نویسنده هفت داستان کوتاه درباره دفاع مقدس مطرح کرد:
از بین رفتن بسیاری از خاطرات جنگ
مهدی رسولی با تأکید بر اهمیت ثبت خاطرات رزمندگان میگوید: بسیاری از اعضای خانواده نسل جنگ، در حالِ حذفِ از جامعه هستند و متاسفانه بسیاری از خاطراتِ شفاهی و کتبی آنها نیز در حالِ از بین رفتن است.
«کلاغپر» نوشته مهدی رسولی هفت داستان کوتاه درباره دفاع مقدس را برای مخاطبان گروه سنی بزرگسال روایت میکند که نویسنده به نقش محوری خانواده رزمندگان در جنگ پرداخته و تاثیر جنگ در خانواده و وضعیتِ روحی و معیشتِ آن را مورد بررسی قرار داده تا مفهوم «زندگی» را از تقابلِ آن با «مرگ» بیرون بکشد. تم این اثر تاثیراتِ فقدان یکی از اعضای خانواده در سالهای پس از جنگ است. «کلاغپر» که تاکنون برنده جایزه بهترین داستان کوتاهِ جشنواره «حبیب غنیپور» و برنده دوسالانه «دفاع مقدس» از طرف بنیاد شهید بوده، بنا بر اعلام ناشر آماده چاپ سوم است. با نویسنده کتاب «کلاغپر» که توسط انتشارات «بهنشر» منتشر شده است، به مناسبت هفته دفاع مقدس گفتوگویی انجام شده که در ادامه میآید:
دفاع مقدس طی سالهای گذشته دستمایه آثار مکتوب بسیاری بوده، از نظر شما وجه تمایز «کلاغپر» با دیگر آثار مرتبط چیست؟
نویسنده نمیتواند خود را ضمیمه کتاب کند و این وجهتمایز را باید مخاطب خودش تشخیص بدهد اما اگر کسی دوستانه این سوال را از من بپرسد پاسخ خواهم داد که تفاوت این کتاب در «فرم روایت مدرن» آن است که در آثارِ دفاع مقدس کمتر دیده شده و دیگری «توجه به عنصر خانواده». در واقع همین دو نکته باعث شد که این کتاب به رشته تحریر درآید و توسط انتشارات آستان قدس رضوی منتشر و چند نوبت نیز تجدید چاپ شود.
از رویکردها و اهدافتان موقع نگارش کتاب بگویید.
خودم فرزندِ زمانِ جنگ نیستم و متعلق به نسلِ پساز جنگ هستم اما تاثیراتِ مخربِ جنگ از آن ایام روی ما بوده و تا سالها ادامه خواهد داشت. نگاهِ من این بود که روی تاثیراتِ جنگ بر خانواده و نسلِ پساز آن تمرکز کنم و «کلاغپر» هم نگاه ویژهای به «خانواده» دارد. هرچند در سینما و رمانها طی سالهای گذشته گاهی به خانواده اشارهای شده، اما اغلب آثار دفاع مقدس روی مقوله ایثار یا عملیاتهای جنگی دست گذاشتهاند. به جرات میتوان گفت که با این فرم مدرن، ما تاکنون اثری را نداشتهایم. در کنارِ این موضوع تلاش کردم تا کتاب را در حوزه «دفاع مقدس» نگهدارم، نه «جنگ». اگرچه این کتاب تلخیهایی هم دارد اما ضد جنگ نیست، بلکه دستمایه اصلی آن «دفاع مقدس» با تمام رشادتها و بزرگیهای آن است و عنصر «ایثار» را باید در لایههای پنهان آن کشف کرد.
زمان نوشتن کتاب با چه چالشهایی مواجه بودید؟
بیشترین چالشام درگیری عاطفیام با شخصیتهای داستان بود، چراکه کاراکترها برایم خیلی زنده بودند و لذا خودم هم متاثر از کار بودم، چالش دیگرم این بود که بتوانم پرداخت خوبی روی کار داشته باشم، این نکته برایم حیاتی بود تا بتوانم کارِ متفاوتی ارائه کنم.
لزوم ثبت ایثار رزمندگان دفاع مقدس از نظر شما چیست؟
بسیاری از اعضای خانواده نسل جنگ و افرادی که با موضوع جنگ درگیر بودهاند، در حالِ حذفِ از جامعه هستند و متاسفانه بسیاری از خاطراتِ شفاهی و کتبی آنها نیز در حالِ از بینرفتن است. نباید فراموش کنیم که بخشی از تاریخمعاصر ایرانِ عزیزمان، در هشتسال جنگ دفاع مقدس نهفته شده است. حتی از نگاه فرامذهبی، لاییک و سکولار ما باید توجه داشته باشیم که این جنگ، بخشیاز هویت ما بوده و تاثیراتِ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی آن بر روی نسل خودش و نسلهای پس از آن غیرقابل فراموشی است. این جنگ در سده اخیر و حتی در پانصد سال اخیر، مهمترین جنگ بوده و تنها جنگی بوده که ما در آن پیروز شدهایم. بنابراین باید به کرات به آن پرداخته شود. هرچیزی که شامل مدرکی از این هشتسال باشد از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
ضمن آنکه لزوم ثبت ایثار شهدا و رزمندگان، باید ازسوی دیگر نویسندگان بیشتر لمس شود. از جانب حاکمیت هم هرچند که این سالها حمایتهایی بوده، اما کافی نیست و یا سفارشهایی که به هنرمندان داده میشود، کیفیت لازم را ندارد. میزانِ فروش این آثار، شهادت حرف بنده در خصوص ضعف تالیف در اینگونه آثار است.
آیا در حال حاضر اثری را در دستِ تالیف دارید؟
بله، به علتِ اهمیتِ موضوع «افغانستان» در حالِ انجام کاری علمی بین دو کشور افغانستان و ایران هستم. به این دلیل که پیش از موضوع طالبان و فرار اشرف غنی از افغانستان شروع به این کار کرده بودم لذا اکنون در مراحل پایانی کار هستم و به لطف خدا در کمتر از چهار ماهِ آینده این اثر هم به بازار نشر وارد خواهد شد.
موضوع آن چیست؟
یک رمان از افغانستان به نام «کوچه ماه» و دیگری از ایران به نام «سوء قصد به ذات همایونی» را از منظر سیاسی و قدرت بررسی تطبیقی کردهام تا از دل این دو تمدن مشترک، نگاهی جامعهشناسانه استخراج شود.
66
خدا را شکر چه بهتر
اوناییکه مایه گذاشتند و جنگیدند و فداکاری واقعی کردند از همون اوایل کار فراموش شدند.چون خطرناک بودند .کسانی نبودند که شرف و دین و کشورشونا به چند تا ساندیس بفروشند . اما توسط کسانیکه رنگ جبهه ندیدند و ماندند و جا پای خودشونا سفت کردند و پشت شهدا سنگر گرفتند و کاخها وقصر ها برپا کردند . وتازه با وقاحت اگه رزمنده ای حرفی خلاف میلشون بزند انگ مزدوری ووابستگی غرب زدگی ووووو بهش میچسبونند .