی امام قاطعانه بیعت با یزید را رد كرد، پسر عمویش مسلم بن عقیل را به كوفه فرستاد كه یاران امام را گردآوری كند و نظم بدهد. مسلم توانست افزون بر 20 هزار تن را با خود همراه و شرایط را برای ورود امام فراهم كند. لیكن یزید در واكنش به اقدام امام، سراسیمه عبیدالله زیاد را كه حرامزادهای متولد شده از مرجانه بود، به حكومت كوفه گمارد. عبیدالله به كوفه آمد و با نیرنگ و تطمیع، مسلم را كشت و یاران امام را كه برای دیدار او لحظهشماری مینمودند، پراكنده كرد.
عاشورا دارای زمینه های تاریخی است كه از نخستین سپیدهدمان اسلام علیه پیامبر و رسالتش آغاز شد و در طول حیات او تداوم یافت
امام حسین (ع) بر تمام این وقایع آگاه بود و میدانست سرانجام چه خواهد شد؛ بنابراین برای تحقق آرمانها و اندیشههایش حتی به قیمت جان، از مدینه به قصد كوفه حركت كرد، هیچ چیز و هیچ كسی نتوانست امام را از هدفش منصرف كند؛ زیرا بجز خودش كسی دیگر نمیتوانست اندیشههای او را درك كند.
اندیشهای كه بسیار فراتر از زمان و مكان امام بود. اندیشهای كه اعتقاد راسخ به راهی را نشان میدهد كه یك فرد آگاه میتواند انتخاب كند و در آن گام بگذارد. اگر چه شیعیان در طول تاریخ اسلام بر مظلومیت اهلبیت (ع) اشك حسرت و ماتم و اندوه ریختهاند، اما واقعیت این است كه مبارزه طلبی و پایمردی اهلبیت (ع) در برابر حكام فاسد زمان بدون كمترین حمایت، در خور ستایش است و حكومتهای منحرف و رعایای كم خرد هیچگاه نتوانستند حقانیت اهلبیت(ع) را تحمل كنند، از این رو حقیقت پیام عاشورا موجب شده، تشیع در معرض هولناكترین یورشهای فكری واقع شود.
امام از مدینه خارج شد. امام برای آزادی «انسان» ارزش فوقالعادهای قائل بود. در شب عاشورا به اندك افرادی كه با او مانده بودند فرصت انتخاب داد. میگفت: این جماعت نادان و فاسد و گمراه با من دشمنی دارند و تنها مرا میخواهند... و فردای آن روز همانند پدرش كه حتی در بحبوحه جنگ دست از هدایت و آگاه ساختن مردم بر نمیداشت بار دیگر آزادی را برای بشریت فریاد زد: ای قوم اگر دین ندارید، لااقل در زندگی و دنیای خودتان آزاد مرد باشید. (4)
مرگ در دیدگاه اباعبدالله و یارانش شیرینتر و گواراتر از شهد وعسل بود. رمز سربلندی و عظمت عاشورا در دل و اندیشه فردفرد شهدای كربلا نهفته است. آنها كه همه هستیشان را فدای آرمان و اندیشه امام نمودند. آنها با درایت و اندیشه تابناك، خودشان راه را به روشنی دریافتند. انسانهایی كه هر كدام در یك زمینه اخلاقی سرآمد بودند: ابالفضل نماد معرفت و جوانمردی، حر نخستین فدایی آگاه، قاسم الگوی بصیرت و آگاهی دینی و... غلام سیه چرده نماد برابری انسانها در هر قوم و نژاد.
یاران امام جملگی در شمار خواصاند. خواص افرادی هستند كه انتخاب مبتنی بر اندیشه و عقل دارند و با آگاهی و روشن بینی جوانب كار را میسنجند و سپس در آن راه گام میگذارند. از این رو نهضت عاشورا به سبب آگاهانه بودن، از تمام مبارزاتی كه بشر انجام داده متمایز و متفاوت است. تشنگی حسین و یارانش نمادی از صبر و مقاومت و سركوب كردن امیال نفسانی و تا حدی برای درك عمق غمانگیزی فاجعهای است كه بر آنها گذشت. امام حسین(ع) مكتب اسلام را با شهادت خود از نو بنیان نهاد و الگوی عینی اسلام بود. سفارش پیامبر و پیشوایان دینی در ذكر مصیبت حسین برای پویایی مكتب عاشوراست تا ندای پر صلابت او همیشه در گوش زمان طنینانداز شود.
