نکاتی در کتاب 1984 اثر جرج اورول که باور نمیکنیم
کتاب 1984 از آینده حرف میزند، جورج اورول که این کتاب را در سال 1949 نوشته شده است، همچون یک کتاب پیشگو، جهانی را به تصویر میکشد که پادآرمانشهر است
منظور از پادآرمانشهر تصویری از جامعهای است که قرار بوده شهروندمدار و خوب باشد، اما آیا واقعا چنین است؟ در این کتاب اینطور نیست! از آنجایی که مفاهیم موجود در کتاب 1984، جامعه شناختی و تا حدودی فلسفی است هرگز از مد نمیافتد و در هر دوره مردم مجددا به آن بازمیگردند.
در ادامه نکاتی را درباره این کتاب به شما میگویم که اگر نخواندهاید ترغیب به خواندن خواهید شد و اگر خواندهاید و متوجه این نکات نشدهاید، شگفتزده میشوید.
دوربین مدار بسته در کتاب 1984
برادر بزرگ شما را میبیند! همانطور که پیشتر اشاره شد این کتاب در سال 1949 نوشته شده است. این در حالی است که دوربین مداربسته را نازیها در سال 1942 اختراع کرده بودند تا بر شلیک موشک V2 نظارت داشته باشند. اما، در این کتاب از وسیلهای همچون دوربین مدار بسته، برای کنترل تمام وقتِ شهروندان استفاده میشود. گویی که شهروندان موشکی هستند که نباید به جایی نادرست برخورد کنند. تله اسکرین اسمی است که اورول بر دستگاهی شبیه به دوربین مداربسته گذاشته است که به وسیله پلیس اندیشه کنترل میشود. بنابراین شخصیتهای این رمان مدام در حال دیده شدن هستند.
جنگ صلح است
یک بخش از شعارهای این پادآرمانشهری که وینستون، شخصیت اصلی رمان، در آن زندگی میکند، این است؛ جنگ صلح است. این در حالی است که چند باری در کتاب درباره مساله جنگ بین اوراسیا و ایستاسیا صحبت میشود. نکته قابل توجه این است که روزی از روزها به وینستون اعلام میکنند که باید تمامی اوراق مربوط به جنگ با اوراسیا را از بین ببرد و آنها در واقع با ایستاسیا در جنگ هستند. وینستون واقعا نمیداند که بالاخره آنها با چه کسی در جنگ هستند، تا این که معشوقه پنهانی او، جولیا، عقیده خود را برای وینستون بازگو میکند. او بر این عقیده است که آنها در واقع با هیچ کجا در جنگ نیستند بلکه به دستور برادر بزرگ باید چنین بیاندیشند که در جنگ هستند تا دولت بتواند از این آب گل آلود ماهی بگیرد.
آزادی بردگی است
بخش دیگر از شعارهای کتاب 1984 این است؛ آزادی بردگی است. برادر بزرگ چنین ترجیح داده که شهروندان یا همان شخصیتهای داستان آزادی را در بردگی ببینند. در واقع در این پادآرمانشهر، اگر برده باشی، آزادی. در غیر این صورت توسط پلیس بازداشت میشوی و اگر آزاد شوی تبدیل به آدمی میشوی که قبلا نبودی. به عنوان مثال ابتدای رمان با ورق و قلمی از وینستون روبهرو میشویم که قرار است توسط خاطرات وینستون پر شوند. اما، کدام خاطره؟ بدتر از این، داشتن کاغذ و قلم در این جامعه جرم است. کسی که بخواهد خاطره بنویسد؛ یعنی از قوانین تخطی کرده است و باید به مرگ محکوم شود. در این پادآرمانشهر تمام خاطرات پاک میشوند و مردم خاطراتی را در ذهن نگه میدارند که برادر بزرگ بخواهد، نه آن چه واقعا هست.
نادانی توانایی است
در این پادآرمانشهر تمام خاطرات پاک میشوند و مردم خاطراتی را در ذهن نگه میدارند که برادر بزرگ بخواهد، نه آن چه واقعا هست. این جمله مصداق آخرین بخش از شعار جامعهای است که اورول خلق کرده؛ نادانی توانایی است. بله! اگر بیش از آنچه باید بدانی، توانایی تو را برای زیستن خواهند گرفت. وینستون میل شدیدی به دانستن دارد. او همواره بر این عقیده است که اپوزیسیونی برای برادر بزرگ وجود دارد. پس به آن سمت حرکت میکند. غافل از این که جایگزینی برای برادر بزرگ وجود ندارد و اگر داشته باشد تلهای است برای مجرمان اندیشه همچون وینستون.
فضولی بچه ها، موهبته!
در سیستم آموزشی این پادآرمانشهر بچهها که چشماندازی از آینده یک جامعه هستند همچون یک جاسوس تربیت میشوند. جالب اینجاست که والدین از این مساله خوشحال هستند چراکه از وضعیت موجود راضی هستند. به همین خاطر یکی از بچهها، والدین خود را به پلیس اندیشه میفروشد و سرنوشت پدر به زندان منتهی میشود. اگر این کتاب را بخوانیم لحظهای نمیتوانیم از آن و اتفاقات زنجیرهوار و متفاوتش عقب بمانیم، این کتاب درباره اراده انسان است پس خواندنش به شدت توصیه میشود.
البته که چندان « باورنکردنی » هم نیست زیرا نویسنده با توجه به تکرار استبداد و ظلم حاکمان به شهروندان که در « گذشته» به طور سیستماتیک انجام شده ، آینده انها را به تصویر میکشد .در کتاب قلعه حیوانات هم به همین شکل آینده جامعه را (قبل و بعد از انقلاب ها) به تصویر میکشد.نویسنده ای توانا که به وجود عدالت اجتماعی و تغییر ، هیچ اعتقادی ندارد .
معلومه که آدم باهوش و واقعبینی بوده
ذات انسانها را خیلی خوب شناخته بوده