تحریف عاشورا: مساله تحریف و به بیراهه بردن و آلودن حادثه عاشورا به خرافات و روایات دروغ و بیاساس، موضوعی است كه به هیچ عنوان نباید مورد غفلت و سهلانگاری واقع شود. امروزه كجفهمی و كینهتوزی دشمنان دانا و دوستان نادان واقعه عاشورا را آنقدر مورد اجحاف قرار داده كه یك شیعه واقعی انگشت حیرت بر دهان میگیرد و از خود میپرسد: آیا رخداد عاشورا این گونه بوده است؟ «عاشورا بزرگ و افتخارآمیز است، ولی ما با تحریفات، چهره تابناك امام حسین(ع) و عاشورا را تاریك نموده و تغییر دادهایم.» (5)
هر شیعه واقعی وظیفه دارد واقعه عاشورا را با خرد و اندیشه درست و معقولانه تحلیل كند و آنچه را صحیح و منطبق با عقل و منطق است، بپذیرد. بدون شك فهم درست عاشورا و شخصیت واقعی اباعبدالله الحسین و شناخت اصولی رویه سیاسی و اخلاق اجتماعیاش، در حفظ و نگهداری و انتقال فرهنگ و دستاوردها و پیامهای عاشورا به آیندگان بسیار موثر است. اگر نه در سالهای نهچندان دور از عاشورا و قیام حسین و رسالت آن هیچ چیز جز خرافه و خرافهپرستی باقی نخواهد ماند. موضوعی كه به شعف و سرور بدخواهان اسلام دامن خواهد زد، آن هم در زمانهای كه فرهنگ و هویت ایرانی اسلامی ما بیش از هر زمان دیگری مورد تهاجم واقع شده است.
موضوع تحریف عاشورا ذهن علما و مراجع تقلید را به خود مشغول داشته و موجب شده كه به شیعیان هشدار دهند: «حادثه عاشورا برای مردم ما خواه ناخواه یك حادثه بزرگ اجتماعی است و در خلق و خوی ما تاثیر دارد. حادثه عاشورا به خودی خود و بدون اجبار، میلیونها انسان را به استماع قضایای مربوط به آن میكشاند. قضیه عاشورا باید بدون كم و كاست و به دور از انحرافات هولناكی كه در طول تاریخ در آن شده، بیان شود وگرنه به جای بهره گرفتن از عاشورا، قطعا ضرر خواهیم كرد.» (6) یك واعظ واقعی گفته: «برای مصیبت حسینبن علی(ع) باید گریست ولی نه برای شمشیرها و نیزههایی كه در آن روز بر پیكر شریفش وارد شد، بلكه به خاطر دروغها و انحرافات.» (7)
كسی كه ذكر مصیبت حسین و یارانش را میگوید باید كمال صداقت و امانت را رعایت كند و مطالب واقعی و ریشهدار را مطرح كند و از گفتن مطالب بیاساس و خرافات بپرهیزد. امام حسین (ع) فدا شد كه اسلام و قرآن زنده بماند. گریه برای حسین عین ثواب و افتخار است. منتها این سوگواری نباید آمیخته به دروغ و گناه باشد. گریاندن برای حسین خوب است، اما به هر وسیله گریاندن گناهی نابخشودنی است. متاسفانه جامعه امروز ایران گرفتار چنین كجفهمی و نادرستی از عاشورا و امام حسین(ع) شده و شایسته است به روشهای درست برگردد.
پانوشتها:
1- مورخان و اندیشمندان فراوانی اعم از دوست و دشمن، شیعه و سنی، مسیحی و... این صفت امام حسین(ع) را ستودهاند؛ ازجمله ابن ابی الحدید متفكر اهل تسنن و جبران خلیل جبران نویسنده عرب مسیحی، جورج جرداق كه كتابی هم درباره علی(ع) صدای عدالت انسانی نوشته است.
2- درخصوص تولد امام، عقاید دیگری هم وجود دارد كه در آخر ماه ربیعالاول یا سیزدهم رمضان سال سوم متولد شده، اما عقیده سوم شعبان قویتر است. برای آگاهی بیشتر، ن.ك. تاریخ دو هزار و پانصد ساله ایران، عباس پرویز، ص 310 و منتهیالآمال، جلد اول، ص 280.
3- صحرای كربلا، برای آگاهی بیشتر از تحلیل واقعه عاشورا ن.ك. حماسه حسینی، شهید مرتضی مطهری، جلد سوم، انتشارات صدرا.
4- برای آگاهی از خطبهها و دیدگاههای امام حسین(ع)، ن.ك. بحارالانوار، علامه مجلسی، جلد 44، ص 392 تا 381 - 366، ارشاد، شیخ مفید، ص 30 تا 240.
5- برای آگاهی بیشتر از تحریفات واقعه عاشورا، ن.ك. حماسه حسینی، شهید مطهری، جلد اول.
6- همان منبع، ص 32، 20 و 17.
7- لولو و مرجان، در آداب منبر و صداقت و درستی روضهخوان، حاج میرزا حسین نوری.
منبع: جام جم آنلاین
72